وفاق ملّی، سازوکار حاکمیت در تمدن‌سازی برای ورود به گام دوم انقلاب اسلامی

بررسی مفهوم «وفاق ملّی» و نقش آن در انسجام جامعه بسیار مهم بوده و با توجه به اهمیت وفاق و وحدت ملی به‌عنوان یکی از اصول کلیدی انقلاب اسلامی، این موضوع می تواند پایه‌ای برای تحقق تمدن نوین اسلامی و عبور از چالش‌های پیش‌روی جامعه ایرانی باشد.

وفاق ملّی، سازوکار حاکمیت در تمدن‌سازی برای ورود به گام دوم انقلاب اسلامی

 وفاق ملی از اولویت‌های ضروری‌ جامعه است و نقش آن در تولید قدرت ملی و تثبیت انسجام ملی در مسیر تمدن‌سازی بسیار تعیین کننده است. جایگاه کلیدی وفاق ملی در انقلاب اسلامی، فراتر از یک شعار سیاسی یا جناحی و نیز فراتر از یک قرارداد یا تفاهم اجتماعی است.

 در تجربه انقلاب سیاسی، سه نوع وفاق وجود دارد:

۱. وفاق انقلابی: این نوع وفاق در دوران نهضت اسلامی، به‌ویژه در آستانه پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نظام اسلامی رخ داد. در این دوره، اکثریت ملت ایران در برابر نظام فاسد شاهنشاهی متحد شدند و بیش از ۹۸ درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. روشن است که چنین اجماعی بر محور انقلاب شکل گرفته بود. در این میان، اقلیت‌های مختلف دینی، قومی، و حتی کسانی که پیش‌تر وفادار به رژیم شاهنشاهی بودند، حضور داشتند.

۲. وفاق بر محور ارزش‌های اسلامی: در این مرحله، اکثریت معتقدان، پیوند قلبی خود را با ارزش‌های اسلامی ابراز کردند و بر این مبنا متحد شدند.

۳. وفاق ملی: این نوع وفاق پس از پیروزی انقلاب و تثبیت حاکمیت دینی در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران پدید آمد. در این مرحله، محور اتحاد فراتر از دو محور پیشین بود. وفاق ملی نه‌تنها شامل انقلابیون یا مسلمانان می‌شود، بلکه همه کسانی را در بر می‌گیرد که به ارزش‌های اسلامی باور دارند، غیرمسلمانانی که جمهوری اسلامی را پذیرفته‌اند، و حتی افرادی که به دلایل سیاسی یا منافع دیگر با این نظام سازگار شده‌اند. این اتحاد بر اساس منافع ملی استوار است.

آیه 63سوره انفال از «وفاق دینی» با عنوان«الفت» یاد می‌کند و در اهمیت آن می‌فرماید الفت میان دل‌های مؤمنان تنها در حیطه قدرت الهی است. اما «اتفاق ملی» را پیامبر(ص) از طریق منشور مدینه با همه اهالی مدینه که شامل مسلمانان مهاجر مکّی و بومیان مدنی و سه طایفه بزرگ یهودی و قبایل مذهبی اطراف مدینه، امضاء کرد.

 هدف از وفاق ملی، فراتر از دعواهای اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان است. این وفاق باید به «هویت ملی» تبدیل شود تا بتواند برای حاکمیت، قدرت ملی تولید کند. وفاق ملی باید بتواند یک زیست‌جهان متناسب با ارزش‌های انقلاب اسلامی ایجاد ‌کند. در این زیست جهان حاکمیت و هویت دو عنصر اساسی هستند، حاکمیت به دنبال نظام سیاسی فعال با ساختاری کارآمد و ملّتی فعال در سرزمینی آباد است و هویت در تکاپوی ترکیبی پویا میان اسلام، ملیّت، قومیّت، جنسیّت، ایرانیّت و زبان و نژاد است که در قانون اساسی همه آنها به رسمیت شناخته شده اند. وفاق ملی ایده همبستگی هویت‌ساز و قدرت‌ آفرین است.

 پیام اتحادی قرآن این است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» هم به اتحاد دعوت کرده و هم از تفرقه نهی کرده است. وحدت و الفت از منظر قرآن «نعمت الهی» محسوب می شود و از مسلمانان می‌خواهد که قدردان آن باشند و از تفرقه پرهیز کنند.

 با وفاق ملی هم قدرت ملی در اعمال حاکمیت افزایش می‌یابد و هم  شرایط عبور از چالش‌های کنونی برای ساختن آینده‌ و ایجاد تمدن اسلامی فراهم می شود.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *