امیر تتلو چون نتوانست مجوز دریافت کند، به سمت ادبیات شرم‌آور حرکت کرد/ چرا یک موسیقی باید ممنوع شود؟ نمی‌شود به زور سلیقه‌سازی کرد

درواقع اگر به تتلو مجوز می‌دادند، ما حالا به اینجا نمی‌رسیدیم که شرمم می‌آید بگویم اما یکی از مهم‌ترین سلبریتی نوجوانان ما تتلو، با آن سطح ادبیاتش است. 

امیر تتلو چون نتوانست مجوز دریافت کند، به سمت ادبیات شرم‌آور حرکت کرد/ چرا یک موسیقی باید ممنوع شود؟ نمی‌شود به زور سلیقه‌سازی کرد

مهسا بهادری: پس از مطرح شدن مجوز دار شدن برخی از خوانندگان رپ در دولت سیزدهم، به تازگی اخباری مبنی بر اینکه «حمید صفت»، «چَرسی» و «دِدان» سه خواننده موسیقی رپ از سوی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز فعالیت رسمی پیدا کرده‌اند، منتشر شده است.

وزیر ارشاد در پاسخ به این سوال که آیا مجوز گرفتن سه خواننده رپ صحت دارد، گفت: «جزئیات مجوز دار شدن سه خواننده رپ را از آقای سالاری معاون امور هنری و امیرحسین سمیعی مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد باید پاسخ بدهند. بنای ما در وزارت ارشاد این بود که جوزه‌هایی که اغلب به صورت سلیقه‌ایی مدیریت می‌شد را بررسی کنیم و این سلیقه‌ها را تبدیل به قانون کنیم. نتیجه آن شد سند موسیقی، سند سینما، سند هنرهای نمایشی، سند معماری و … شد.»

از آنجایی که صحت و سقم این مجوزها همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد پنجاه درصد بنای ماجرا را روی درستی موضوع و پنجاه درصد را روی شایعه گذاشتیم اما همین مسئله فرصتی را فراهم کرد تا به موسیقی رپ بپردازیم، اینکه خاستگاه آن کجا بوده و عدم صدور اجازه برای فعالیت هنرمندان این سبک از موسیقی تا چه اندازه سبب ورود آسیب به موسیقی و فرهنگ و هنر کشور شده است. به همین بهانه هم سراغ علی شیرازی، پژوهشگر و مدرس موسیقی و آواز  رفتیم و این مسئله را با او مطرح کردیم که در ادامه می‌خوانید.

ما تا چه میزان از توانایی‌ها و موقعیت‌هایمان را بخاطر محدود کردن این نوع موسیقی از دست دادیم؟

اول از یک مقدمه شروع می‌کنم، طبق شواهد بسیار، موسیقی رپ جدای از شهرتش و اینکه بیش از چند دهه است که به شهرت رسیده، به احتمال زیاد اولین خاستگاهش ایران بوده است. از حدود ۱۰۰ سال پیش در حافظه جمعی و حافظه صوتیمان این ریتم‌های شیش و هشت را به خاطر داریم مثلا «رفتم در باغ درشکسته دیدم ابولی اونجا نشسته»، یا کارهایی که مرحوم مرتضی احمدی می‌خواند هم این موسیقی وجود داشت یا در نمایش‌های ریتمیک که با تنبک اجرا می‌شد که این نوع از موسیقی در آن وجود داشت یعنی شعرهایی بدون ملودی و با ریتم خوانده می‌شد مثلا همان قطعه معروف «برفتم بر در شمس‌العماره، همانجایی که دلبر خانه داره»، در واقع موسیقی رپ چه با این عنوان و چه بدون این عنوان برای ما است. به همین دلیل هم متوجه نمی‌شوم که مقاومت کردن دربرابر این پدیده‌ای که در حال تحمیل خودش است چه معنایی دارد و نکته جالب‌تر اینکه این نوع از موسیقی جزو چند ژانر پر رونق در بین جوان‌ها است.

محدود کردن این سبک از موسیقی و این قشر از هنرمندان تا چه اندازه سبب شده تا هنرمندان ما یا از کشور خارج شوند یا در حوزه موسیقی زیر زمینی فعالیت کنند، تا چه اندازه حذف کلی یک سبک از موسیقی به هنر ما آسیب زده است؟

این داستان از روز اول فروردین ۱۳۷۷ که انواع موسیقی غیر سنتی از قبیل پاپ و راک و … تا حدی در صداوسیما و تا حد دیگری در کنسرت‌ها آزاد شد، به دو شکل به حیات خود ادامه داد. تا قبل از سال ۱۳۷۷ این نوع از موسیقی حالت آتش زیرخاکستر را داشت و به صورت خیلی نرم و تضعیف شده‌ای از اواخر دهه شصت که استاد زنده‌یاد محمد نوری مجوز حضور در کار «شب سرد زمستانی» کسب کرد و بعد هم چند خواننده مثل حسن همایون فال، بیژن خاوری، پرویز طاهری و محمد اصفهانی که آرام آرام وارد عرصه شدند و یک گونه‌ای از موسیقی پاپ را اجرا کردند و به اصطلاح مسئولان وقت، زهرش را گرفتند (که به عقیده من اصلا کلمه زیبنده‌ای نیست).

یک شکل دیگر هم در سال ۱۳۷۲ رخ داد که فرهاد مهراد با یک پیانو اجازه پیدا کرد تا چند کار قدیمی و چند کار جدیدش را اجرا کند و آن ماجرا در واقع یک انباشت تقاضا بود و یک سد عظیمی هم در برابر عرضه وجود داشت که باعث شد آن استعدادها از سال ۱۳۷۷ بروز پیدا کنند و بازهم عده زیادی که از جانب صداوسیما مورد پسند واقع نشده بودند، ببه صورت زیر زمینی به فعالیتشان ادامه دادند. آن زمان بلوتوث بود و محسن چاوشی و محسن یگانه با بلوتوث به شهرت رسیدند، مگر چنین چیزی امکان دارد؟ در حال حاضر که عصر ارتباطات و اینترنت است چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.  

اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود بود که گوشی‌های هوشمند وارد بازار ایران شدند و ما یکدفعه متوجه شدیم که مرتضی پاشایی از طریق بیماری و مرگ غم‌انگیزش چه شهرتی پیدا کرده است. در همین وا نفسا هم هنرمندان زیادی مثل شادمهر عقیلی مهاجرت کردند. یا خود همین امیر تتلو چون نتوانست مجوز دریافت کند، ادبیاتش به سمت ادبیات بسیار شرم‌آور حرکت کرد. احتمالا کنسرت گرجستان او را به خاطر دارید که تا چه اندازه وایرال شد، مردم گرجستان به خاطر رفتار او به خیابان آمدند و دللت گرجستان هم با او برخورد کرد. درواقع اگر به تتلو مجوز می‌دادند، ما حالا به اینجا نمی‌رسیدیم که شرمم می‌آید بگویم اما یکی از مهم‌ترین سلبریتی نوجوانان ما تتلو، با آن سطح ادبیاتش است. 

در واقع وقتی جامعه به یک سلبریتی دل می‌بندد و تعداد طرفدارانش از ۵۰۰ هزار نفر و یک میلیون نفر می‌گذرد و به چند میلیون نفر می‌رسد، درواقع ادبیات آن آدم را هم می‌پسندد و با آن ادبیات انس می‌گیرد. این تنها یکی از کوچک‌ترین بی‌اعتنایی نهادهای رسمی به این نوع از موسیقی است.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *