کیانوش عیاری: تلویزیون سه و نیم میلیارد تومان به من بدهکار است/ قرار بود با محمود دولت‌آبادی کلیدر را بسازم

کیانوش عیاری درباره اقتباس سینما ادبیات می‌گوید سال‌ها آثارم از ارشاد مورد پذیرش نبود، برای اینکه بتوانم کار کنم و امور زندگی را بگردانم از کتاب «خواهران غریب» اریش کستنر یک فیلمنامه نوشتم به نام «نیمه دو سیب» و واقعیت هم این است که فیلم خوبی نشد، به نظرم فیلم کیومرث پوراحمد به نام «خواهران غریب» بهتر از کار من بود.

کیانوش عیاری: تلویزیون سه و نیم میلیارد تومان به من بدهکار است/ قرار بود با محمود دولت‌آبادی کلیدر را بسازم

مهسا بهادری: در کودکی و نوجوانی سرک کشیدن به آپاراتخانه سینمایی که متعلق به پدرش بود، کیانوش عیاری را به دنیایی کشاند که اگرچه برایش بالا و پایین زیاد داشته اما پس از گذشت دهه‌ها هنوز حاضر به رها کردن آن نیست چون دوست دارد با سینما، زندگی خلق کند. حتی خودش می‌گوید «نمی‌دانم اگر سینما نبود چه کاره می‌شدم چون من حتی مسافرکشی هم بلد نیستم.» او به تازگی از مجموعه کتاب‌فیلمنامه‌هایش رونمایی کرده که به همت مهرداد غفارزاده گردآوری شده است.

این مجموعه که از فیلمنامه «تنوره دیو» تا «ویلای ساحلی» را شامل می‌شود مجموعه‌ای از تجربیات درونی و محیطی کارگردان به همراه دکوپاژ برای خلق آن اثر است. در ادامه و به بهانه رونمایی از این مجموعه آثار به گفت‌وگو با کیانوش عیاری، نویسنده و کارگردان سینما پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

شما به تازگی فیلمنامه «تنوره دیو» را تبدیل به یک کتاب کرده‌اید، فکر می‌کنید، آثار وقتی مکتوب می‌شوند در درازمدت چه‌قدر می‌توانند روی سینما تاثیرگذار باشند؟

در آثار ادبی هرقدر که روی موج تاکید نکنیم، من فکر می‌کنم که ماندگارتر می‌شوند. هرچه‌قدر اثر با موج حرکت کند همراه با موج پایین می‌آید. نکته مثبتی که درباره نشر چشمه وجود دارد این است که به برخی از لحظات تنهایی من هم رجوع کردند، که این قاعدتا باید ماندگارتر باشد.

خودتان ادبیات و سینما را تا چه اندازه متاثر از یکدیگر می‌دانید؟

اصولا من فاصله زیادی میان ادبیات و سینما می‌بینم، البته ادبیات خارج از سینما برایم عزیز است، با این وجود تقریبا همه داستان‌های ایرانی را خوانده‌ام، در ایران نویسندگانی مانند  اسماعیل فصیح هستند که آثارشان بسیار برای سینما خوب است.

اما شما فیلمنامه «نیمه دو سیب» را از کتاب «خواهران غریب» اریش کستنر اقتباس کردید، تجربه خوبی برایتان بود؟

سال‌ها آثارم از ارشاد مورد پذیرش نبود، برای اینکه بتوانم کار کنم و امور زندگی را بگردانم از کتاب «خواهران غریب» اریش کستنر یک فیلمنامه نوشتم به نام «نیمه دو سیب» و واقعیت هم این است که فیلم خوبی نشد، به نظرم فیلم کیومرث پوراحمد به نام «خواهران غریب» بهتر از کار من بود. در فیلم من بازیگرم مریم مصدقی بعد از شروع فیلمبرداری باردار شد و دیگر نتوانست نقش را ایفا کند و من مجبور شدم فیلمنامه را تغییر دهم تا فقط از شر آن نوشته‌ها رها شوم.

البته یک‌بار هم با آقای دولت‌آبادی صحبت کردم تا با اقتباس از «کلیدر» اثری بنویسیم و ایشان هم موافقت کرد اما تهیه‌کننده از نظر مالی با آقای دولت‌آبادی به توافق نرسیدند. یک‌بار هم مدت‌ها قبل وقتی بسیار جوان بودم، جای خالی سلوچ را خواندم خوشم آمد و خواستم بخش لوک مست را بسازم، ایده را با دولت‌آبادی مطرح کردم و قول دادم نظر ایشان برآورده می‌شود، ایشان هم پذیرفتند، اما راستش بعدا از ساختن آن ترسیدم و وارد ساختن آن نشدم.

فکر می‌کنید مهم‌ترین معضل فعلی سینما چیست؟

من سال ۹۲ داور بودم. آن سالی که فیلم «خانه پدری» قرار بود در جشنواره و خارج از مسابقه نمایش داده شود، من داور بودم. فکر کنم من را داور گذشتند تا به این خاطر که فیلمم به نمایش در نمی‌آید، دلم نشکند، من بعد از اینکه ۲۲ فیلم را تماشا کردم، به این نتیجه رسیدم که فیلم‌سازان دچار این جو شده‌اند که حتما باید در فیلمشان حرف بزرگ بزنند. در واقع سونامی معنا تراشی در فیلم‌ها رایج شده بود. در میان آن همه فیلم فقط یک اثر توانست مرا راضی کند. خلاصه در آن سال متوجه شدم که موج معناتراشی چه آفت خطرناکی است؛ یعنی فیلم‌های ما از نظر اجتماعی به یک جایگاهی رسیدند که فقط برای جلب توجه مخاطب سخت می‌گویند و به عقیده من این فیلم‌ها ماندگار نخواهند شد.

فیلم خانه پدری

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *