موضع گیری درست را میخواهید یاد بگیرید، به وزیر خارجه کشور نگاه کنید؛ « من معتقدم که جهان باید برخیزد و این هیولای خونخوار، که دستکمی از هیتلر ندارد، متوقف کند.» او به مردم دنیا یادآوری میکند که نخست وزیر اسرائیل، مثل هیتلر است تا آنها متوجه عمق ماجرا شوند.
برچسب: آدولف هیتلر
آیشمن: مولر گفت؛ تو استادی، تو برو / طی اندکمدتی، نیممیلیون یهودی مجارستانی را به آشویتس فرستادم
بین راه چندین بار آژیر خطر هوایی کشیده شد ناگهان حرکت ستون متوقف شد. البته نه برای اینکه مانعی پیش آمده بود، بلکه برای اینکه سیوهشتمین سال تولد مرا همانجا بین راه جشن بگیرند.
نماینده سابق مجلس: هیتلر یک جانی است اما این فکرش درست بود که گفت صهیونیستها را تعقیب کنید و بکشید/ غربیها به فتنه صهیونیستها توجه داشته باشند
نماینده سابق مجلس گفت: در آینده نه چندان دور میبینیم که صهیونیستها ریشه آمریکا و اروپا را که امروز از او حمایت میکنند، خواهند زد.
آیشمن: صهیونیستها از سیستم «گتو»ی نازیها سخت خوشحال بودند
من وقتی آن عکسها را تماشا میکردم هرگز نمیتوانستم به خودم بقبولانم که عدهای یهودی ساکن یک گتو بتوانند آنقدر همبستگی، دلیری، فداکاری و قدرت مقاومت و مبارزه داشته باشند
آیشمن: از کنار حفره فریاد زدم «بچهاش را نکش، بگیر بده به من…»
مناظری که دیدم مرا سخت تکان داد. بعد از آنکه اتوبوس از مسافرین تخلیه میشد یک لهستانی با چنگکی که به دست داشت داخل گودال به روی مرده میپرید دهان یکییکی را میگشود تا اگر دندان طلایی داشته باشند با گازانبر بیرون بکشد.
آیشمن: هنوز نفهمیدهام چرا هیتلر یکمرتبه چنین تصمیمی گرفت
ادامهی جنگ نظر ما را نسبت به ادامهی تبعید یهودیان تغییر داد. به سال ۱۹۴۱ پیشوا شخصا یهودیان را دشمن نژاد آریایی معرفی کرد و دستور نابودی آنان را صادر نمود.
یکی از فرماندههای مرا بهعلت کتکزدن چهار پنج یهودی بیرون کردند
من و سایر «اساس»های همکارم دست به خشونتهای ناروا میزدیم، کنیسههای یهودیان را آتش میزدیم، مغازههای یهودیها را غارت میکردیم و در خیابانها و اماکن عمومی یهودیان را مورد تحقیر و توهین قرار میدادیم. در برابر ما هیچگونه مقاومتی ابراز نمیشد.
اگر من یهودی بودم بدون شک یک صهیونیست افراطی از آب درمیآمدم/ راستی راستی دوآتیشهترین یهودی ممکن میشدم
روزی فهمیدم آشپز مخصوص و خوشگل هیتلر که نهتنها به خاطر حفظ رژیم او غذاهای مخصوص میپخت بلکه نقش معشوقهاش را هم بازی میکرد سیودو درصدش یهودی است. فوری گزارش این موضوع را تهیه کرده به دست رئیس دیگرم گروپن فوهرر (هانریش مولر) دادم.
آیشمن: گناهانم را مشمول مرور زمان میپنداشتم ولی روز ۱۱ مه ۱۹۶۰ فهمیدم چقدر کور خواندهام
بالاخره روزی به من یک بطری شراب قرمز نوشاندند. نوارچسب روی چشمهایم را برداشتند، سرم را از ته تراشیدند و عینکی به چشمهایم آویختند؛ عینکی که به جای شیشه صفحههای مدوری از لاستیک داشت.
آیشمن: هنگام فرار مثل این بود که دست غیبی همهی موانع را از سر راه من برمیداشت
کافهای که اقامت داشتم شبی مورد محاصرهی پلیس قرار گرفت. زن کافهچی که خود یکی از رابطها بود به موقع خبردار شد و مرا لابهلای (خرت و خورت)های انبار مخفی کرد… یک هفتهی تمام در آنجا ماندم تا بالاخره یکی از مشتریان کافه مرا همراه خودش از مرز گذرانید.