در انتخابات 8 تیر،اصولگرایان بیشتر مشارکت کردند، اما پزشکیان برنده مرحله اول شد/ بدنه رای اصولگرایی دهه گذشته تغییرات جدی داشته است

بررسی آمارهای انتخابات ریاست‌جمهوری 1403 در مرحله نخست نشان از بروز یک اتفاق عجیب است.

در انتخابات 8 تیر،اصولگرایان بیشتر مشارکت کردند، اما پزشکیان برنده مرحله اول شد/ بدنه رای اصولگرایی دهه گذشته تغییرات جدی داشته است

به گزارش خبرآنلاین، این اتفاق نه آمار مشارکت پایین، نه خارج شدن محمدباقر قالیباف از گردونه رقابت علی‌رغم ادامه ماراتن کاندیداتوری و نه آرای باطله است. حتی مساله دو دوره‌ای شدن انتخابات و رقابت رقم خورده بین مسعود پزشکیان و سعید جلیلی برای دور دوم انتخابات نیست.

روزنامه اعتماد نوشت: پدیده این انتخابات مسعود پزشکیان و رای وی است. اگرچه او بالاترین رای را در دور نخست انتخابات به دست آورد اما نه میزان این رای از نظر کمی که بدنه رایی است که به او رای داده است. به این معنی که رای مسعود پزشکیان در دور نخست رقابت ریاست‌جمهوری 1403 که او را در جایگاه نخست قرار داد در کنار میزان مشارکت در این دور از انتخابات تحلیل و نگاه مهمی را در دل خود دارد.

پزشکیان، بدنه رای اصلاحات و میزان مشارکت

مسعود پزشکیان و سعید جلیلی با 5/42٪ و 6/38٪ آرا راهی مرحله دوم انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ شدند. محاسبات نشان می‌دهد این دو برای پیروزی در مرحله اول انتخابات، به حدود ۴ میلیون یا ۶ میلیون رای بیشتر نیاز داشتند. این معادله نشان می‌دهد مسعود پزشکیان در دور نخست در رتبه بالاتری از سعید جلیلی قرار داشت.

این درحالی است که وزارت کشور آمار مشارکت را ۲۴ میلیون و ۵۳۵ هزار و ۱۸۵ نفر، معادل 92/39٪ واجدین شرایط اعلام کرد که پایین‌ترین نرخ مشارکت در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری در جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. به این معنی که بدنه رای‌دهندگان گروه‌هایی هستند که در انتخابات قبل ریاست‌جمهوری یعنی در سال 1400 یا در انتخابات مجلس یازدهم و دوازدهم علی‌رغم ردصلاحیت گسترده کاندیداهای جناح اصلاح‌طلب پای صندوق رای حاضر شده بودند، حتی این دوره هم با ریزش در انتخابات شرکت کردند. این بدنه رای عموما به عنوان بدنه رای اصولگرایان شناخته می‌شود و با عناوینی از قبیل رای‌های ارزشی و حزب‌اللهی نیز از آنها یاد می‌شود. این دست از توصیفات برای این بدنه حاضر در پای صندوق‌های رای نگاهی است که به نهاد انتخابات دارند به این معنی که فارغ از وضعیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی موجود در کشور یا ترکیب کاندیداهای حاضر در صحنه و نحوه بررسی صلاحیت شورای نگهبان و ردصلاحیت‌ها تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت می‌کند و مقوله انتخابات را نوعی از «تکلیف شرعی» یا ملی می‌داند.

