کنایه جلایی پور به رد صلاحیت آیت الله هاشمی/ اگر می دانستند روحانی رأی می آورد، او را هم ردصلاحیت می کردند

جلایی پور گفت: در سال ۸۴ اصلاح طلبان با چهار کاندیدا در انتخابات حضور پیدا کردند. آقای احمدی نژاد که رای آورد، به طور کل خط انقلاب دائمی قدرتمند شد، ۸۰۰ میلیارد درآمد ارزی هم بود  و متاسفانه کشور را به صدور قطعنامه‌های شورای امنیت نزدیک کردند. متاسفانه کشور را در چاله ای انداخته اند که هنوز از آن بیرون نیامده است.

کنایه جلایی پور به رد صلاحیت آیت الله هاشمی/ اگر می دانستند روحانی رأی می آورد، او را هم ردصلاحیت می کردند

به گزارش کاویان گلد، حمیدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب، با حضور در کافه خبر کاویان گلد، درباره راهبرد اصلاح طلبان و تغییر مفهوم اصلاحات در ایران نکاتی را بیان کرد. در ادامه بخشی از این گفت و گو را می خوانید؛

* آقای جلایی پور! مفهوم اصلاحات در ایران تغییر کرده است؟

پاسخ کوتاه این است که مفهوم اصلاحات بعنوان یک راهبرد برای تغییر ابعاد نامطلوب جامعه همچنان سرجایش هست و تغییر نکرده است. راهبرد اصلاحات یعنی التزام به تغییر از راه‌های تدریجی و قانونی و خشونت پرهیز. اصلاحات در برابر انقلابی‌گری قرار می‌گیرد. اما چیزی که تغییر کرده پایگاه رای نیروی سیاسی اصلاح‌طلبان است نه مشی اصلاح‌طلبی. 

می‌شود گفت بعد از انقلاب، دو جریان بوده که می‌توان آن‌ها را رصد کرد. یک جریان، همین جریان ملتزم به اصلاحات بوده است. یعنی انقلاب پیروز شده است و نظام سیاسی تشکیل شده است و با امکانات این نظام سیاسی و امکانات قانونی و از طریق شبکه‌های انتخاباتی و مناسبت‌های آن، دست به تغییر مشکلات جامعه بزنیم. چنین نیروی اصلاحی را بعد از انقلاب داریم. ولی در دوره اصلاحات، این جریان برای خود نام گرفت و تحت عنوان جبهه اصلاحات و نیروهای سیاسی اصلاح طلب، نام سیاسی گرفت. ضمن این که فراتر از آن حتی یک جنبش اصلاحی نیز شکل گرفت. 

همه نیروهای سیاسی، یک پایگاه شکننده دارند

در کنار این جریان اصلاحی از همان اول انقلاب، عده ای گفتند انقلاب پیروز شده و تازه اولش است، و انقلاب محدود به داخل ایران نیست. این نیرو می‌گوید درست است که نظام جمهوری اسلامی تشکیل شده، اما انقلاب فراتر از دولت-ملت ایران است تا نظام سلطه در جهان و اسرائیل در منطقه هست، انقلاب ادامه دارد. لذا این نیرو بجای طرفداری از اصلاحات طرفدار انقلاب دائمی بودند و هستند. این قصه همچنان ادامه دارد که نمونه امروزی آن همین خالص گرایان یا اصول‌گرایان رادیکال هستند. می‌شود. این دو جریان بوده و هستند.  

در ارتباط با سوال شما، ممکن است بگویید این جریان اصلاحات در ۱۳۷۶ تا دوره دوم آقای خاتمی، دوران پر رونقی داشته اند. در انتخابات اول آقای خاتمی ۸۰ درصد مشارکت وجود داشته و حتی تمام لیست اصلاح طلبان در مجلس ششم در تهران پیروز شد. شوراهای شهر تشکیل دادند و یک پایگاه خیلی قوی داشتند. اما در حال حاضر تغییر کرده است. این حرف درست است که در این دو دهه هم حکومت ما و هم جامعه تغییر کرده است. به تعبیری امروزی در جامعه دیجیتالی هیچ نیروی سیاسی و شخصیت سیاسی را نمی‌بینید که پایگاه خیلی محکمی داشته باشد. نه اصول‌گرایان و نه اصلاح‌طلبان و نه تحول‌طلبان و نه سرنگونی‌طلبان پایگاه فراگیری ندارند. برای فهم پایگاه شکننده آن ها هر ماه به نظرسنجی و پیمایش حرفه‌ای نیاز داریم.    هم اکنون همه نیروهای سیاسی، یک پایگاه شکننده دارند. ولی نکته این جا است که راهبرد اصلاحات همچنان در برابر راهبرد اصول‌گرایان رادیکال و راهبرد تحول‌طلبان (که از انقلاب آرام دفاع می‌کنند) و راهبرد سرنگونی‌طلبان (که مدافع جنگ خارجی و ویرانی ایران اند) قابل دفاع است. این همان تداوم اصلاحات را می‌رساند. 

اگر می دانستند روحانی رأی می آورد، او را هم ردصلاحیت می کردند

در سال ۸۴ اصلاح طلبان با چهار کاندیدا در انتخابات حضور پیدا کردند. آقای احمدی نژاد که رای آورد، به طور کل خط انقلاب دائمی قدرتمند شد، ۸۰۰ میلیارد درآمد ارزی هم بود  و متاسفانه کشور را به صدور قطعنامه‌های شورای امنیت نزدیک کردند. متاسفانه کشور را در چاله ای انداخته اند که هنوز از آن بیرون نیامده است. این اتفاق همان زمان هم خطیر بود. برای همین انتخابات ۹۲ به آن صورت رخ داد. همان طرفداران انقلاب دائمی، همان زمان آقای هاشمی را رد صلاحیت کردند. فکر نمی‌کردند آقای روحانی رای بیاورد؛ اگر می‌دانستند او را هم رد صلاحیت می‌کردند ولی او رای آورد. چون این جریان علاقمند به اصلاح و تغییر تدریجی و نه دراماتیک و انقلابی، در ایران قوی است.

لذا به فاصله یک هفته، آن نیرو پشت آقای روحانی رفت و آقای روحانی آن رای را آورد. ولی دیدید که وقتی برجام انجام شد و قبل از این که اسرائیل در برجک برجام بزند، در داخل برجام مورد حمله قرار گرفت. حتی طرفداران خالص گرایان دولت روحانی را فاسد نامیدند و از دولت «یک دست» دفاع کردند. 

جالب این جا است که دولت یک دست هم تشکیل شد. در همین کار سیاست خارجی، توافق به نهایت رسیده بود. لذا آن‌ها گفتند که دولت یک دست تشکیل می‌دهیم و امتیاز بیشتری از آمریکا می‌گیریم و مسائل اقتصادی کشور را هم بهتر از دیگران حل می‌کنیم. که نه در سیاست خارجی و نه در سیاست داخلی، دستاوردی نداشتند.

اما به رغم این که مردم ناراضی بودند و حق هم دارند که ناراضی باشند، در انتخابات سال ١۴٠٣ به رغم این که در دور اول ۴۰ درصد و در دور دوم ۵۰ درصد مردم شرکت کردند، باز نامزد جریان اصلاح و وفاق در انتخابات رای آورد که ادامه همان جریان اصلاح است. وفاق یعنی این که انقدر وضع مملکت خطیر است که ما می‌خواهیم بدون دعوا و مرافعه در حاکمیت، مشکلات را حل کنیم تا زمینه وفاق با مردم ناراضی فراهم شود. لذا می‌خواهم بگویم حرکت وفاق ادامه همان جریان اصلاحی  است که قبلا شاهدش بودیم. 

27215

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *