اصلاً فرض می‌گیریم که تلاش صورت‌گرفته هم قابل‌ قبول باشد، وقتی صدور مجوز برگزاری کنسرت‌های موسیقی به گونه ای است که در برخی شهرها امام‌های جمعه هیچ ارزشی برای مجوز وزارت خانه قایل نیستند و همه چیز ملوک‌الطوایفی پیش می‌رود و هر نهادی می‌تواند به برگزاری یا عدم برگزاری آن ورود کند، بودن سند یا نبودن آن چه نقشی را بازی می‌کند. اگر این سند ضرورت حضور موسیقی در زندگی را تبیین کرده، امر واضح و مشخصی است و نیازی به نوشتن در سطح دولتی ندارد، بلکه امری است در دایره تخصصی که اهل‌ موسیقی باید آن را تبیین کنند. اگر در این زمانه موسیقی را از صداوسیما، سینما، تئاتر و عرصه زندگی عمومی و روزمره مردم بگیرید، می‌بینید که چیزی باقی نمی‌ماند، امروزه موسیقی با نفس زندگی درآمیخته و همه قشرها از جوان و پیر بخشی از زندگی روزانه را با شنیدن موسیقی می‌گذرانند، سند نوشتن در عرصه دولتی چه جایگاهی دارد؟ می‌توانند به مردم بگویند موسیقی گوش نکنید یا چه نوعی از موسیقی را گوش کنید! یا به هنرمندان بگویند چه نوع اثری را بسازید؟ یا فقط لایه‌ای به لایه‌های نوشته و نانوشته قبلی اضافه کرده‌اند که به پیچیدگی‌های موجود اضافه خواهد کرد.

این روزها در میزگردهای فرهنگی با کاندیداهای ریاست‌جمهوری تقریباً هیچ حرفی از موسیقی به‌عنوان بخشی از فرهنگ گفته نشد، البته نگاه نامزدها به مقوله فرهنگ و هنر به شکل کلی، دستوری و از بالا بود و بایدونباید داشت. به نظرشان هنر در یک شکل خاص مطلوب است و باید کارکردی مشخص داشته باشد و... به نظر شما هنر دستوری با بایدونباید راه به جایی می‌برد؟

هنر فرمایشی یا مناسبتی و دستوری چه در سند باشد چه در دستور کار دولت‌ها مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد و ماندگار نمی‌شود. این بارها وبارها هم در ایران و هم در کشورهای دیگر تجربه شده است. موسیقی و هنری که از جان و روح مردم یک سرزمین بیرون نیامده و توسط هنرمند آفریده نشده باشد، جز اندک زمانی کوتاه و آن هم به‌ مناسبتی گذرا، دیگر شنیده نمی‌شود و به‌ زودی از یادها خواهد رفت. برگردی به گذشته و ده‌ها نمونه را خواهید دید. بی گمان هر کس که با تاریخ هنر اندکی آشنا باشد این را به آسانی درمی‌یابد که هنر دستوری هیچ فرجامی ندارد، تاریخ بهترین گواه این سخن است. اگر کسی متوجه نیست یا از تاریخ هنر ناآگاه است و یا خودش را به نفهمیدن زده است و نمی‌خواهد با واقعیت روبرو شود."/>

موسیقی اصیل و ملی را به حاشیه رانده‌اند/ موسیقی نیاز به سند ندارد/ کنسرت پاپ یک‌روزه مجوز می‌گیرد، هنرمند موسیقی ملی باید سه ماه برای گرفتن مجوز بدود

 سه روز پیش از این یکشنبه ۲۶ خردادماه «سند موسیقی» با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان مرتبط و شش چهره هنری از جمله استاد شاهین فرهت رونمایی شد، سندی با یک مقدمه، ۷ ماده و ۴ تبصره در که جلسه ۸۹۵ مورخ ۱۰ /۱۱ /۱۴۰۲ شورای‌عالی انقلاب‌فرهنگی به تصویب رسیده و از تاریخ ابلاغ آن لازم‌الاجرا بوده است. سندی کلی که در مقدمه آن تلاش شده مفیدبودن یکی از اولین هنرهای بشری را اثبات کند و البته در مفاد بعدی تلاش کرده است تا الگو و خطوط آن را تبین کند.

موسیقی اصیل و ملی را به حاشیه رانده‌اند/ موسیقی نیاز به سند ندارد/ کنسرت پاپ یک‌روزه مجوز می‌گیرد، هنرمند موسیقی ملی باید سه ماه برای گرفتن مجوز بدود

حسین قره: فارغ از آن که تعیین تکلیف‌کردن برای هنرمندان و مردم که مخاطبان هنرمندان هستند، نوعی قیمومیت برای هنرمند و مردم است، بندهای این سند آن قدر حدودوثغور مشخص کرده که عملاً باید به سرودهای اول انقلاب برگردیم. این که عده‌ای – فرقی نمی‌کند دولتمرد باشند و سیاستمدار یا هنرمند و اهل موسیقی و یا مقامات محلی – تصور کنند می‌توانند برای یک امر تاریخی و جهانی که با مردم سرکار دارد تکلیف مشخص کنند، اشتباه است. این که بایدونباید برای هنرمندان و مخاطبان مشخص کنند، نه دردی را از هنر درمان می‌کند نه راهی از اهداف مشخص شده، دارد.

تلاش برای ایجاد سند و توجه به آنچه در آن سند هنر فاخر و ارزشی خوانده شده در حالی است که دولتمردان پس از بحران‌ و فاجعه ۱۴۰۱ برای آرامش فضا و تخلیه انرژی جوان مجوز کنسرت به کسانی دادند که در ابتدایی‌ترین سطح از کیفیت هنری بودند. نگاه دستوری و از بالای دولتمردان که تصوری از هنر و هنرمند به جز ابزار ندارند، هیچ زمانی جوابگو نبوده است.

برای بررسی سند موسیقی و وضعیت این هنر در چند سال گذشته به سراغ یکی از پیش‌کسوتان هنر موسیقی ایرانی رفتیم، «کیوان ساکت» از هنرمندان حوزه موسیقی ایرانی و اصیل است و آثار متعددی در این حوزه خلق کرده. ساکت ده جلد کتاب در حوزه موسیقی به نگارش درآورده و شاگردان متعددی را در این حوزه تربیت‌کرده است. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگو خبرآنلاین با استاد کیوان ساکت است.

دو روز پیش از سند ملی موسیقی رونمایی شد، سندی که آخرین ماه سال گذشته تدوین آن به پایان و به تصویب رسید، شما به‌عنوان هنرمند برجسته عرصه موسیقی از چندوچون این سند آگاه هستید؟

راستش را بخواهید نه! اصلاً موسیقی چه نیازی به سند دارد؟ مگر سایر هنرها سینما، تئاتر، نقاشی، معماری، خوشنویسی و… سند دارند، یا هنرمندان آن عرصه بر اساس سندی آثار خود را تولید می‌کنند که موسیقی نیاز به سند داشته باشد. تا آنجایی که می‌دانم مفاد این سند با خیلی از اهالی موسیقی به اشتراک گذاشته نشده است و محتوا و ضرورت نوشتن آن برای اهالی موسیقی روشن نیست.

اصلاً فرض می‌گیریم که تلاش صورت‌گرفته هم قابل‌ قبول باشد، وقتی صدور مجوز برگزاری کنسرت‌های موسیقی به گونه ای است که در برخی شهرها امام‌های جمعه هیچ ارزشی برای مجوز وزارت خانه قایل نیستند و همه چیز ملوک‌الطوایفی پیش می‌رود و هر نهادی می‌تواند به برگزاری یا عدم برگزاری آن ورود کند، بودن سند یا نبودن آن چه نقشی را بازی می‌کند. اگر این سند ضرورت حضور موسیقی در زندگی را تبیین کرده، امر واضح و مشخصی است و نیازی به نوشتن در سطح دولتی ندارد، بلکه امری است در دایره تخصصی که اهل‌ موسیقی باید آن را تبیین کنند. اگر در این زمانه موسیقی را از صداوسیما، سینما، تئاتر و عرصه زندگی عمومی و روزمره مردم بگیرید، می‌بینید که چیزی باقی نمی‌ماند، امروزه موسیقی با نفس زندگی درآمیخته و همه قشرها از جوان و پیر بخشی از زندگی روزانه را با شنیدن موسیقی می‌گذرانند، سند نوشتن در عرصه دولتی چه جایگاهی دارد؟ می‌توانند به مردم بگویند موسیقی گوش نکنید یا چه نوعی از موسیقی را گوش کنید! یا به هنرمندان بگویند چه نوع اثری را بسازید؟ یا فقط لایه‌ای به لایه‌های نوشته و نانوشته قبلی اضافه کرده‌اند که به پیچیدگی‌های موجود اضافه خواهد کرد.

این روزها در میزگردهای فرهنگی با کاندیداهای ریاست‌جمهوری تقریباً هیچ حرفی از موسیقی به‌عنوان بخشی از فرهنگ گفته نشد، البته نگاه نامزدها به مقوله فرهنگ و هنر به شکل کلی، دستوری و از بالا بود و بایدونباید داشت. به نظرشان هنر در یک شکل خاص مطلوب است و باید کارکردی مشخص داشته باشد و… به نظر شما هنر دستوری با بایدونباید راه به جایی می‌برد؟

هنر فرمایشی یا مناسبتی و دستوری چه در سند باشد چه در دستور کار دولت‌ها مورد پذیرش مردم قرار نمی‌گیرد و ماندگار نمی‌شود. این بارها وبارها هم در ایران و هم در کشورهای دیگر تجربه شده است. موسیقی و هنری که از جان و روح مردم یک سرزمین بیرون نیامده و توسط هنرمند آفریده نشده باشد، جز اندک زمانی کوتاه و آن هم به‌ مناسبتی گذرا، دیگر شنیده نمی‌شود و به‌ زودی از یادها خواهد رفت. برگردی به گذشته و ده‌ها نمونه را خواهید دید. بی گمان هر کس که با تاریخ هنر اندکی آشنا باشد این را به آسانی درمی‌یابد که هنر دستوری هیچ فرجامی ندارد، تاریخ بهترین گواه این سخن است. اگر کسی متوجه نیست یا از تاریخ هنر ناآگاه است و یا خودش را به نفهمیدن زده است و نمی‌خواهد با واقعیت روبرو شود.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *