احمدینژاد مسیر سیاسیاش را با نزدیک شدن به هاشمی رفسنجانی شروع کرد، در تقابل انتخاباتی سال ۸۴ از او فاصله گرفت و در ۸۸ به دشمن او تبدیل شد. اما پس از ۸۸ شروع در تقابل با رهبری قرار گرفت. پرونده سیاسی او ظاهرا بسته شده است و اما جنجالهای او ادامه دارد.
کیاوش حافظی: سال ۸۴ پیش از آنکه رقابتهای انتخاباتی شکل بگیرد صدا و سیما از کارزار ثبت نام حداکثری کاندیداها گزارشی تهیه کرد؛ اما نه کاندیداهای سیاسی: امروز فیلم کامل آن با نام سایر نامزدها در فضای اینترنت قابل جستجوست. آنها که سیاست را از طریق اخبار دنبال میکردند و خیلی هایشان از شهرستانهای دور آمده بودند. وقتی این فیلم در تلویزیون پخش شد هنوز رقابتهای انتخاباتی شکل نگرفته بود. مردمی که از شهرها و روستاهای دور میآمدند تا در انتخابات ثبت نام کنند یک مصاحبه هم میکردند. یکی از آنها کشاورز بود و وقتی از او میپرسیدند «چرا نامزد شدی؟» میگفت سیب را از کشاورز کیلویی ۱۰۰ تومان میخرند اما ۱۲۰۰ تومان به مردم میفروشند؛ چرا باید اینطور باشد؟ آن کشاورز، معروفترین کاندیداهای آن موقع را نمیشناخت و میگفت اگر رئیس جمهور شود آقای خاتمی را وزیر کشاورزی میکند چون خاتمی زحمتکش است و میداند کشاورزان چقدر زحمت میکشند. در مورد اینکه چقدر رای دارد میگفت: «من گمنام هستم نمیدانم چند نفر رای میدهند اما شاید روستاییان رای دهند» و «اگر بروم آمریکا در میز مذاکره به رئیس جمهور آمریکا میگویم نابود باد آمریکا.»
یکی دیگر از سایر ثبت نامیها میگفت طرفدار دولت کوپنی است. وقتی اسم و رسمش را پرسیدند گفت: «سردار قالیباف میگوید اسمش قالیباف است اما من خودم قالیبافام و با حمایت چهار میلیون نفر از خانوادههای قالیباف به صحنه آمده ام. اولین کاری هم که میکنم این است که دست وزرای دائمالوزیر را قطع میکنم. میخواهم کاندیدای ریاست جمهوری شوم و هفتهای یکبار دست رهبر را ببوسم.» او وعده هم داد که «کروبی گفته ماهی ۵۰ [هزار] تومان به مردم میدهد ولی من ۵۲ تومان میدهم. آخرین حرفش این بود که بعید میدانم لاریجانی بالا بیاید اما احمدینژاد میآید.» یکی دیگرشان در پاسخ به هر سوالی آیه و حدیث میخواند. وقتی از او پرسیدند یک رئیس جمهور باید چه ویژگیهایی داشته باشد گفت: «در وهله اول، توحید داشته باشد و بعد عدل». خبرنگار که اضافه کرد: نبوت، و امامت هم هست؟ گفت: احسنت.