داریوش فرضیایی به بهانه پخش سریال «لالایی» گفت: دغدغه من در طول این سالها استحکام روابط خانواده از جمله رابطه بین کودک و والدین بوده و هست.
به گزارش کاویان گلد، در برنامههایی که اجرا کردهام، دغدغه فرهنگی داشتم و دارم. در کنار همه شوخیها و خندهها، دغدغه من آینده نسلی است که الان پیش روی ما قرار گرفته و من بهشدت احساس نگرانی میکنم؛ چراکه نسل فعلی از گذشته زیبا و شاد ما خبری ندارند و شاید اصلا باور نکنند که ما چنین گذشته ساده و در عین حال صمیمی و خوبی داشتیم.
فرضیایی در گفتگو با روزنامه فرهیختگان گفت: در سریال «لالایی» دغدغه ما آموزش غیرمستقیم نگهداری زمین است. ما در این برنامه درمورد مصرف کاغذ، پلاستیک و تجزیه اینها، نوع سبک زندگی و استفاده از ابزار در قالب شعر و ترانه صحبت میکنیم.
خیلیها هستند که برای کودک کار میکنند ولی اسمش کودک است درحالیکه مضامین برنامه برای بزرگسالان است و این خوب نیست. من همیشه سعی کردم تا یک سادگی، کودکی، شیطنت ساده پاک و قشنگ کودکانه در برنامههایم جاری و ساری باشد. همین باعث شد که این پل ارتباطی بین کودکان و حتی بزرگترها برقرار شود.
پلتفرمهای نمایش خانگی یکی از فضاهای فرهنگی است که میشود توسط آن، بازسازی فرهنگی انجام داد. در عرصه کار کودک خیلی اتفاقات در همین پلتفرمها رقم خورده. کار کودک ساخته شده. کار کردن در پلتفرم به نظرم خیلیراحت است. من سالها در تلویزیون کار کردم و پشیمان نیستم. افتخار میکنم که خانه اول من تلویزیون است اما در مقام مقایسه، پلتفرم چون خصوصی است بالطبع احساس میکنم فضا خیلی جدیتر، حساستر و سختگیرانهتر است تا تلویزیون. خروجی کار برایشان مهم است. حالا شاید بگویند به خاطر پول است، حتی اگر همین درست باشد برای دوستان مهم است که برنامه چطور ساخته شود. ما هم این کار را در تلویزیون میکردیم. بعضیجاها احساس کردهام به حوزه کودک توجه نمیشود. وقتی داری کار میکنی باید تفاوتهایی وجود داشته باشد، باید برای کار هزینه شود بهخصوص کار کودک. در بخش خصوصی خوب هزینه میکنند. احساس میکنم در بخش دولتی حوزه کودک نسبت به کارهای دیگر محجوبتر است اما برآوردش هم پایین است. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ ما داریم این همه سریال میسازیم. این همه سریال بزرگسال با این همه بودجهای که تخصیص داده میشود. در حوزه کودک هم میشد این اتفاق بیفتد.
من بهعنوان کاراکتر کودک که سالها کار کردم، اگر میخواستم نگاه تجاری و مادی داشته باشم مطمئن باشید پروژههای دیگر را هم قبول میکردم. فقط و فقط بهخاطر اینکه تخصصم این است، نخواستم از تخصصم بپرم جای دیگر که تخصص ندارم و خداینکرده همان چیزی هم که ساختم را زیرسوال ببرم.