رد پای سیمای رنج بر پرده سینما

«سینمای ما چنانکه شایسته است به طبقه کارگر و زندگی کارگران نپرداخته، اما شریف‌ترین فیلم‌های ما فیلم‌هایی است که کارگر را دستمایه قصه خود قرار داده‌اند. سینمای ما همان‌طور که به کارگران نیاز دارد به کارگرانی هم محتاج است تا از طریق سینما بتوانند عدالت اجتماعی را فریاد بزنند و برای زندگی بهتر بجنگند.»

رد پای سیمای رنج بر پرده سینما

به گزارش کاویان گلد،روزنامه ایران در مطلبی نوشت: سینمای کارگری از آن دست مفاهیم مناقشه برانگیزی است که به صراحت نمی‌توان درباره آن حرف زد. به این معنا که چیزی به اسم ژانر کارگری نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم از این حیث که اساساً ژانر یک فرم و ساختار اجرایی است نه مضمونی و محتوایی، اما سینمای کارگری به این معنا که محور و شخصیت اصلی و قهرمانش یک کارگر یا زندگی یک کارگر می‌تواند هویت معنادار داشته باشد. با اینکه فیلم کارگری به لحاظ ظاهری نیز از برخی المان‌ها و مؤلفه‌هایی استفاده می‌کند که می‌تواند به آن هویت بصری هم ببخشد.

مثلاً چهره و ظاهر شخصیت که غالباً رنج کشیده و ساده است، صورت‌های چروک‌خورده، دست‌های پینه بسته و زندگی ساده و فقیرانه یا زبان و ادبیات کارگری و عناصری از این دست که می‌تواند به‌عنوان مؤلفه و شاخص‌های تشخیص فیلم یا سینمای کارگری شناخته شود. اما شاید مهم‌تر از همه اینها نگاه و رویکردی است که یک فیلمساز به سوژه «کارگرانه» خود دارد. در واقع نگاه کارگردان است که جایگاه کارگران را در سینما بازنمایی و صورت‌بندی می‌کند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *