روز یک شنبه، ۲۳ دی ماه، انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر نشستی تخصصی برگزار کرد.
ریحانه اسکندری: روز یک شنبه، ۲۳ دی ماه، انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر نشستی تخصصی برگزار کرد و خانه تئاتر، میزبان ۴ تن از اهالی فرهنگ و هنر و علی الخصوص تئاتر بود. دکتر قطب الدین صادقی، نویسنده وکارگردان تئاتر، حمیدرضا نعیمی، نویسنده و کارگردان تئاتر، ادنا زینلیان، طراح لباس تئاتر، و رضا شاپور زاده طراح صحنه تئاتر، مهمانان نشست تخصصی انجمن طراحان صحنه و لباس خانه تئاتر بودند. در این نشست، اهمیت وجود کارگاه های صحنه و لباس تئاتر مورد بررسی قرار گرفت. میهمانان این نشست هر کدام از سویی آسیب های وارد شده به تئاتر کشور، که حاصل کم توجهی ها و اهمال کاری برخی مسئولین و همچنین تصمیمات اشتباه آن هاست را مورد تحلیل قرار دادند و راه کار های عملی این موصوع را نیز مورد پرسش و پاسخ قرار دادند.
در ابتدا حمیدرضا نعیمی با توصیف شرایط حال حاضر تئاتر کشور گفت: «به طور کلی صرفا مشکل امروز تئاتر ما نبود لباس و نبود کارگاهها نیست، کلاً ساز و کار تئاتر ما یه ساز و کاری است که تکلیفمان در آن روشن نیست. نمیدانیم در جریان انتخاب متن چه کار باید بکنیم، سالن را چه زمانی داریم، در چه زمانی می توانیم یک نمایش را اجرا بکنیم. باورتان می شود یک روز من برای فضولی، خوب من همیشه خیلی فضولی کردن را دوست دارم، یک روز از لای در، تمرینات استاد صادقی را داشتم نگاه میکردم؛ باور کنید شاید ۵۰ نفر آدم در یک پلاتو بودند، نفس کشیدن در این پلاتو هراسناک بود، یعنی این قدر وحشتناک بود که من داشتم فکر می کردم اگر یک نفر از این بچهها سرماخوردگی داشته باشد کل گروه الان در معرض خطر هستند. هیچ در تئاتر ما الان به این شکل نیست که ما الان بگوییم فقط مشکل طراحی صحنه و لباس است. اما چون امروز ما در مورد طراحی صحنه لباس میخواهیم صحبت بکنیم بر این موضوع تمرکز میکنیم.»
نعیمی ادامه داد: «در ابتدا این را بگویم که ساختمانهایی را داریم و شما بهتر از من میدانید به عنوان ساختمانهای مولد؛ تالار وحدت، تئاتر شهرستان، تالار سنگ لج، تالار هنر، مرکز تئاتر لاله، پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این ها ساختمان های مولد هستند. ساختمان مولد تعریفی دارد؛ تعریفش این است که خودش می تواند به استاد من،به هر کدام از بزرگان در این جمع سفارش تولید تئاتر بدهد. یعنی ساختمانی هست که خودش می تواند بگوید آقای صادقی شما برای امسال ما در این تاریخ یک نمایش را تولید کنید.»
تمام کارگاهها را نابود کردند
ادنا زینلیان گفت: «همه جای دنیا سالن برای خودش خیاط خانه دارد، برای خودش کارگاه دارد، اصلا من با دنیا کار ندارم برگردیم به کشور خودمون که چی لازم دارد و چه کار باید کرد. من برمیگردم به سال ۵۶ زمانی که خودم استخدام شدم. در تالار رودکی، وزارت فرهنگ و هنر، کارگاههایی داشتند که بیش از ۸۰ نفر پرسنل بود. کارگاههایی برای ساخت دکور و لباس و آرشیو. اگر حساب کنیم حدود ۱۰۰ نفر پرسنل داشت. خیاط خانه ما ۱۸ تا خیاط داشت و یک نفر به عنوان مسئول خیاط خانه بود. قسمت دوخت و دوز زنانه یک مسئول داشت و دوخت و دوز مردانه یک مسئول دیگر. در بخش آهنگری ما هفت نفر بودند. آقای افسا مسئول آهنگری بود. آقای گل محمدی مسئول بخش نجاری ما بود که هفت نفر نیرو داشتند. قسمت نقاشی ما هفت هشت نفر بودند که آقای رحمانی مسئولشان بود. آن پرسپکتهای ۱۲ متر در ۱۲ متر برای تالار ساخته می شد. ما ۲۷ نفر طراح بودیم، آرشیو لباس داشتم که هر سال تابستان باید از روی لیست چک، خشکشویی و دوباره در نظر گرفته میشد.»
او اضافه کرد: «موقعی که انقلاب شد همه اینا برچیده شد. من بودجه رو یکم براتون باز بکنم؛ من دارم یکی یکی محدودیتها را میگویم، این که چطور عرصه رو به تئاتر تنگ کردند. زمانی که انقلاب شد بودجه تئاتر ایران ۸۰ میلیون تومان بود. من یه تحقیق راجع به اقتصاد تئاتر ایران کردم. ۱۰ سال بعد سال ۶۷ که جنگ تمام شد و آقای منتظری آمد اگر به نسبت سال ۵۷ بسنجیم این ۸۰ میلیون تومان باید ۸۰۰ میلیون تومن میشد. با توجه به تورم و بالا رفتن ارز . ولی حدود ۲۴ میلیون تومان شد. یعنی یک چهارم همون چیزی لحظهای که انقلاب شد بود. خیلی جالبه از این ۲۴ میلیون تومان ۲۲ میلیون تومانش پول آب و برق و حقوق کارمند میشد. ۲ میلیون تومان برای تئاتر در تمام ایران وجود داشت. آن زمان یک فیلم سینمایی ۱۰ میلیون تومان هزینه برمیداشت، یعنی یک پنجم یک فیلم سینمایی برای کل تئاتر ایران در نظر گرفتند.»
او ادامه داد: «علی منتظری که یادش گرامی بسیار مرد بزرگ و دارای احساس مسئولیت بود. من در جریان بودم، شبها و روزهای زیادی را رفت مجلس و به کمیسیونهای مختلف سر زد. حتی بعضی از شب ها آن جا خوابید تا توانست این بودجه را در عرض یک سال یک سال به ۱۲۵ میلیون تومان رساند. علی منتظری همت کرد و با این ۱۲۵ میلیون تومان یه عده را هم استخدام کرد. هنرمندان فارغ التحصیل هیچ جا و مکانی نداشتند، حقوق نداشتند، بحران بود و بیکاری، خیلی شرایط سختی بود اما او تحت عنوان انجمن نمایش ۴۵ نفر استخدام کرد. مجله نمایش را راه انداخت، جشنوارههای شهرستانی را راه انداخت و کلی کار کرد. انتشارات راه انداخت و کار های دیگری که الان من فرصت نمیکنم همه رو یک به یک نام ببرم. میخواهم بگویم کهدر واقع شما یه همچین موقعیتی از نظر بودجه داشتید، با محدودیت وحشتناک تازه شد ۱۲۵ میلیون تومان. حالا عرض به حضورتون یک بی انصافی که چه عرض کنم، یک خیانت دیگری که کردند این بود که، ما یک جایی داشتیم، به اسم اداره برنامه تار، در چهار طبقه بود، این محل استقرار گروههای هنری زمان شاه بود. موقعی که سنگلش در سال ۴۴ درست شد گروههایی تشکیل شد که همه دارای کاربند دولتی با حقوق و مزایا و بیمه و غیره بود. همه کارگردانان صاحب نام آن جا یک گروهی داشتند و مستقر بودند. یک دفتر و یک جای تمیز داشتند.»
جنایت پارسایی در حق تئاتر ایران
صادقی گفت: «بله، بزرگترین کارگاه دکور خاورمیانه در ایران بود. چرم سازی، نجاری، کلاهدوزی، خیاطی و موسیقی، همه چیز داشت. ۸۰ عضو داشت و ما نیازمند هی چیز نبودیم. آقای منتظری به من می گفت امسال برنامه ای برای برای سیمرغ داشته باش، برآورد کن چه چیزهایی لازم است. ما مینشستیم برآورد میکردیم، کم و زیاد میکردیم و بعد در آخر در سه قسمت پولش را به ما میدادند. ن من دست به یک قرون از آن پول نمی زدم. از آن برآورد پول لباس و نجاری و نقاشی همه را خود بچه های کارگاه می خریدند. من فقط پول بازیگر ها را می دادم آن هم بر طبق لیستی که داشتم. نمیتوانستیم پول بازیگر را یک قرون کم بکنیم. واقعا یکی از بزرگترین جنایتهایی که کردند این بود که کارگاهها را از ما گرفتند. من برای نمایش آخرم، از شما پنهان نمیکنم، دوخت و دوز داشتم، لباسها رو بردم سنندج که خیاط آشنا داشتیم. چون اینجا ۱۰ برابر آن از من پول میگرفتند. نمیتوانستم پول لباس را بدهم، نمیتوانستم پول دکور را بدهم.»
