مجله آگاهی نو در شماره اخیر خود (شماره ۱۶، بهار ۱۴۰۴) تحلیلی از پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم هستهای در جریان مذاکرات ایران و آمریکا ارائه دادهاست.
به گزارش خبرآنلاین، سابقه کنسرسیوم هستهای به دوره پهلوی میرسد وقتی هنری کیسینجر به پادشاه پهلوی پیشنهاد همکاری ایران و عربستان را طرح کرد که البته محمدرضا پهلوی به سبب رقابتی که با سلطنت سعودی داشت به آن روی خوش نشان نداد. سپس در سال ۱۳۸۴ حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در دیداری با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، آن را طرح کرد که پادشاه عربستان آن را نپذیرفت.
روحانی بعداً در مذاکرات بار رئیسجمهور آفریقای جنوبی این پیشنهاد را در قالب کنسرسیوم ایران – آفریقای جنوبی- الجزایر مطرح کرد که رئیسجمهور آفریقای جنوبی موافقت سران انگلیس، فرانسه و آلمان را هم گرفت و پیشنهاد کرد هند و برزیل هم به این کنسرسیوم افزوده شوند.
اما برجام به حق غنیسازی هستهای در خاک ایران دست یافت و به کنسرسیوم نیازی نشد. اکنون اما ولیعهد عربستان سعودی، بن سلمان، از این پیشنهاد استقبال میکند و اماراتیها هم به این طرح ملحق شدهاند که میتواند سیاست هستهای و نیز منطقهای ایران را بر هم منطبق سازد و با توجه به شکافی که میان آمریکا و اسرائیل به وجود آمده است و در سفر ترامپ به کشورهای حاشیه خلیج فارس هم تشدید شد، یک تحول در سیاست خاورمیانهای آمریکا باشد.
بدینترتیب به نظر میرسد صورتی از توافق در دسترس است که از توافق هستهای فراتر است و در واقع محور ایران – عرب – غرب جایگزین محور اسرائیل -عرب – غرب میشود و دشمنی استراتژیک به دوستی راهبردی بدل میشود و این خشم اسرائیل را برانگیخته است. در واقع تجارت بر جای سیاست مینشیند و با وجود اختلافات ایدئولوژیک، پیوندهای استراتژیک پدیدار میشود.
محور ایران – غرب – عرب آگاهی نو ادامه داده است: در توصیف این توافق گفتهاند که این «برجام برعکس» است که اگر در برجام تا پایان یک دوره ده ساله فرایند غروب شکل میگرفت و پرونده هستهای ایران عادیسازی و امنیتیزدایی میشد، در توافق جدید به تدریج با کاهش سطح غنیسازی هستهای به کف مورد نیاز برای نیازهای فناوری هستهای در ایران میرسد، ضمن آنکه اصل غنیسازی، چه در دانش دستیابی به آن و چه در تحقیق و توسعه و چه در تجارت و بازاریابی، حفظ میشود.
درواقع اگر برجام را به عنوان پیمان به رسمیت شناخته شدن دانش و فناوری هستهای در ایران با ملی شدن صنعت نفت ایران در دوره دکتر محمد مصدق مقایسه کنیم که به ملی شدن صنعت هستهای ایران انجامید، میتوانیم تشکیل کنسرسیوم هستهای را با تأسیس کنسرسیوم صنعت نفت در ایران پس از دوران مصدق مقایسه کنیم که در نهایت از آن پرونده امنیتیزدایی کرد و با شریک ساختن غرب، زمینه توسعه ایران را فراهم ساخت.
«برجام برعکس» این مزیت تبلیغاتی را برای ترامپ دارد که به توافقی ورای برجام دست یافته تا خروجش از برجام را توجیه کند و برای ایران این مزیت را دارد که با مشارکت آمریکا به فناوریهای جدید دست یابد و با مشارکت اعراب از همپیمانی آنان و اسرائیل جلوگیری کند و این چیزی است که اسرائیل را خشمگین کرده است.