نماینده مجلس دهم شورای اسلامی ضمن پرداختن به شباهتهای انتخابات ۱۴۰۳ با انتخابات ۷۶ بر این نکته تأکید میکند که همانطور خاتمی چهره سفید بود، در حال حاضر پزشکیان چهره سفید است.
به گزارش کاویان گلد، «پزشکیان چهره سفید است.»، «شرایط شبیه انتخابات ۷۶ است.»، « رسیدن به دوم خردادی دیگر دور از دسترس نیست.»، « گزینه اصلی اصولگرایان از میان قالیباف، جلیلی و پورمحمدی است»، «زاکانی گزینه اصلی اصولگرایان نیست.»و…اینها قسمتی از اظهارات احمد مازنی، نماینده مجلس دهم شورای اسلامی شورای اسلامی است که در گفتگو با کاویان گلد در ارزیابی نتیجه احراز صلاحیتها مطرح میکند.
مازنی بر این باور است که بعد از ثبتنام قالیباف اذهان به این سمت هدایت شد که قرار است که او پیروز انتخابات شود اما نباید حضور افرادی پورمحمدی و جلیلی را دست کم گرفت.
در ادامه گفتگوی کاویان گلد با احمد مازنی، نماینده مجلس دهم شورای اسلامی را میخوانید:
****
*آقای مازنی! ارزیابی شما از نتیجه احراز صلاحیتها به چه صورت است؟
اگر انتظار را براساس آرزوها، آرمانها و ارزشهای انقلاب و قانون اساسی تعریف کنیم، انتظار این است که فضا بازتر از این باشد و داوطلبین بیشتری تایید صلاحیت شوند و آزادتر از اینی که هست، باشد چراکه آزادی از جمله شعارهای دوران اولیه انقلاب اسلامی بود و آزادی در ذات جمهوریت و اسلامیت معنا پیدا میکند و در آزادی جمهوریت و اسلامیت میتواند معنا پیدا کند، از اینرو انتظار بیشتری داشتیم اما اتفاقی که افتاد این بود که از میان گزینههای تایید صلاحیت شدند ۵ نفر با خاستگاه اصولگرایی انتخاب و تایید صلاحیت شدند که امکان دارد هر کدام از این افراد بخشی از جریان اصولگرایی را تعریف کنند اما در اصل، وقتی جریانهای سیاسی درون جمهوری اسلامی تعریف میشوند، آنها در سطح کلان یک جریان را نمایندگی میکنند، البته درون هر جریان اختلافات و فراکسیونهای مختلف حضور دارند، لذا از میان فراکسیونهای مختلف اصولگرایی ۵ نفر را انتخاب کردند.
البته تایید صلاحیت پزشکیان از دو نظر مهم است، اول اینکه او سابقه حضور در مجلس و دولت را دارد، همچنین سابقه فسادستیزی دارد و از سلامت نفس، اخلاقی و مالی برخوردار است که به نظر میرسد او میتواند در عین اینکه دارای سابقه کار سیاسی، دولتی و نمایندگی مجلس است اما همچنان برای مردم چهره سفید محسوب میشود، لذا چهره سفید بودن پزشکیان عامل تاثیرگذار است.
تایید صلاحیت یکی از گزینههای اصلی جبهه اصلاحات اتفاق مهمی بود
نکته بعدی این است که برای دومین دوره است جبهه اصلاحات قبل از اعلام نظر شورای نگهبان کاندیداهای خودش را معرفی میکند. بسیاری با این مسئله موافق نبودند و میگفتند اجازه دهید، شورای نگهبان تاییدصلاحیتهای خود را انجام دهد سپس از میان گزینههای شورای نگهبان، جبهه اصلاحات یک گزینه را به مردم معرفی کند اما جبهه اصلاحات در سال ۱۴۰۰ این کار را انجام داد و همه کاندیداهای پیشنهادی ردصلاحیت شدند.
در این انتخابات از میان ۳ کاندیدای پیشنهادی جبهه اصلاحات که بیش از دو سوم آراء را کسب کرده بود، پزشکیان تایید صلاحیت شد. بنابراین تایید صلاحیت یکی از گزینههای اصلی جبهه اصلاحات و جریان اصلاحطلبی اتفاق مهمی بوده است. تاثیری که این اتفاق میتواند بگذارد این است که حالت سرد و جمودی که بر مشارکت حاکم بود و مردم خیلی احساس میکردند که رأی آنها نمیتواند تاثیری در انتخابات و اداره امور کشور داشته باشد، را گرم کند و زمینه مشارکت بیشتر را برای مردم فراهم کند.
به نظر بنده اصل هم ایجاد شرایط برای مشارکت حداکثری است که برای ایران، جمهوری اسلامی و مردم ایران بسیار اهمیت دارد. طبعاً اگر با تلخ کامیهایی که طی انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری و مجلس یازدهم و دوازدهم ایجاد شده و انتخابات با مشارکت حداقلی برگزار شده و طی این چند سال یک جریان بر کشور حاکم بود، مردم مشارکت کنند و بخش خاکستری جامعه وارد میدان شود و پزشکیان را انتخاب کنند، در این صورت حتماً در ذائقه سیاسی کشور تغییراتی ایجاد میکند و در روابط داخلی و بینالمللی، فرهنگ، اقتصاد و مسائل اجتماعی میتواند نشاط تازهای را ایجاد میکند و تاثیرگذار باشد.
سال ۷۶ صدا و سیما فقط اسم رقیب خاتمی را نمیآورد
*به نظر شما حضور پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری تا چه اندازه میتواند موج انتخابات سال ۷۶ را تکرار کند؟
باید هر پدیدهای را متناسب با اقتضائات زمانی و مکانی خودش مورد بررسی قرار داد. شرایط فعلی از دو جهت با انتخابات سال ۷۶ قابل مقایسه است، یکی از این جهت که قبل سال ۷۶ علیرغم خدمات زیادی که دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی انجام داده بود، اما فضای عمومی به نحوی بود که به نظر میرسید از بُعد سیاسی بنابر این نیست که انتخاب مردم ملاک باشد، بسیاری تلاش میکردند که هر کسی غیر از خاتمی رئیس جمهور شود، چنانچه فعالیتهای صدا و سیما در آن زمان به این ترتیب که فقط اسم رقیب خاتمی را به زبان نمیآورد اما با استفاده از همه ظرفیتهای بیتالمال، فرهنگی، اجتماعی و در مجموع همه امکانات در راستای نفی خاتمی و اثبات رقبای خاتمی حرکت میکرد اما مردم تصمیم گرفتند، اقدام متفاوتی انجام دهند، یعنی به کسی رأی بدهند که آن فرد غیر از چهرههای است که رسانههای رسمی تأکید دارند که او انتخاب شود.
لذا حالت یأس و ناامیدی حاکم بر جامعه و اصرار بر انتخاب فرد مورد نظر وجه اشتراک شرایط سال ۷۶ و شرایط امروز است.
رسیدن به دوم خردادی دیگر دور از دسترس نیست
مورد دیگری که حاکی از شباهت انتخابات سال ۷۶ با انتخابات فعلی است، این است که خاتمی در دولت و مجلس حضور داشت اما کنارهگیری کرد و کنارهگیری او هم به معنای این نبود که حضور نداشته باشد، خاتمی رئیس کتابخانه ملی بود و از فضای سیاسی کشور خارج نبود، اما برای جامعه چهره سفید بود، به این معنی که میان مردم چهره منفی نداشت و وقتی خاتمی وارد صحنه شد، نتوانستند او را تخریب کنند، حتی کارهایی کرده بودند که به نام طرفداران خاتمی حرکتهایی انجام شده بود که شخص رهبری گفتند، این کار، کار اینها نیست، لذا وضعیت به این شکل بود.
به نظر میرسد پزشکیان هم از این جهت میتواند قابل مقایسه باشد اما اینکه بعد از حوادث تلخی سیاسی که بعد از دوم خرداد تا امروز داشتیم، اینکه پزشکیان، ستاد و حامیان او اعم از اصلاحطلبان و تحولخواهان بتوانند بخش اصلی مردم، طبقه متوسط، هنرمندان، ورزشکاران و نخبگان جامعه را وارد عرصه کنند، به نظر میرسد رسیدن به دوم خردادی دیگر دور از دسترس نیست، البته باید کار شود و مشاهده کنیم در ادامه چه اتفاقی خواهد افتاد.
پورمحمدی با رئیسی در مدرسه شهید حقانی قم بود
*زمزمههایی مبنی بر این وجود دارد که ترکیب گزینههای ریاست جمهوری حاکی از این است که قالیباف از داخل صندوقهای رأی بیرون بیاید؟
وقتی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کرد، اذهان به این سمت رفت که اراده این است، او انتخاب شود اما جلیلی هم ثبتنام کرده و ذهنیتها به سمت او میتواند برود. همچنین پورمحمدی را هم نباید دستکم گرفت چراکه او از جمله روحانیون مدرسه شهید حقانی قم است که با مرحوم رئیسی در یک مجموعه قرار داشتند.
علاوه بر این پورمحمدی از جهت دسترسی به اطلاعات همیشه جزو چهرههای رده یک بوده است. به نظر میرسد جریان اصولگرایی میان قالیباف، جلیلی و پورمحمدی در حال دَوَران است و خارج از این نخواهد بود، ضمن اینکه آن دو بزرگوار دیگر کاندیدا شدند، بعید میدانم تا پایان بمانند و اگر هم بمانند کاندیدای جدی جریان اصولگرا تعریف نمیشوند، هر چند آنها هم محترم هستند. اما در باره اینکه یک سو یک نفر است و ن سوی دیگر یکی از ۳ نفر خواهد بود، تردید وجود ندارد.
زاکانی رأی بقیه را کم میکند
*به نظر میرسد در این دوره از انتخابات زاکانی به نفع قالیباف کنارهگیری نکند…
بعید میدانم زاکانی کاندیدای اصلی جریان اصولگرایی باشد، در حقیقت اینکه قالیباف کاندیدای اصلی جریان اصولگرایی باشد، احتمال بیشتری دارد، همچنین پورمحمدی و جلیلی را هم نباید دست کم گرفت اما زاکانی چه کنار برود چه نرود، قدرت ایجاد موجی که جامعه را به سمت کاندیدای اصولگرا جذب کند، را ندارد.
ادبیات، کلام، تعامل و عملکرد زاکانی حاکی از این نیست که او بتواند موجی ایجاد کندو از آن طرف هم بعید میدانم در حوزه قدرت هم وحدت نظری بر روی زاکانی صورت بگیرد، بنابراین احتمال شکلگیری وحدت بر روی قالیباف یا جلیلی و یا پورمحمدی وجود دارد.
زاکانی حتی اگر اصرار بر ماندن داشته باشد و بخواهد تا پایان بماند، غیر از اینکه رأی کاندیدای همسوی خود را کم کند، تاثیر دیگری نمیتواند داشته باشد، گفتن این نکته از باب خیرخواهی بنده برای دوستان اصولگرا است که در این دوره بر روی زاکانی به عنوان نامزد اصلی تجمیع نکنند، البته نمیدانم در آینده چه اتفاقی میافتد اما برداشت بنده این است.
۲۷۲۱۱