مرور اتهامات منتسب به زندانیان موصوف به امنیتی و سیاسی ،سبب می شود تا این باور در ذهنم شکل بگیرد که در حوزه ی جرایم سیاسی و امنیتی قانون غریب ترین عبارت و مهجورترین واژه است . که اگر چنین نبود ،امکان نداشت رفتار های مصطفی تاج زاده یا سعید مدنی یا محمد رضا فقیهی یا… را به جرایمی مانند اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام نسبت داد
همزمان با هجوم دلشورههای بازداشت ،کلام دلنشین آبیبی که میگفت آدمیزاد بندهی عادت است طوری خیالم را آسوده کرد که لحظه به لحظه چشم انتظار نقطهی پایان مسیر دادسرا تا بازداشتگاه و لمس تجربهای تازه بودم.
خاتمهی سفری چند ساعته با وانتباری در هیبت زندان سیار ، برابر بود با آغاز دوران جدیدی از زندگی که تا به آن روز هیچ تصوری از آن نداشتم .
وانتبار دقایقی بدون حرکت ایستاده و از پس ورقههای آهنی که نقش چاردیواری زندان را بازی میکرد ، متوجهی گفتگوی ماموران بدرقه با نگهبان ورودی بازداشتگاه شدم، شنیدن کلمهی تایید ، حرکت وانتبار و توقف پس از چند صدمتر حرکت ، برابر شد با ورود به محیطی تازه با حال و هوایی غریب !
با امضاء زندانبان ذیل برگهی رسید ، به سمت اتاق پذیرش هدایت شدم ، هنوز رخت و لباس وکالت از تن بیرون نکرده بودم که صدایی از انتهای سالن سلول ها شنیدم : بچهها رامینم گرفتن؟
صدای حمید بود و در ادامه رضا پرسید ؛ مطمئنی رامین هست؟حمید گفت : ها عامو کلهی سفیدش معلومه ماشالله ، قدش بلنده و از پشت در ورودی پیداست ،حالا نوبت مهدی بود که با کلامی حضورش را اعلام کند : رامین کاکو سلام ، خوف نکنی کاکو ،شب اول انفرادی هستی و فرداش میای کنار خودمون !!
انفرادی؟! از شنیدن این عبارت طوری متعجب شدم که به تمامی تجارب سالها وکالت شک کردم، تا آن لحظه تصور میکردم سلول انفرادی به عنوان یک استثناء برای متهم و پروندههای خاصی است که بنا به دلایلی مانند عدمتبانی متهم با سایر متهمین و…تدارک دیده شده!!سرگرم نگارش این سطور به بهانهی روزهای آخر سال بودم که تصویر همکاران عزیزم آقایان محمد نجفی ،محمدرضا فقیهی ،بهنام نزادی و طاهر نقوی همراه با چهرهی برخی فعالان سیاسی و مدنی از جمله استاد سعید مدنی ،مصطفی تاجزاده ، حمید قرهحسنلو و همسرش فرزانه قرهحسنلو ،فاطمه سپهری و….بر نوار بالای صفحهی نقش بست و با خودم گفتم نوشتن از ۲۴ساعت انفرادی برخلاف قانون و چند روز بازداشت در قیاس با رنجی که به این عزیزان تحمیل شده عین بیمعرفتی است و این شد که تصمیم گرفتم چند سطر ناقابل را تقدیم مرامِ مردان و زنان آزادهای کنم که ایستادگی و آزادگی را به تمام معنا به تصویر کشیدهاند.
در همان حال شک و تردید به آنچه در دو دهه وکالت آموختهام ، اتفاقاتی که برای این عزیزان رخ داده را مرور کردم و سبب شد آن شک و ظن به یقینی تلخ تبدیل شود ؛
که در حوزه ی جرایم سیاسی و امنیتی قانون غریب ترین عبارت و مهجورترین واژه است .
که اگر چنین نبود ،امکان نداشت رفتار های مصطفی تاج زاده یا سعید مدنی یا محمد رضا فقیهی یا… را به جرایمی مانند اقدام علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام نسبت داد!!
زندانیانی که دلیل حبسشان مرام و منش ایشان برای آزادی و فریاد حق طلبی است ،زنان شجاع و مردان مردی که پای باور و اعتقاد خویش ایستاده و تاوان این ایستادگی و آزادگی ، محرومیت از حقوق قانونی و امتیازات تعریف شده برای یک شهروند ساده و یک زندانی است.
مدت زمان حبس این عزیزان را با مفاد ماده ۵۲۰ قانون آیین دادرسی کیفری که برای محکومان به حبس حق مرخصی تعریف می کند تطبیق دادم و این پرسش در ذهنم جاری شد که چگونه است که مصطفی تاج زاده از چند روز مرخصی محروم است که در پاسخ به این پرسش گفتم مگر قانون برای انتقال استاد مدنی به زندان دماوند پاسخی دارد که برای مرخصی ندادن به آقا سید عزیز بتوان پاسخی یافت؟ یا مگر محکومیت وکیل شریف محمدرضا فقیهی با اصل ۲۷ قانون اساسی در تعارض نیست ؟ که بخواهم برای محرومیت دکتر قره حسنلو و همسرش از مرخصی و امکانات درمانی پاسخی قانونی پیدا کنم؟ همان قانونی که مقرر می کند در موارد بیماری حاد یا فوت بستگان نسبی و سببی درجه یک ،زندانی می تواند به تشخیص دادستان، حداکثر تا پنج روز از مرخصی استفاده نماید ، به فاطمه سپهری اجازه ی درمان داده یا وفا احمدپور برای حضور در مراسم تشیع پدرش از چنین امتیازی بهره مند شد ؟ که امروز توقع داشته باشیم برای ایشان همانی رقم بخورد که در تمامی نظامهای قضایی دنیا تحت عنوان امتیازات خاص زندانیان سیاسی تعریف میشود ؟!
با این همه امیدوارم رئیس قوه قضائیه و سایر مسئولین ذیربط مفاد بخشنامه ابلاغی با موضوع مرخصی نوروزی را برای این عزیزان لحاظ کرده ،شاهد حضور ایشان بر سفرهی هفت سین کنار خانواده اشان باشیم.
وکیل دادگستری-شیراز