همین بدنه رای در انتخابات مجلس یازدهم و دوازدهم ترکیب این دو مجلس را رقم زدند و در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 که از اساس سختگیرانه‌ترین ردصلاحیت‌ها در تاریخ انتخابات‌های جمهوری اسلامی رخ داده بود، به کاندیدای اصولگرایان یعنی ابراهیم رییسی رای داد. حالا براساس آمارهای وزارت کشور همین بدنه رای نیز ریزش ‌هایی داشته است و باز هم آمار مشارکت روند نزولی را به خود دیده است. نکته قابل توجه اما همین مساله است که مسعود پزشکیان، کاندیدای جناح اصلاحات که مورد تایید سید محمد خاتمی است و چهره‌هایی همچون محمدجواد ظریف را در کنار خود دارد از این بدنه رای بالاترین میزان آرای را کسب کرده است. در یک معادله ساده انتظار می‌رفت در این سطح از مشارکت و حضور بدنه رای اصولگرایی در پای صندوق‌های رای یکی از سه کاندیدای اصولگرا -محمدباقر قالیباف، مصطفی پورمحمدی و سعید جلیلی- منتخب این دوره از انتخابات باشد اما با رای مسعود پزشکیان و سعید جلیلی، قالیباف از دور رقابت حذف شد و تعیین پاستور 1403 در دور دوم انتخابات با رقابت پزشکیان و جلیلی تعیین تکلیف خواهد شد.

مساله اصلی و قابل توجه که از مسعود پزشکیان پدیده انتخابات ریاست‌جمهوری 1403 را می‌سازد نیز همین مساله است که او با این میزان مشارکت و از بدنه رایی که اصولگرایی و در فقدان حضور جدی بدنه رای خاکستری توانسته در بالاترین میزان رای بایستد. این مساله نشان می‌دهد حتی بدنه رای اصولگرایی که پیش این و در دهه 80 و 90 در پای جلسات مذهبی و در اتمسفر محافل مداحی یا واعظان و مساجد درباره کاندیدای خود تصمیم‌گیری می‌کرد، ساختار فکری و تصمیم‌گیری خود را تغییر داده و مطالباتی جدید در چارچوب افکار مذهبی خود پایه‌ریزی کرده است. در این پایه‌ریزی جدید برند سیاسی کاندیداها در درجه و اولویت برای رای دادن قرار ندارد و از اساس این «خود کاندیداها» هستند که با بدنه رای‌دهندگان ارتباط برقرار کردند. در حقیقت بخشی از جمعیت ثابت در پای صندوق رای که در بیش از یک دهه گذشته عموما کاندیداهای اصولگرا را به کاندیداهای اصلاح‌طلب یا حتی از جریان اعتدال ترجیح داده‌اند حالا بعضا در مقابل محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی – دو کاندیدای اصلی جریان اصولگرا- به مسعود پزشکیان رای داده‌اند.

برای درک بهتر این موضوع می‌توان مقایسه آماری در مورد آرای کاندیداهای اصولگرا و اصلاح‌طلب در انتخابات سه سال پیش را داشت. در سال 1400 مجموع آرای ابراهیم رییسی، محسن رضایی و امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی حدود 22 میلیون- حدود 73 درصد آرای مأخوذه بود. همچنین رای منتخب کمی بیش از 18 میلیون رای بود. در مقابل رای عبدالناصر همتی حدود 2 و نیم میلیون بود که حدود 8 و نیم درصد رای شرکت‌کنندگان را تشکیل می‌داده است. در این دوره از مشارکت مردم در این انتخابات ۴۸٪ و رای‌های باطله ۱۳٪ بود که پایین‌ترین میزان مشارکت و بالاترین میزان رای‌های باطله در تاریخ انتخابات‌های ریاست‌جمهوری ایران تا پیش از آن بود.

مقایسه این آمارها با آمار و آرا در نخستین دور از انتخابات 1403 به خوبی گویای تغییر روحیات سلایق و احتمالا رویکردها و مطالبات بدنه رای دارد. در گام نخست این مقایسه فراموش نکنیم که حدود 60 درصد در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر شرکت نکردند به این معنی که از اساس آرای خاکستری یا بخش قابل‌توجهی از آن در دور نخست تصمیم به «عدم مشارکت» داشتند.

میزان آرای مسعود پزشکیان به عنوان کاندیدای غیراصولگرا و حمایت شده از جانب جریان اصلاحات در دور نخست بالغ بر 10 میلیون رای یعنی بالغ بر 42 درصد آرا مأخوذه بوده است- مقایسه کنید با درصد آرای عبدالناصر همتی کاندیدای غیراصولگرای سه سال پیش در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400. علاوه بر این مجموع آرای کاندیداهای اصولگرا 13 میلیون بوده است -مجموع رای قالیباف و جلیلی و پورمحمدی- که حدود 53 درصد آرا را شامل می‌شود. این عدد را با مجموع سبد رای اصولگرایی در انتخابات 1400 یعنی حدود 73درصد مقایسه کنید.

مشخصا بخشی از آرای مسعود پزشکیان هواداران جریان اصلاحات یا دیدگاه‌های مستقلی هستند که به امید برون‌رفت از وضعیت فعلی یا حتی هراس از پیروزی رقیب پزشکیان به او رای داده‌اند اما با این تغییر و افت رای کلی سبد اصولگرایان تردیدی نیست که بخشی از این آرا یا از اساس در انتخابات شرکت نکردند و یا به سمت مسعود پزشکیان رفتند. علت این امر چیست؟ چه فعل و انفعالاتی رخ داده است که بخشی از بدنه رای اصولگرایی و ارزشی به وزیر دولت اصلاحات و نماینده منتسب به اصلاح‌طلبان در سه دوره اخیر مجلس رای می‌دهد و به سراغ چهره‌هایی همچون قالیباف و جلیلی یعنی نماینده دو گروه تکنوکرات‌های اصولگرا و جریان سنتی‌تر اصولگرایی و نزدیک‌ترین کاندیدا به جریان دولت فعلی نمی‌رود؟

درباره پزشکیان بودن!

اگرچه مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات بوده و طی سال‌های اخیر نیز نماینده‌ای با رویکردها و ادبیات اصلاح‌طلبی در مجلس شورای اسلامی بود اما کمتر بر این جناح‌بندی‌های سیاسی تاکید داشته است‌ از این نظر در چشم بخشی از جمعیت مردمی با گرایش‌ها و اعتقادات اصولگرایی او مردی از جبهه مقابل نیست و قرار نیست کاندیدای آنها را شکست دهد. علاوه بر این سبک زندگی و کارنامه سالم شخصی و اقتصادی و اخلاقی وی توانسته توجه‌ها را به خود جلب کند. با توجه به موج اخبار پیرامون چهره‌های مختلف سیاسی در سال‌های اخیر مردم به این نکته نیز به عنوان یک امتیاز بزرگ نگاه می‌کنند. مورد دیگر رویکرد او در مناظرات بود که در عین صحبت صریح از درگیری و توهین به کاندیداهای رقیب خودداری می‌کرد. وضعیت زندگی شخصی او و فرزندانش در کنار تصویری که از او در مقابل یک همسر وفادار به نمایش گذاشته شد، در تثبیت شخصیت و اعتماد به او بی‌تاثیر نبوده است. پزشکیان با ادبیات بسیار صریح در مسائل مختلف حریتی از خود نشان داده است که از چشم رای‌دهندگان اصولگرا دور نمانده است و در یک انتخابات با مشارکت حداقلی او توانسته بخشی از آرای کسانی که اساسا به مقوله رای ایدئولوژیک و تکلیفی نگاه می‌کنند را به سمت خود بکشاند.

در شبکه‌های مجازی پزشکیان به پدری تشبیه شده است که می‌خواهد حل‌کننده اختلافات و حامی باشد. او از پروتکل‌های تکراری ادبیات کاندیداها و وعده‌های پوپولیستی دوری کرده و همین توجه‌ها را به سمت او جلب کرده است.

پزشکیان در زمان حضور در مجلس نیز بارها با گفت‌وگوهایش در معرض توجه بود. وقتی به عدم شفافیت در امور کشور انتقاد می‌کرد. در ماجرای سال 1401 در تلویزیون حاضر شد و خواستار توضیح صریح و شفاف درباره علت مرگ مهسا امینی شد. او بعدها نیز بارها در گفت‌وگوهای خود صدای بی‌صدایان بود و خواستار توجه به شرایط جامعه در نحوه برخورد با بازداشت‌شدگان شد.

