خیابان بهشتی تهران تقریبا در هر ساعتی از شبانه روز مملو از خودروهایی است که با سرعت به سمتی میروند. این خیابان طولانی بخشی از شرق را به غرب تهران متصل میکند و انگار برای هیچ خودروی مقصد نهایی نیست.
همه در این خیابان میرانند که به مقصد و مقصود دیگری برسند. کسی اینجا قرار نمیگذارد، کافه نمیرود، کسبوکاری را راه نمیاندازد و حتی خاطره نوستالژیک درخشانی از پرسهزنی در این مسیر ندارد. درحالی که بارها و بارها آن را پیاده و سواره پیموده است.
خیابان پر از چراغهای راهنمایی است و کسالتبارترین آنها کمی پیش از میدان تختی قرار دارد. هر رانندهای به میانه خیابان میرسد، پایش را روی پدال گاز پرزورتر فشار میدهد که از بند این چراغ راهنمایی رها شود. صدای عبور خودروها در گوش پیادهها میپیچد و ترس بر دلشان میاندازد.