«جامعه نگران» باب دل مسئولان

روزی حاکمی به مردم گفت: دو خبر خوب و بد دارم. اول خبر بد: اگر با همین فرمان برویم تا چندی دیگر فقط پهن داریم! اما خبر خوب: خوشبختانه بقدر کافی پهن خواهیم داشت!

نبوی‌ها قربانی حسرت ملی‌گرایی

نبوی قبل از آنکه اپوزیسیون باشد یک آرتیست طناز بود. طبعا بعد از گذشت چند ده سال، انگ اپوزیسیونی‌اش هم برداشته می‌شود و مانند همه طنزنویسان مطرود در سنوات و نظام‌های پیشین به یکباره تمامی نقاط ضعف فعلیش تبدیل به نقاط قوت می‌شوند.

آخوندی: نبوی به خاطر انقلاب از خانواده جدا شده‌ بود/ تمرکز داور بر تحلیل رفتار سیاسی گروه‌های تروریستی بود.

مهرداد حجتی: حقیقتا ماجراجو بود؛ خودکشی‌اش هم به نحوی یک ماجراجویی بود. شاید هم یک شوخی با مرگ! … چند روز پیش – ۲۵ دی ۱۴۰۳ – همین کار را کرد. شاید در هنگام خودکشی داشت به ریش دنیا می‌خندید. یا به ریش کسانی که درد آوارگی و تنهایی او را ندیدند

چه کسی ابراهیم نبوی را کشت

دو سه روز قبل از رفتنش تلفنی باهم حرف زدیم. گفت سه شنبه نوبت دادگاه دارد اما به او گفته اند بهتر است قبل از دادگاهی شدن از کشور خارج شود. گفتم مگر می توانی از کشور خارج شوی؟ گفت من هم همین را به آن ها گفتم اما به من گفتند تو برو مشکلی… ادامه خواندن چه کسی ابراهیم نبوی را کشت

ابراهیم نبوی؛ «یک دست لباس زندان بدهید ببرم خانه»/ طنازی که زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب بود

شب گذشته در بهت و حیرت روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و آنانی که نوشته‌ها و اجراهای او را دنبال می‌کردند، خبر آمد که «ابراهیم نبوی» به زندگی خود پایان داد و این تلخ‌ترین خبر یک طناز و طنزنویس بود.

ابراهیم نبوی: همیشه دلتنگ ایرانم/ اگر تجربه‌ی امروز را داشتم، ترجیح می‌دادم در ایران بمانم/ هم‌وطنان خارج از کشور جز آزار دادن کمک خاصی نکردند

من که بیش‌ترین تولید طنز از نظر کمیت و کیفیت را در ایران کردم، در خیلی جاها حتی به عنوان طنزنویس معمولی هم نام برده نمی‌شوم. یا در فهرست داستان‌نویسان ایرانی در ویکی‌پدیا اسم مرا نمی‌بینید… متاسفانه ما ایرانی‌ها هرکسی را که در کار خودش شاخص بشود، در اولین فرصتی که بتوانیم له می‌کنیم.