در کنار توجه به این دست از مسائل و بیان مطالباتی که کمتر از جانب چهره‌های رسمی یا رسانه‌های رسمی بیان می‌شود او همواره درباره موضوعات معیشتی و حقوق و وضعیت خانواده شهدا و جانبازان نیز پیگیری داشته است. پزشکیان خودش است و این مهم‌ترین مساله در ایجاد اعتماد بین او و بخش‌هایی از بدنه رای‌دهندگان اصولگرا است. او علاوه بر اینکه پتانسیل جذب و جلب آرای خاکستری را دارد به دلیل صداقتی که در رفتارش در یک دهه اخیر و گفتارش در یک ماهه اخیر نشان داده، توانسته با بخش‌های رای غیراصلاح‌طلب نیز ارتباط برقرار کند.

علاوه بر این مساله نگاه مردم به موضوع سیاست خارجی حتی در بین پایگاه رای اصولگرایان یک پل ارتباطی جدید را بین آنها و پزشکیان برقرار کرده است. حضور سعید جلیلی و مسعود پزشکیان در دور دوم به این معناست که مساله سیاست خارجی و تفاوت این دو درباره شکل و سطح روابط با روسیه و چین در مقابل کشورهای غربی، یکی از تعیین‌کننده‌ترین مسائل در مبارزه انتخاباتی یک هفته پیش رو خواهد بود. سعید جلیلی خود را سیاستمدار برخاسته از وزارت خارجه در دولت محمود احمدی‌نژاد می‌داند که همین حالا هم در عالی‌ترین سطوح تصمیم‌گیری درباره سیاست خارجی مانند شورای عالی امنیت ملی حضور دارد. ضمن اینکه مهم‌ترین بخش از کارنامه سیاسی او، اداره مذاکرات هسته‌ای در فاصله سال‌های ۸۷ تا ۹۲ است. علاوه بر این جلیلی بارها طی این سال‌ها و حتی در ایام انتخابات اخیر دیدگاه‌های خود را درباره حوزه سیاست خارجی بیان کرده و البته این دیدگاه‌ها نیز طرفدارانی در سطح جامعه دارد اما همه بدنه رای اصولگرایی با دیدگاه‌های او در حوزه سیاست خارجی همراه نیستند. او در این انتخابات، اصلی‌ترین نامزد طرفدار سیاست خارجی غرب‌ستیزانه است. در مقابل این دیدگاه، مسعود پزشکیان نامزدی است که از غرب‌ستیزی و نزدیکی روزافزون ایران به دو قدرت چین و روسیه انتقاد کرده است. او می‌گوید که دست برداشتن از سیاست خارجی برای حل مشکلات عمیق اقتصادی و کاهش بار سنگین تحریم‌ها، ضروری است.

در این شرایط به نظر می‌رسد بخش‌هایی از پایگاه رای اصولگریان از تنش‌ها در سیاست خارجی مکدر و خواهان برقراری آرامش و کاهش تنش در عرصه بین‌الملل بین ایران و کشورهای دیگر هستند. در این شرایط نیز بخش‌هایی از این بدنه رای حتی اگر با مفاهیم و مواردی مشابه محدود شدن اینترنت و حتی مساله گشت‌های ارشاد مشکلی نداشته باشند اما از روی کارآمدن جریانی در دولت که به ‌شدت خواهان قطع کامل روابط با غرب است، گلایه دارند. برای این بخش از رای اصولگرایی مسائل فرهنگی باید ماهیت و هویت اصولگرایی را دنبال کند اما مساله سیاست خارجی باتوجه به تاثیر مستقیم آن بر موضوع تحریم‌ها و اقتصاد و معیشت نباید با دست به فرمان سال‌های دهه 80 پیگیری شود. از این نظر برای این دیدگاه مسعود پزشکیان گزینه مطمئن‌تری در قیاس با رقیبش است، چراکه بدنه رای‌دهندگان نیز طی دو دهه گذشته درباره شعارها و رویه‌های جریان سیاسی به پختگی نسبی رسیده‌اند که سخن از سبد رای مجانی در برنامه کلان عدم رفع تنش‌ها با غرب را چندان باورپذیر نمی‌دانند.

چرخش بدنه رای زیر سایه تغییرات در آناتومی اصولگرایی

بدنه رای اصولگرایی در یک دهه گذشته تغییرات جدی داشته است. این تغییرات از بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392 قابل ارزیابی و توجه است به این معنی که این بدنه رای دیگر یکدست نیست، چراکه این جریان با گفتمان‌ها و گفتارها و کردارهای تازه‌ای فعالیت می‌کند. تردیدی نیست که نمی‌توان درباره گفتمان و هواداران سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف بعد از انتخابات سال 1392 ارزیابی یکسانی داشت حتی اگر به نکته و نقطه کنار کشیدن هر دو این چهره‌ها از عرصه رقابت ریاست‌جمهوری سال 1396 به نفع مرحوم رییسی نیز تاکید کنیم باز هم این استثنا در ارتباط با حضور چهره‌ای همچون ابراهیم رییسی بود که یک اراده کلی در جریان اصولگرایی برای ریاست‌جمهوری وی وجود داشت.

غیر از این نقطه در یک دهه گذشته، مابقی رخدادها و تحولات حاکی از بروز تغییرات و تمعیق شکاف‌ها و اختلاف‌نظرها در جریان اصولگرایی است. بخشی از این اختلاف‌نظرها امری طبیعی در اثر حرکت هر جریان سیاسی است اما در شرایط فعلی اصولگرایی با بروز و ظهور یک جریان جدید مواجه است که بین خود و رای سنتی اصولگرایی و حتی رایی که به عنوان پایگاه رای تکنوکرات‌های اصولگرا شناخته می‌شد، تفکیک ایجاد کرده است. جریانی که امروز سر برآورده، در معادلات رای و رای‌آوری اصولگرایی در مختصات مهمی ایستاده است. آنها در مجلس یازدهم پایگاه رای شفاف یا مشخصی نداشتند اما حالا بخش مهمی از مجلس دوازدهم را گرفتند و حتی تصور می‌شد می‌توانند برای تداوم ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم خطرساز باشند. نفر اول آرای مرحله دوم انتخابات تهران، بیژن نوباوه از پایداری بود که در دو لیست امنا (شریان) و لیست مصاف حضور داشت، اما در لیست قالیباف (شانا) حضور نداشت. همین مساله نشان می‌دهد این دوره هم هواداران جریان اصولگرایی به لیست اصلی اصولگرایان اعتماد نکردند. آرای نوباوه در این دوره نسبت به دور قبل رشد را نشان می‌دهد. او در مرحله اول 197 هزار رای کسب کرده بود، اما این دور توانست 271 هزار رای از آن خود کند. نفر دوم محمد سراج بود که باز در لیست‌ها اشتراک داشت؛ او هم در لیست شانا قرار داشت و هم در لیست امنا. عموم افرادی که به صورت اختصاصی در لیست‌ها حضور داشتند، رای نیاوردند. از لیست شانا، سعید آجورلو، حسن خجسته، علی‌اصغر پورمحمدی، حسین زاده‌بحرینی، فاطمه قاسم‌پور و رضوانی که به صورت اختصاصی در لیست قرار داشتند، رای نیاوردند. اما افرادی مانند سلیمی، روح‌الامینی، صمصامی، محمودی که در لیست‌های دیگر حضور داشتند توانستند وارد مجلس شوند. وضعیت در لیست‌های دیگر هم تقریبا به همین ترتیب بود با یک تفاوت عمده؛ اینکه سرلیست امنا شکست خورد و سرلیست مصاف پیروز شد. شکست سیدنظام‌الدین موسوی به عنوان سرلیست امنا، پیام روشنی داشت به این مفهوم که اگر مصافی‌ها در مرحله اول توانسته بودند جریان قالیباف را حذف کنند، چه دلیلی دارد که نتوانند در انتخابات و رقابت ریاست‌جمهوری کاندیدای خود را به مجلس بفرستند؟! این جریان در حوزه سیاست از مخالفان جریان اصلاحات، اعتدال‌گرایان و برجامیون و اصولگرایان شاناست. با جریان راست سنتی در حالت صلح به سر می‌برد. در حوزه اجتماعی از مخالفان حضور زنان در ورزشگاه، مدافع مسدودسازی فضای مجازی و همچنین تذکرات خیابانی در حوزه حجاب است. این تحولات پایگاه رای اصولگرایی را با تفکیک‌هایی مواجه ساخته است. تفکیک‌هایی که به تردید در رای به یک کاندیدای اصولگرا صرفا به دلیل اصولگرا بودنش منتهی شده و احتمالا از این به بعد نیز منتهی خواهد شد.

