بیایید خودمان را گول نزنیم؛ بیایید برای یک بار هم که شده با خودمان صادق باشیم و در خلوت به این فکر کنیم که ما مردم ایران در زمان حیات آدمها، تا چه میزان از آنها گلهمندیم، آنها را غیرمنصفانه نقد میکنیم و از رفتار و کردار و گفتارشان ایراد میگیریم؛ اما درست بعد از مماتشان، آنها را حتی تا مرحله تقدیس هم عزیز میداریم.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: شهید رئیسی، چهرهای شناخته شده برای ماست. مردی که از ابتدای انقلاب، در مناصب مختلف، حضور داشت و در نهایت هم رییسجمهور تاریخ ایران شد که به شهادت رسید. شاید خیلی از ما، بررسی کارنامه شهید رئیسی را معطوف به همین سه سال ریاستجمهوری بدانیم. البته که عجیب هم نیست؛ چرا که ریاستجمهوری در کشور ما شغلی است که بیشتر از هر مسئول دیگر، در تیررس انتقادات و تحلیلها قرار میگیرد.
اما در این بین بررسی دقیق و موشکافانه عملکرد دولت سیزدهم در بخشهای مختلف از جمله اقتصاد و معیشت، این مهم را تایید میکند که دولت شهید رییسی، برخلاف آنچه پروپاگاندای رسانههای حامی او و جریان فکریاش القاء میکرد، در بسیاری از موارد، موفقیتآمیز نبود است. برای اثبات این ادعا کافی است به آمار و ارقامی که در رسانهها منتشر شده است دقت کنید.
در این سطور، منظور بررسی عملکرد دولت سیزدهم نیست. اینجا قرار است به یک ماجرای دیگر بپردازیم. اینکه چرا حامیان آن دولت و شخص شهید رییسی، چشمشان را روی آنچه در آن زمان اتفاق افتاد بستهاند؟ چرا آنها نمیخواهند واقعیتها را ببینند؟ چرا همیشه و همواره به دنبال این هستند که تقصیر را به گردن دیگری و خصوصاً دولت حسن روحانی بیاندازند؟