روایت علامه عسکری از دلایل تلاش نکردن حضرت علی(ع) برای جانشینی در ماجرای سقیفه بسیار خواندنی است.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، مرحوم علامه مرتضی عسکری درباره اینکه چرا حضرت علی(ع) در سقیفه واقعه غدیر را مطرح نکرد، نوشته است: «اگر شرایطی که سقیفه تشکیل شد و موقعیت حضرت علی(ع) را مورد توجه قرار دهید خواهید فهمید که حضرت امیر(ع) در سقیفه نیامد تا بخواهد احتجاج بکند، آنچنان که در کتاب های حدیثی و تاریخی آمده است، پیامبر اکرم (ص) روز دوشنبه رحلت کرد، حضرت علی(ع) به همراه چهار نفر دیگر: عباس عموی پیامبر و یکی از فرزندانش، یکی از آزادشدگان پیامبر و یک نفر از انصار مشغول غسل و تجهیز پیامبر(ص) شدند. در همین حال انصار در سقیفه گرد آمدند (سقیفه محل اجتماع عشیره است مربوط به شیخ عشیره که آنجا جمع می شوند) تا «سعد بن عباده» را به جای پیامبر(ص) برگزینند. آیا درباره سعد بن عباده از پیامبر توصیه ای رسیده بود؟ فضیلتی داشت؟ یا نه صرفا به خاطر آنکه رئیس قبیله بود مطابق زندگی عشیره ای و قبیله ای موجود در جزیرة العرب، به دنبال این بودند حال که پیامبر از دنیا رفته باید جانشین او از ما باشد. خبر به مهاجرین رسید، اینها نیز در سقیفه جمع شدند. این در حالی بود که جنازه پیامبر هنوز به خاک سپرده نشده است و دیگران مشغول غسل آن حضرت بودند.
عباس عموی پیامبر در همان حال که مشغول غسل و کفن آن حضرت بودند به علی(ع) پیشنهاد کرد: «یابن اخی امدد یدیک ابایعک؟ یقال عم رسول الله(ص) بایع ابن عمه فلا یختلف علیک اثنان؛ پسر برادم دستت را بده با تو بعیت کنم تا بگویند عموی پیامبر با پسرعموی او بیعت کرده، آنگاه دو نفر هم با تو مخالفت نخواهند کرد.»
حضرت نپذیرفت، فرمود: «ما مشغول تجهیز پیکر پیامبر هستم!» اختلاف مهاجرین و انصار بر سر جانشینی بالا گرفت، مهاجرین استدلال کردند که ما از قریش هستیم وابسته به پیامبر(ص)، عرب نمی پذیرد از غیر بستگان جانشین شود. اختلاف دیرینه «اوس» و «خزرج» عده ای از انصار را که می ترسیدند که حکومت به دست رقبایشان بیفتد با مهاجرین هم صدا کرد و در نهایت آنها که در سقیفه جمع بودند اکثریت با ابی بکر بیعت کردند.
همان روز دوشنبه کار را تمام کردند و از آن پس برای ابی بکر بیعت می گرفتند، روز بعد هم ابی بکر را به مسجد پیامبر(ص) که آن زمان حکم دارالحکومة را داشت آوردند خطبه خواند و نماز خواند. تمامی اینها در وقتی بود که علی(ع) مشغول تجهیز پیامبر(ص) بود زیرا بعد از اتمام غسل و کفن بنا شد مسلمانان ۵ نفر ۵ نفر و یا ده نفر ده نفر بیایند در همان خانه پیامبر بر آن حضرت نماز بخوانند و حضرت علی(ع) در آنجا آنان را راهنمایی می کرد. این کار از روز دوشنبه تا چهارشنیه به طول انجامید و شب چهارشنبه هم پیامبر را به خاک سپردند. مراسم دفن که تمام شد، مطابق وصیت پیامبر(ص) به علی(ع) که فرموده بود از دفن و کفن من که فارغ شدی ردا از دوش مگیر تا آنکه قرآنی که در خانه من هست آن را جمع کنی، حضرت علی به جمع آوری قرآن پرداخت. این قرآنی بود همراه با تفسیر، نوشته بر روی تخته، پوست، شانه گوسفند و …، حضرت همه اینها را جمع آوری کرد، پس از جمع آوری آن را به مسجد آورد که متاسفانه آن را نپذیرفتند. حضرت هم آن قرآن را برگرداند و فرمود: دیگر آن را نخواهید دید! این همان قرآنی است که حضرت حجت(عج) آن را در مسجد کوفه بیرون می آورد و احکام اسلامی را به مسلمانان بر اساس آن تعلیم می دهد، زیرا آن همین قرآن است ولی با تفسیر و توضیحات.
بنابراین می بینید که در جریان سقیفه و انتخاب ابوبکر و حتی دو روز بعد از آن حضرت امیر(ع) به کار غسل و دفن پیامبر مشغول بوده و در هیچ یک از اجتماعات آنها نبوده تا بخواهد به حادثه غدیر با آنان احتجاج کند.»
اولین باری که داستان غدیر میان عموم مردم مطرح شد
علامه عسکری همچنین درباره اولین زمان علنی شدن داستان غدیر گفته است:
«اولین بار که در ملا عام غدیر مطرح شد در زمان خلافت خود آن حضرت بود، زیرا تا آن زمان موردی که لازم ببیند و غدیر را مطرح کند پیش نیامد، چون ابوبکر بعد از خود نامه ای نوشته بود و طی آن عمر را به جانشینی خود تعیین کرده بود همان نامه را پس از مرگ او برای مردم خواندند و مردم هم با او بیعت کردند بعد از او هم داستان شورای شش نفره پیش آمد که یک نفر از آن شورا علی(ع) بود و به آنجا منتهی شد که همگان می دانیم. تا می رسد به زمان خلافت خود حضرت، چنانکه تفصیل آن در کتاب الغدیر آمده است. روزی حضرت در مسجد کوفه بر بالای منبر فرمود: هر کس حدیث غدیر را شنیده است بگوید، چند نفر برخاستنند و زبان به اظهار آنچه در غدیر گذشته است نمودند. این اولین بار بود که بدون ترس در ملا عام فضائل علی(ع) گفته می شد و از غدیر سخن به میان می آمد و مردم همه می شنیدند و تا امروز آن شنیده ها در باره غدیر برای ما مانده است.»