راه پزشکیان؛ دست‌اندازها و فرصت‌ها

در تحلیل وضعیت جامعه از منظر مشارکت در انتخابات با سه گروه عمده رو به رو هستیم. گروه اول کسانی هستند که از اساس در انتخابات مشارکت نکرده و حتی تاکید داشتند که نباید در انتخابات شرکت کرد. به غیر از کسانی که از اساس به دلیل تمایل برای تغییر حکومت و براندازی نظام فعلی در انتخابات شرکت نمی‌کنند، مابقی این گروه با رای ندادن نوعی از اعتراض را نمایش دادند. اعتراض به رخدادهای پاییز 1400، شرایط اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی یا ناامیدی از امکان تغییر شرایط کشور از طریق تغییر دولت یا حتی ابهام در میزان اختیارات رییس دولت برای حل بحران‌های کشور. همان‌طور که محمدجواد ظریف و محمدجواد آذری‌جهرمی دو وزیر دولت روحانی که حالا بال چپ و راست مسعود پزشکیان در ایام انتخابات شده‌اند نیز تاکید کردند رای ندادن گروهی که دلخور هستند به‌حق است و این دلخوری قابل فهم و درک است. رخدادهای پاییز 1401، برخی از مواجهه‌ها با این رخدادها، شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و ارزیابی آنها از دو دولت منتسب به اصلاح‌طلبان این جمع‌بندی را برای این گروه رقم زده است که تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند یا امیدی به امکان تغییر از طریق صندوق رای ندارند. مساله اصلی برای ستاد پزشکیان و همراهان اقناع این گروه تا هر اندازه ممکن برای حضور در پای صندوق رای است. تردیدی نیست که این گروه اگر از اصل مساله رای دادن یا ندادن عبور کند، به مسعود پزشکیان رای خواهد داد. اینها همان گروهی هستند که روز گذشته نیز محمدجواد ظریف خطاب به آنها گفته است: پیام‌تان را دادید و 60درصد رای ندادید، این درباره گذشته بود. دم‌تان هم گرم اما این جمعه بیایید و به «آینده» رای بدهید.

گروه دوم بدنه رای فعلی مسعود پزشکیان است که در دور نخست نیز به او رای داده است. حفظ این بدنه رای، ممانعت از دلخوری یا ناامیدی آنها و تشویق به تکرار رای‌شان به او نکته مهم دوم و کار بسیار مهمی است که باید صورت گیرد.

گروه سوم بخشی از آرای کاندیداهایی است که از راهیابی به دور نهایی رقابت باز مانده‌اند. اگرچه در یک حالت کلی تصور می‌شود که رای کاندیداهای اصولگرایی که از حضور در دور دوم باز مانده‌اند باید به صورت تمام و کمال و یکسره به سبد رای کاندیدای اصولگرای حاضر در رقابت با مسعود پزشکیان برود اما تحلیل شرایط موجود نشان می‌دهد این تصور بسیار دقیق است و پتانسیل‌هایی برای جذب این رای به سمت پزشکیان وجود دارد. حتی اگر این رای نه از سر تایید پزشکیان که از دلخوری با تفاوت دیدگاه‌های جدی برخی از رای‌دهندگان اصولگرا با رویکرد و برنامه‌های کاندیدای اصولگرای فعلی باشد.

تجمیع رای این سه گروه یا تجمیع آرای گروه دوم و بخش‌هایی از گروه سوم می‌تواند پزشکیان را در مرداد 1403 به ساختمان پاستور بفرستد.

23302

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *