به گزارش کاویان گلد، آن روز صبح خیابان هاتف اصفهان شلوغ شده بود. پاسبان‌ها در خانه‌ها را می‌زدند و می‌گفتند: «زود اتاق‌ها را خالی کنید و بروید... زود باشید، عجله کنید...» مردم وحشت‌زده و هراسان در کوچه و خیابان می‌دویدند، اثاثیه را به دوش می‌کشیدند و به‌زودی همه ساکنین خیابان هاتف فهمیدند که تا دو ساعت دیگر منار «خواجه علم» [۱] که از ساختمان‌های قدیمی بود خراب خواهد شد. شاید اگر یک استاد کاشی‌ساز چند ساعت قبل از آن‌جا عبور نمی‌کرد چندین خانه در زیر آوار از بین می‌رفت؛ اما آن روز معمارباشی که برای انجام کاری به آن حدود رفته بود چشمش به منار افتاد. زیر ساختمان بلند قدیمی را آب فرا گرفته بود، چشم‌های تیزبین وی حرکت ضعیفی را دید که از بالا تا پایین منار ادامه داشت. این حرکت به‌زودی شدید می‌شد و بنا را فرومی‌ریخت. دوان‌دوان خودش را به اداره فرهنگ رساند و گفت که از عمر منار خواجه علم بیش از دو ساعت باقی نمانده است. رئیس اوقاف را برای شنیدن این خبر تعجب‌آور و غیرمنتظره خبر کردند و او پیشنهاد کرد که معمارباشی پیش‌گویی خود را روی کاغذی بنویسد و امضا کند.

وقتی تشریفات به‌سرعت انجام شد بلافاصله به مامورین انتظامی دستور دادند که خانه‌های اطراف مناره خواجه علم را تا فاصله صدمتری آن تخلیه کنند. ضمنا دنبال عکاس اداره اوقاف فرستادند تا از این بنای تاریخی برای آخرین بار عکس بگیرد.

به‌زودی ده‌ها خانه واقع در خیابان هاتف خالی از سکنه گردید و مردم در مقابل مناری که آخرین ساعات عمر خود را می‌گذراند اجتماع کرده از دور به تماشای آن پرداختند.

عکاس هم رسید و در همین هنگام که عقربه‌های ساعت گذشت دو ساعت تمام را نشان می‌داد. منار خواجه علم از پایین صدایی کرد، شکافی برداشت و سپس به روی خانه‌ها فرو ریخت. عکاس که دوربین خود را آماده کرده بود تا از ساختمان سالم عکس بگیرد فقط توانست عکس جالبی از منار در حال خراب شدن تهیه کند و این عکس همیشه خاطره معمارباشی و حادثه خیابان هاتف را به یاد مامورین اداره اوقاف می‌آورد.

"/>

استاد معماری که منارجنبان اصفهان را دوباره به حرکت درآورد

هنگامی که تازه به کار کاشی‌سازی مشغول شده بود یک روز در مسجد شاه چشمش به تعدادی کاشی‌های شکسته افتاد. در آن هنگام… مسئولین امر کمتر به فکر حفظ آثار قدیمی بودند. معارفی روز بعد خانه خود را به قیمت ۱۴۰۰ تومان فروخت و کاشی‌های شکسته مسجد را تعمیر کرد.

استاد معماری که منارجنبان اصفهان را دوباره به حرکت درآورد

به گزارش کاویان گلد، آن روز صبح خیابان هاتف اصفهان شلوغ شده بود. پاسبان‌ها در خانه‌ها را می‌زدند و می‌گفتند: «زود اتاق‌ها را خالی کنید و بروید… زود باشید، عجله کنید…» مردم وحشت‌زده و هراسان در کوچه و خیابان می‌دویدند، اثاثیه را به دوش می‌کشیدند و به‌زودی همه ساکنین خیابان هاتف فهمیدند که تا دو ساعت دیگر منار «خواجه علم» [۱] که از ساختمان‌های قدیمی بود خراب خواهد شد. شاید اگر یک استاد کاشی‌ساز چند ساعت قبل از آن‌جا عبور نمی‌کرد چندین خانه در زیر آوار از بین می‌رفت؛ اما آن روز معمارباشی که برای انجام کاری به آن حدود رفته بود چشمش به منار افتاد. زیر ساختمان بلند قدیمی را آب فرا گرفته بود، چشم‌های تیزبین وی حرکت ضعیفی را دید که از بالا تا پایین منار ادامه داشت. این حرکت به‌زودی شدید می‌شد و بنا را فرومی‌ریخت. دوان‌دوان خودش را به اداره فرهنگ رساند و گفت که از عمر منار خواجه علم بیش از دو ساعت باقی نمانده است. رئیس اوقاف را برای شنیدن این خبر تعجب‌آور و غیرمنتظره خبر کردند و او پیشنهاد کرد که معمارباشی پیش‌گویی خود را روی کاغذی بنویسد و امضا کند.

وقتی تشریفات به‌سرعت انجام شد بلافاصله به مامورین انتظامی دستور دادند که خانه‌های اطراف مناره خواجه علم را تا فاصله صدمتری آن تخلیه کنند. ضمنا دنبال عکاس اداره اوقاف فرستادند تا از این بنای تاریخی برای آخرین بار عکس بگیرد.

به‌زودی ده‌ها خانه واقع در خیابان هاتف خالی از سکنه گردید و مردم در مقابل مناری که آخرین ساعات عمر خود را می‌گذراند اجتماع کرده از دور به تماشای آن پرداختند.

عکاس هم رسید و در همین هنگام که عقربه‌های ساعت گذشت دو ساعت تمام را نشان می‌داد. منار خواجه علم از پایین صدایی کرد، شکافی برداشت و سپس به روی خانه‌ها فرو ریخت. عکاس که دوربین خود را آماده کرده بود تا از ساختمان سالم عکس بگیرد فقط توانست عکس جالبی از منار در حال خراب شدن تهیه کند و این عکس همیشه خاطره معمارباشی و حادثه خیابان هاتف را به یاد مامورین اداره اوقاف می‌آورد.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *