تمام اقدامات هیتلر از ۲۰ سال قبل برنامه‌ریزی شده بود

تنها پس از اینکه هیتلر از صفحه روزگار محو شد، فهمیدم چقدر تحت‌تاثیر او قرار داشته‌ام. پس از جنگ بود که گزارش‌هایی درباره اردوگاه‌های مرگ و دادگاه‌های نورنبرگ خواندم و دریافتم که در زمانه یک جنایتکار زندگی می‌کردم.

آیشمن: هنوز در قلبم به هیتلر وفادارم / به تقصیرات اخلاقی خودم معترفم / مامور بودم و معذور

اگر سرنوشت آلمان طور دیگری معین می‌شد و پیروزی از آن ما می‌گردید آیا امروزه وضع غیر از این نبود و به جای من فرماندهان متفقین و روسای کشورهای متفق به عنوان جنایتکاران جنگ تحت تعقیب قرار نمی‌گرفتند؟

آیشمن: آمریکایی‌ها به نزدیک قرارگاه ما رسیدند / از دوردست صدای قهقه دختران آلمانی را با سربازان آمریکایی می‌شنیدم

به زنم گفتم: «این کپسول‌های زهردار را بگیرد یکی مال خودت است و بقیه هم مال سایر بچه‌ها. اگر شما به چنگ روس‌ها افتادید بدون معطلی با خوردن محتوای آمپول خودکشی کنید

آیشمن: با این شل و کورها مامور شده بودم نیروی پارتیزانی تشکیل دهم! / دریافته بودیم مقاومت بی‌فایده و مرگ آلمان قطعی است

امریه از طرف شخص هیملر رسید. هیملر در امریه‌ی خود نوشته بود: «… به هیچ وجه به روی آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها تیراندازی نکنید.»

آیشمن: جویی از روغن و چربی بدن انسان راه افتاد/ هیملر دستور داد یک‌میلیون یهودی بدهم و ده‌هزار کامیون تحویل بگیرم

اولین باری که او مرا با خودش در ارودگاه آشویتس به گردش برد خوب به خاطر دارم… مرا به کنار گورستانی برد که سطحی از آهن‌های مشبک داشت. بر روی این سطح مشبک اجساد هزاران یهودی که در اتاق‌های گاز مسموم شده بودند چون کوهی روی هم انباشته شده بود.

آیشمن: مولر گفت؛ تو استادی، تو برو / طی اندک‌مدتی، نیم‌میلیون یهودی مجارستانی را به آشویتس فرستادم

بین راه چندین بار آژیر خطر هوایی کشیده شد ناگهان حرکت ستون متوقف شد. البته نه برای این‌که مانعی پیش آمده بود، بلکه برای این‌که سی‌وهشتمین سال تولد مرا همان‌جا بین راه جشن بگیرند.

آیشمن: صهیونیست‌ها از سیستم «گتو»ی نازی‌ها سخت خوشحال بودند

من وقتی آن عکس‌ها را تماشا می‌کردم هرگز نمی‌توانستم به خودم بقبولانم که عده‌ای یهودی ساکن یک گتو بتوانند آن‌قدر همبستگی، دلیری، فداکاری و قدرت مقاومت و مبارزه داشته باشند

آیشمن: از کنار حفره فریاد زدم «بچه‌اش را نکش، بگیر بده به من…»

مناظری که دیدم مرا سخت تکان داد. بعد از آن‌که اتوبوس از مسافرین تخلیه می‌شد یک لهستانی با چنگکی که به دست داشت داخل گودال به روی مرده می‌پرید دهان یکی‌یکی را می‌گشود تا اگر دندان طلایی داشته باشند با گازانبر بیرون بکشد.

آیشمن: هنوز نفهمیده‌ام چرا هیتلر یک‌مرتبه چنین تصمیمی گرفت

ادامه‌ی جنگ نظر ما را نسبت به ادامه‌ی تبعید یهودیان تغییر داد. به سال ۱۹۴۱ پیشوا شخصا یهودیان را دشمن نژاد آریایی معرفی کرد و دستور نابودی آنان را صادر نمود.

یکی از فرمانده‌های مرا به‌علت کتک‌زدن چهار پنج یهودی بیرون کردند

من و سایر «اس‌اس»‌های همکارم دست به خشونت‌های ناروا می‌زدیم، کنیسه‌های یهودیان را آتش می‌زدیم، مغازه‌های یهودی‌ها را غارت می‌کردیم و در خیابان‌ها و اماکن عمومی یهودیان را مورد تحقیر و توهین قرار می‌دادیم. در برابر ما هیچ‌گونه مقاومتی ابراز نمی‌شد.