شکل‌گیری اندیشه تقلید و اجتهاد در فقه شیعه

مبانی اجتهاد و تقلید تا قرن ششم هجری و از طریق آثار شیخ طوسی و ابن ادریس حلی، به‌صورت تدریجی تثبیت شد. فقیهان دیگر نیز به تبیین شرایط مجتهد پرداختند و بیان کردند که تقلید، نه‌تنها مجاز، بلکه لازم است.

شکل‌گیری اندیشه تقلید و اجتهاد در فقه شیعه

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شیعیان از همان ابتدا به آموزه‌هایی که از امامان معصوم دریافت می‌کردند، تکیه داشتند. آن‌ها معتقد بودند که امام، نه‌تنها رهبر سیاسی، بلکه مرجع نهایی برای تفسیر قرآن و احکام شریعت است. اما با آغاز دوران غیبت امام دوازدهم در سال ۲۶۰ هجری قمری، شیعیان با یک پرسش اساسی مواجه شدند: در غیاب امام معصوم، تکلیف در فهم دین چیست؟ چه کسی می‌تواند جایگاه فقهی امام را به شکلی موجه و معتبر پر کند؟

بنا بر روایت رویداد ۲۴، در قرون نخستین، پاسخ به این پرسش قطعی نبود. برخی علمای شیعه، همچون ابن‌بابویه و کلینی، تاکید زیادی بر جمع‌آوری روایات داشتند و ترجیح می‌دادند احکام را فقط بر اساس نقل مستقیم از امامان صادر کنند. این رویکرد، بعدها به جریان «اخباری‌گری» انجامید. اما هم‌زمان، شماری دیگر از فقها، با توجه به تحولات اجتماعی و نیازهای جدید، به این نتیجه رسیدند که استفاده از عقل، اصول استنباط و قیاس محدود می‌تواند راهی برای پر کردن خلاء غیبت باشد. این رویکرد، هسته اولیه‌ی «اصول‌گرایی» را شکل داد.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *