برخلاف فاتحان آشور و بابل هر کجا را که فتح کرد بیشترین احترام را به معابد اقوام نشان میداد و با پرهیز از تبعیض حتی برای تعمیر و توسعه پرستشگاهها هم کمک میکرد و همانطور که خود اخلاق را رعایت و وسیله استحکام قدرت قرار داده بود به کاهنان معابد نیز اجازه نمیداد که در قدرتطلبی از حد خود فراتر بروند.
به گزارش کاویان گلد به نقل از روزنامه سازندگی، کوروش بزرگ مانند بسیاری حاکمان نبود که در خیمه بماند و سربازان را به جنگ وادار کند. در هنگامه یکی از جنگها که همراه سپاه بود از اسب به زمین فرو افتاد و یک جنگجوی هندی با زوبین به بالای ران او زد، میتوانستند کوروش را پس از آن زخم بکشند، ولی در همان وقت نزدیکانش او را زنده از معرکه به در برده و به اردوگاه خود رساندند. کوروش در آن سه روز که به صورت زخمی در بستر مانده بود، پسرش کمبوجیه را به پادشاهی برگزید و پس از این دستورها و وصیتها درگذشت. این یکی از روایتهایی است که از مرگ پادشاه ایران کوروش کبیر وجود دارد و همانطور که درباره تاریخ درگذشت او، سندهای گوناگونی وجود دارد درباره نحوه مرگ او نیز روایتها متفاوت است. برخی اسناد زمان مرگ کوروش بزرگ را مرداد ۲ هزار و ۵۵۴ سال پیش روایت کرده و برخی نیز این رخداد را همزمان با چهارم مارس و ۱۳ اسفند دانستهاند. «سازندگی» به همین مناسبت به بخشی از زندگی و دلاوریهای این شخصیت مهم تاریخی ایران پرداخته است.
خاندان کوروش
کوروش بزرگ، پادشاه ایرانی از سمت خاندان پدری جزئی از پارسهاست که سالها در شمال خوزستان کنونی حکومت کردند و نسب او از سمت مادری به مادها میرسد. به روایت هرودوت، «آستیاگ»، پدربزرگ کوروش پیش از به دنیا آمدن کوروش در خواب دید که از دخترش «ماندانا» نهر آب بزرگی روان است که بسیار فراتر از پایتخت و تمام آسیا را فراگرفت. تعبیر خواب نزد معبرها اینگونه بود که فرزند دختر او روزی بر تمام آسیا غلبه خواهد کرد. زمانی که کوروش به دنیا آمد، نوزاد به دست چوپانی داده شد تا در میان جنگل رها شود اما همسر چوپان مانع شد و کودک را بزرگ کرد. کوروش به ۱۰ سالگی رسید و در ماجرای تنبیه یک پسربچه، نزد شاه فرستاده شد، راز چوپان برملا شد. آستیاگ پدربزرگ کوروش به او گفت: «فرزند عزیزم! به دلیل خوابی که دیده بودم درباره تو بداندیشی کردم اما خوابم به گونهای دیگر تعبیر شد و به برکت بخت بلندت از سرنوشتی که برایت در نظر گرفته شده بود، رهایی یافتی. اکنون به پارس راهی خواهی شد و در آنجا پدر و مادرت را باز خواهی شناخت.» کوروش دربار آستیاگ را ترک کرد به درگاه کمبوجیه و خانواده خود رفت و در سن بلوغ به عنوان دلیرترین و دوستداشتنیترین نوجوان ایرانی شناخته شد. کوروش با کاساندان شاهزاده هخامنشی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای کمبوجیه دوم و بردیا و سه دختر شد که دو تن آنها آتوسا و آرتیستونه نام داشتند و سومی احتمالاً رکسانا بود. کمبوجیه دوم پس از مرگ پدر به جای او به تخت شاهی نشست و گفته میشود که بردیا برادر دیگر خود را کشت و درنهایت طی بازگشت از مصر به ایران به طرز مرموزی کشته شد.