او ادامه داد: «الان این طور نیست. جنایت بعدی که انجام دادند در دوره آقای پارسایی است یکی از جنایات دیگر که کردند همین کارگاه رو تبدیل به تالار کردند. بعد از ۴۴ سال حداقل وزارت ارشاد الان باید ۲۰ تا سالن تئاتر داشته باشد .چطور این ساختارهای زیربنایی را محدود میکنند؟ من دو سالن را وقتی به جشنواره کارتتاژ رفتم دیدم. در شهر ۵ میلیونی تونس ۲۴ سالن تئاتر ملی دارند. من می خواستم ویزا بگیرم سفیر تونس گفته بود خودم میخواهم به این آقا ویزا بدهم، من را از نزدیک دید و اولین سوالش از من این بود تئاتر ملی شما کجاست؟ من نمیدانستم چگونه بگویم نداریم. بزرگترین کارگاه دکور خاورمیانه در ایران بود. چرم سازی، نجاری، کلاهدوزی، خیاطی و موسیقی، همه چیز داشت. ۸۰ عضو داشت و ما نیازمند هیچ چیز نبودیم. قبلا یک شورای ساختی بود، برآورد ما به آن جا می رفت، آن شورای ساخت هم چهار یا پنج نفر بودند، مثلا یک کارگردان، یک نویسنده، طراح را مثلا کم و زیاد میکردیم.»
کل بودجه تئاتر اندازه یک فیلم است
او ادامه داد: «آخرین اطلاعی که دارم بودجه تئاتر ایران، ۴۵ میلیارد تومان است. این ۴۵ میلیارد تومان خرج آب و برق و تلفن و این چیزهای جاری و این هاست. می ماند ۲۷ میلیارد تومن برای تولید تئاتر و پارسال یه شوک دیگر به من وارد شد که از بودجه ای که۲۷ میلیارد تومان است ۱۸ میلیاردش برای جشنواره فجر است. این را پارسال کشف کردم می ماند ۹ میلیارد تومان برای تئاتر در سرتاسر ایران، برای حمایت از همه گروههای جوان حرفهای . ما ۹ میلیارد ۲۴۵ هزار هنرمند تئاتر داریم، چه نویسنده، چه بازیگر، چه کارگردان ، چه طراح در سرتاسر ایران. هنر اول ایران تئاتر است. این را به شما بگویم با فقط یک قلم ، من از سال ۸۲ مسئول کمیته داوران بهزیستی بودم برای نمایشهای معلولین موقعی که شروع کردیم مرحوم انتظامی هم کنار ما بود ۲۴ گروه در ایران وجود داشت، امروز تعداد گروههای تئاتر معلولین شده ۳۶۵ گروه. ببینید چه وسعتی پیدا کردهاست. من دیگر از گروههای دانشجویی و گروههای شهرستانی نام نمیبرم. از گروههای تئاتر خیابانی و اکنون جوان و سنتی هنر اول ایران تئاتر است. با ۹ میلیارد تومان هنر اول است. الان پول یک فیلم معمولی ۴۰ میلیارد است.»
او ادامه داد: «من این را در شورای عالی فرهنگ و هنر به وزیر و ۳۰ تا همکارش گفتم، گفتم جنایت میکنید. انقلاب از فقر شروع نمی شود. آقای راد هم بود، هوشنگ توکلی هم بود میتونیند بپرسید، آقای دکتر ایمانی هم بود ۳۰ نفر از بزرگان رئیس دانشگاه و فرهنگ و این ها همه بودند و من گفتم که ریشه انقلاب تبعیض است. نکنید آقا نکنید ما هم حق داریم ما هم انسانیم ما هم اهل اندیشه و هنریم ما هم دلمان برای این مملکت میسوزه، دلمان این مردم میسوزه من در اوج جنگ سال ۶۴ پاریس زا ول کردم برای چی ؟ عاشق این مردم به این سرزمینم. همه فرار میکردن من برگشتم منت نمی گذارم وظیفه روحی و روانی بوده برای چی این کارو میکنید؟ برای چی دو نمایش باید به اندازه کل بودجه فجر و کل تئاتر ایران پول داشته باشد ما نداشته باشیم؟ . این ناشی از مدیریت غلط است. ببخشید مدیریت غلط بر تبعیض استوار نیست بر شایستگی و برابری استوار الان ما این نمایشگاه کار کردیم به من گفتن بیا گفتم من وارد بازی تهیه کننده نمیشوم .من باید با این تجربه با این همه سال زحمت و تلاش پول دکور و لباسم را قرض بگیرم. یک دونه از بازیگران تا الان یک ریال نگرفته است. با بزرگواری با من همدلی و همگامی کردند نمی شود اینجوری ادامه داد .این ۵۶ امین کارگردانی من است، باور کنید به اندازه اون ۵۵ تا من زجر کشیدم ده بار گفتم غلط کردم دیگر نمیکنم برای چی ما رو به اینجا میرسونید؟ برای چه؟ خودتون گفتید بیا کار کن . تازه این فروش ما ۲۰ درصدش و مرکز برمیداره ۵ درصد برای ماست. بقیه راحت در تلوزیون کار می کنند و پولشان را می گیرند. این هارا دارم بیان میکنم برای اینکه بدانید چه قدر شرایط ما بد است. بدترین چیزی که وجود دارد مدیریت است. ما با سیلی صورتمون رو سرخ نگه میداریم.»
245245