شیخ نعیم قاسم از اعضای موسس و هسته اولیه تشکیل حزبالله لبنان است که از ابتدای تاسیس؛ قائممقامی دبیرکل را بر عهده داشت.
دسته: تاریخ جهان
آیشمن: هنوز در قلبم به هیتلر وفادارم / به تقصیرات اخلاقی خودم معترفم / مامور بودم و معذور
اگر سرنوشت آلمان طور دیگری معین میشد و پیروزی از آن ما میگردید آیا امروزه وضع غیر از این نبود و به جای من فرماندهان متفقین و روسای کشورهای متفق به عنوان جنایتکاران جنگ تحت تعقیب قرار نمیگرفتند؟
بلوای تحریم «دامن خیلیکوتاه» در تهران سال ۱۳۴۶ / نتیجهی عجیب نظرسنجی سر چهارراههای پر رفت و آمد
مینیژوپ را محکوم کنید. مینیژوپپوشهای را به میان خود راه ندهید. با آنها همصحبت نشوید و معامله نکنید. مینیژوپ برای جوانان محروم ما خاصیت یک سم جنسی را دارد…
آیشمن: آمریکاییها به نزدیک قرارگاه ما رسیدند / از دوردست صدای قهقه دختران آلمانی را با سربازان آمریکایی میشنیدم
به زنم گفتم: «این کپسولهای زهردار را بگیرد یکی مال خودت است و بقیه هم مال سایر بچهها. اگر شما به چنگ روسها افتادید بدون معطلی با خوردن محتوای آمپول خودکشی کنید
جنجال تحریم مینیژوپ در دهه ۴۰ / یافتههای غافلگیرکننده «پژوهش میدانی» چه بود؟
مینیژوپ را محکوم کنید. مینیژوپپوشهای را به میان خود راه ندهید. با آنها همصحبت نشوید و معامله نکنید. مینیژوپ برای جوانان محروم ما خاصیت یک سم جنسی را دارد…
آیشمن: با این شل و کورها مامور شده بودم نیروی پارتیزانی تشکیل دهم! / دریافته بودیم مقاومت بیفایده و مرگ آلمان قطعی است
امریه از طرف شخص هیملر رسید. هیملر در امریهی خود نوشته بود: «… به هیچ وجه به روی آمریکاییها و انگلیسیها تیراندازی نکنید.»
آیشمن: جویی از روغن و چربی بدن انسان راه افتاد/ هیملر دستور داد یکمیلیون یهودی بدهم و دههزار کامیون تحویل بگیرم
اولین باری که او مرا با خودش در ارودگاه آشویتس به گردش برد خوب به خاطر دارم… مرا به کنار گورستانی برد که سطحی از آهنهای مشبک داشت. بر روی این سطح مشبک اجساد هزاران یهودی که در اتاقهای گاز مسموم شده بودند چون کوهی روی هم انباشته شده بود.
آیشمن: مولر گفت؛ تو استادی، تو برو / طی اندکمدتی، نیممیلیون یهودی مجارستانی را به آشویتس فرستادم
بین راه چندین بار آژیر خطر هوایی کشیده شد ناگهان حرکت ستون متوقف شد. البته نه برای اینکه مانعی پیش آمده بود، بلکه برای اینکه سیوهشتمین سال تولد مرا همانجا بین راه جشن بگیرند.
آیشمن: صهیونیستها از سیستم «گتو»ی نازیها سخت خوشحال بودند
من وقتی آن عکسها را تماشا میکردم هرگز نمیتوانستم به خودم بقبولانم که عدهای یهودی ساکن یک گتو بتوانند آنقدر همبستگی، دلیری، فداکاری و قدرت مقاومت و مبارزه داشته باشند
آیشمن: از کنار حفره فریاد زدم «بچهاش را نکش، بگیر بده به من…»
مناظری که دیدم مرا سخت تکان داد. بعد از آنکه اتوبوس از مسافرین تخلیه میشد یک لهستانی با چنگکی که به دست داشت داخل گودال به روی مرده میپرید دهان یکییکی را میگشود تا اگر دندان طلایی داشته باشند با گازانبر بیرون بکشد.