بدیهی است که برنامهها و رویدادهای فرهنگی باید توسط نهادهای فرهنگی غیردولتی برگزار شود و نهادهای دولتی و حاکمیتی به سیاستگذاری، حمایت و نظارت در این امور اکتفا کنند. چند دهه است که از واگذاری نمایشگاه بینالمللی کتاب به اصناف و اهالی کتاب سخن میگویند و گرچه هنوز تا تحقق کامل این امر فاصله بسیار است، تلاشهایی برای این هدف صورت گرفته است.
میدانیم که نهادهای غیردولتی متعددی در عرصه کتاب به فعالیت مشغولاند. برخی از این نهادها در قالب اتحادیههای صنفی، کارگری و یا کارفرمایی از وزارتخانههای صمت یا کار مجوز گرفتهاند و برخی در قالب انجمنها و تشکلهای فرهنگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ؟؟؟؟ بخشهای تعاون و بهزیستی در وزارت کار و امور اجتماعی و بخشهایی در وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم نیز مجوز برخی از انجمنهای مرتبط با کتاب و نشر و چاپ و ادبیات را صادر کردهاند.
وقتی صحبت از مشارکت تشکلها در برنامهریزی و برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران پیش میآید باید حتیالامکان مشارکت حداکثری این نهادها محقق گردد. طبیعتاً وزارت ؟؟؟ نمیتواند در جایگاه دوست یا طرفدار یک نهاد قرار گیرد و ؟؟؟ و حذف بقیه تشکلها را پیش بگیرد.
در دورههای قبل گاهی این ایده در مدیران وزارت ارشاد به چشم میخورد که این وزارتخانه باید تنها با تشکلهایی تعامل و همکاری داشته باشد که از وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند و فیالمثل حسن رابطهای با اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران وجود نداشت که البته روشن است چنین رویکردی پسندیده نیست.
از سوی دیگر این روزها میشنویم که عدهای به دنبال تصدیگری کامل اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و واگذاری کامل این رویداد ملی و بینالمللی به این نهاد هستند که این نیز رویکردی نامقبول و افراطی است. چراکه این نهاد هم نماینده همه اصناف و ناشران و فعالان عرصه کتاب نیست و چنان تصمیمی بر تضییع حق دهها نهاد و انجمن دیگر و تبعیضی بیدلیلی میانجامد. در دورههای قبل گاهی این ایده در مدیران وزارت ارشاد به چشم میخورد که این وزارتخانه باید تنها با تشکلهایی تعامل و همکاری داشته باشد، که از وزارت ارشاد مجوز گرفتهاند و فیالمثل حسن رابطهای با اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران وجود نداشت که البته روشن است چنین رویکردی پسندیده نیست.
از سوی دیگر این روزها میشنویم که عدهای به دنبال تصدیگری کامل اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و واگذاری کامل این رویداد ملی و بینالمللی به این نهاد هستند که این نیز رویکردی نامقبول و افراطی است. چراکه این نهاد هم نماینده همه اصناف و ناشران و فعالان عرصه کتاب نیست و چنان تصمیمی بر تضییع حق دهها نهاد و انجمن دیگر و تبعیضی بیدلیلی میانجامد.
نگاه تبعیضآمیز دیگری هم که در بسیاری از دوره ها شاهد آن بودیم تعامل و همکاری گسترده نمایشگاه با تشکلهای ناشران و حذف کامل و فراموش کردن نمایشگاه با تشکلهای ناشران و حذف کامل و فراموش کردن سایر اصناف فعال در نشر و انجمنهای ایشان همچون انجمنهای نویسندگان، شاعران، مترجمان، منتقدان، تصویرگران، ویراستاران و … بوده است.
بدیهی است هرگونه تصمیم هیجانی و آمیخته با افراط و تفریط نمایشگاه و شمول و توفیق آن لطمه جدی وارد میکند.
نزدیکترین معیار و مسیر برای مشارکت عادلانه انجمنها و تشکلها و تقویت هرچه بیشتر نمایشگاه به واسطه این مشارکت این است که همه انجمنهایی که در آن طبق ضوابط قانونی عضویت افراد آزاد است و کسی مانع عضویت مشمولان نمیشود و مدیران آن انجمن طی انتخابات تعیین میشوند و به شکل ادواری تغییر مییابند، در آن دخیل باشند. وزن و سهم هر انجمن را هم دربرگیری و شمول آن نشان میدهد. مثلاً باید دید چند درصد از ناشران تهران و چند درصد از ناشران کودک استان قم در اتحادیه ناشران کتاب کودک استان قم عضو هستند و یا اعضای انجمن قلم ایران و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و انجمن مترجمان استان تهران هرکدام چند نفر هستند.
همچنین شایسته است در این رویداد عظیم و ملی راهی بیابیم که هیچکدام از اصناف و گروههای نقشآفرین در عرصه کتاب غایب نباشند و گروههایی چون کتابفروشان، مؤسسات پخش، استارتاپهای کتاب، کتابداران، سایتها و اپلیکیشنها، مجلات تخصصی ادبی و نقد کتاب، حتی چاپخانهداران و لیتوگرافها و چاپخانههای دیجیتال و کاغذفروشان و همچنین گروههای مؤثر و تازه به میدان آمدهای همچون بلاگرها هم این نمایشگاه را رویداد سالیانه صنف خود بدانند و در آن مشارکت فعال داشته باشند.
امیدواریم نمایشگاه بینالمللی کتاب دولتی با رویکرد اصلاحطلبانه و به دنبال وفاق، فراگیرترین و جامعترین نمایشگاه براساس مشارکت انجمنها و اصناف مختلف باشد.