به گزارش کاویان گلد، نیره خادمی در سازندگی نوشت: علم نگذاشت غلامحسین صدیقی به سیاست بپردازد و سیاست هم نگذاشت به علم برسد. مغز متفکر جبهه ملی در دانشگاه تهران که جامعه‌شناسی ایران را پایه‌گذاری کرده بود تا روزهای پایانی انقلاب ترجیح داد نگاه اصلاح‌گرانه‌ای به جریانات روز آن زمان داشته باشد و با وجود دیدگاه انتقادی‌اش هیچ‌گاه با انقلابیون پیوند نخورد. مردی که زمانی یار محمد مصدق بود و در بحبوحه انقلاب ایران در برابر پیشنهاد محمدرضا پهلوی برای نخست‌وزیری، شرط گذاشت و در نهایت این دو به توافق نرسیدند. او در واقع از حدود یک دهه پیش با بیرون آمدن از جبهه ملی دوم برای همیشه سیاست را کنار گذاشته بود و می‌خواست به علم سیاست و جامعه‌شناسی بپردازد بنابراین پس از انقلاب هم پیشنهاد حضور در دولت موقت را رد کرد. غلامحسین صدیقی دوزادهمین روز آذر سال ۱۲۸۴ به دنیا آمده بود و اردیبهشت سال ۱۳۷۰ در ۸۶ سالگی درگذشت. سازندگی به همین مناسبت به جایگاه این عضو جبهه ملی در مناسبات دولتی، سیاست و دانشگاه پرداخته است.

همراهی با مصدق

غلامحسین صدیقی در دو کابینه دکتر مصدق پست وزارت را داشت و تا آخرین لحظات کودتای ۲۸ مرداد که بازداشت شد در کنار دکتر مصدق بود. رابطه او با مصدق به قدری نزدیک بود که برخی آن را مانند ارتباط مولانا با شمس‌ تبریزی دانسته‌اند. با این حال در نظراتش مستقل عمل می‌کرد و نمونه‌اش مخالفت با رفراندوم برای انحلال مجلس هفدهم بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد هم حدود ۱۱ ماه در زندان بود و بعد قرار منع تعقیب برایش صادر شد. جمله مشهوری منتسب به او به یادگار مانده‌ که در پاسخ به قاضی دادگاه گفته است: «معمولاً می‌گویند خدا، شاه، میهن. اما اگر گناه است و باید اعدام شوم، عرض می‌کنم: خدا، میهن، شاه». در هر صورت وقتی صدیقی از زندان آزاد شد از روابط با دولت فاصله گرفت و ترجیح داد بیشتر تمرکز خود را به فعالیت‌های دانشگاه اختصاص دهد. احسان نراقی در این ‌باره می‌نویسد: «دکتر صدیقی سال‏‌ها برای دیدار فرزندانش که در خارج بودند یا شرکت در کنفرانس‏‌های علمی که دعوت می‏‌شد، حاضر نبود تقاضای صدور گذرنامه خطاب به اداره شهربانی بنویسد. می‏‌گفت، من از دولتی که در نتیجه کودتای ۲۸ مرداد سر کار آمده است، تقاضا نمی‏‌کنم.»"/>

یادی از «مولانا»ی دکتر مصدق/ «من از دولتی که در نتیجه کودتا سر کار آمده، تقاضایی نمی‏‌کنم»

آن روز حس کردم، مملکتم به وجود من نیازمند است و تصمیم داشتم در آخرین روزهای زندگی‌ام، دینم را به این آب و خاک ادا کنم.

یادی از «مولانا»ی دکتر مصدق/ «من از دولتی که در نتیجه کودتا سر کار آمده، تقاضایی نمی‏‌کنم»

به گزارش کاویان گلد، نیره خادمی در سازندگی نوشت: علم نگذاشت غلامحسین صدیقی به سیاست بپردازد و سیاست هم نگذاشت به علم برسد. مغز متفکر جبهه ملی در دانشگاه تهران که جامعه‌شناسی ایران را پایه‌گذاری کرده بود تا روزهای پایانی انقلاب ترجیح داد نگاه اصلاح‌گرانه‌ای به جریانات روز آن زمان داشته باشد و با وجود دیدگاه انتقادی‌اش هیچ‌گاه با انقلابیون پیوند نخورد. مردی که زمانی یار محمد مصدق بود و در بحبوحه انقلاب ایران در برابر پیشنهاد محمدرضا پهلوی برای نخست‌وزیری، شرط گذاشت و در نهایت این دو به توافق نرسیدند. او در واقع از حدود یک دهه پیش با بیرون آمدن از جبهه ملی دوم برای همیشه سیاست را کنار گذاشته بود و می‌خواست به علم سیاست و جامعه‌شناسی بپردازد بنابراین پس از انقلاب هم پیشنهاد حضور در دولت موقت را رد کرد. غلامحسین صدیقی دوزادهمین روز آذر سال ۱۲۸۴ به دنیا آمده بود و اردیبهشت سال ۱۳۷۰ در ۸۶ سالگی درگذشت. سازندگی به همین مناسبت به جایگاه این عضو جبهه ملی در مناسبات دولتی، سیاست و دانشگاه پرداخته است.

همراهی با مصدق

غلامحسین صدیقی در دو کابینه دکتر مصدق پست وزارت را داشت و تا آخرین لحظات کودتای ۲۸ مرداد که بازداشت شد در کنار دکتر مصدق بود. رابطه او با مصدق به قدری نزدیک بود که برخی آن را مانند ارتباط مولانا با شمس‌ تبریزی دانسته‌اند. با این حال در نظراتش مستقل عمل می‌کرد و نمونه‌اش مخالفت با رفراندوم برای انحلال مجلس هفدهم بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد هم حدود ۱۱ ماه در زندان بود و بعد قرار منع تعقیب برایش صادر شد. جمله مشهوری منتسب به او به یادگار مانده‌ که در پاسخ به قاضی دادگاه گفته است: «معمولاً می‌گویند خدا، شاه، میهن. اما اگر گناه است و باید اعدام شوم، عرض می‌کنم: خدا، میهن، شاه». در هر صورت وقتی صدیقی از زندان آزاد شد از روابط با دولت فاصله گرفت و ترجیح داد بیشتر تمرکز خود را به فعالیت‌های دانشگاه اختصاص دهد. احسان نراقی در این ‌باره می‌نویسد: «دکتر صدیقی سال‏‌ها برای دیدار فرزندانش که در خارج بودند یا شرکت در کنفرانس‏‌های علمی که دعوت می‏‌شد، حاضر نبود تقاضای صدور گذرنامه خطاب به اداره شهربانی بنویسد. می‏‌گفت، من از دولتی که در نتیجه کودتای ۲۸ مرداد سر کار آمده است، تقاضا نمی‏‌کنم.»

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *