کارگر نجات‌یافته از فاجعه طبس: ۵۵ نفر کشته اعلام کرده‌اند، کسی که مرده‌ها را می‌شست عدد بالاتری را می‌گفت

کارگر تعمیرات معدن و از نجات یافتگان انفجار معدن طبس، درباره وضعیت فعلی معدن طبس و میزان کشته‌ها گفت: معدن هرچه کشته داده بیرون آورده اند و دیگر کسی زیر آوار نیست. طبق آنچه اخبار اعلام کرده ۵۵ نفر کشته اعلام کرده اند، کسی که مرده‌ها را می‌شست البته عدد بالاتری را می‌گفت.

کارگر نجات‌یافته از فاجعه طبس: ۵۵ نفر کشته اعلام کرده‌اند، کسی که مرده‌ها را می‌شست عدد بالاتری را می‌گفت

به گزارش خبرآنلاین،درحالی اول مهرماه امسال بزرگترین حادثه معدن جهان درطبس با فوت ۵۰ نفر کارگر رقم خورد که متاسفانه در این حادثه یکی از کارگران که همسرش به زایشگاه رفته بود، نوزادش را ندید و در حسرت دیدن فرزندش به کام مرگ رفت.

تسنیم در خبری نوشت:عقربه‌های ساعت را نگاه می‌کند، در دلش امید و اضطراب است، هراز گاهی شماره همسرش را می‌گیرد، عزیزم خوبی؟ هنوز اتاق عمل نرفتی؟ من اگرچه پیش تو نیستم اما قلبم در کنار توست، برایت قران می‌خوانم تا به اتاق عمل بروی و با نوزاد کوچکمان برگردی….

اضطراب تمام وجودش را گرفته، دلشوره‌ای عجیب در وجودش رخنه کرده، نمی‌داند قرار است فرزندش را ببیند یا در آروزی دیدن روی فرزند بماند.. هنوز در فکر و ذهن اتاق عمل و نوزادش بود که همکارانش صدایش می‌زنند، بیا باید برویم شیفت را تحویل بگیریم.

سراسیمه گوشی تلفن همراه خود را به یکی از رفقا که شیفتش تمام شده می‌دهد و از او می‌خواهد هر وقت تلفنش زنگ خورد و همسرش خبر به دنیا آمدن فرزندش را داد، او گوشی را جواب داد و از طریق کارگرانی که به داخل تونل می‌آیند به او خبر دهدو مژدگانی را هم به دوستش قول داده که می‌دهد. قرآن می‌خواند وارد تونل می‌شود، پدر به تونل می‌رود و مادر به زایشگاه. هنوز صدای گریه‌های نوزاد از اتاق عمل بلند نشده که خبرهای خوبی از تونل به گوش نمی‌رسد….آری حکایت غم انگیز این است که پدر به قتلگاه رفت و مادر به زایشگاه… دیدار به قیامت…

این قصه یکی از جانباختگان حادثه معدن طبس بود

هنوز دقایقی از آغاز اولین روز پاییز نگذشته بود که انتشار خبر انفجار معدن زغالسنگ معدنجوی طبس همه را نگران کرد؛ حادثه‌ای که البته در آخرین ساعات تابستان رخ داده بود. اخبار افزایش لحظه‌ای تعداد قربانیان از دقایق اولیه صبح آغاز شد. هر لحظه از تعداد مفقودین به تعداد فوت شده‌ها اضافه می‌شد تا یکی از بزرگترین و تلخ ترین حوادث معدنی جهان رقم بخورد.

سال ۲۰۱۰ وقتی معدن سن‌خوزه فرو ریخت و ۳۳ معدنچی جان باختند، عنوان بزرگترین فاجعه معدن را به آن دادند. حال در شب تلخ نخستین روز مهر ۱۴۰۳ حادثه‌ای در طبس رخ داده که تا لحظه تنظیم این گزارش تعداد فوت شده‌ها ۵۰ نفر اعلام شده و ۲۴ تن مصدوم شده‌اند.

حادثه‌ای که موجب شد نه در سفر رئیس جمهوری به نیویورک و نه آغاز به کار مدارس جزو تیتر یک روزنامه‌ها و سایت‌ها شود بلکه خبر فوت ۵۰ معدنچی کشورمان بود که به مهمترین خبر روز نخست پاییز تبدیل شد و در انفجار معدن یورت در سال ۱۳۹۶ نیز ۴۴ نفر جان خود را از دست دادند.

سکانس دوم

در صحنه‌ای دیگر از درد این حادثه، ماشین حمل اجساد پشت غسالخانه می‌ایستد. ساعت چند دقیقه‌ مانده به ۷ صبح روز دوم مهر است. خانواده‌های جانباختگان خودشان را به نزدیکی ماشین حمل اجساد می‌رسانند. زنان شیون‌کنان توسط عده‌ای دیگر از نزدیک شدن به اجساد منع می‌شوند. مردان هم برای حمل پیکر جانباختگان به سمت ماشین می‌روند. چند ثانیه به این تصاویر و صحنه‌ها خیره می‌مانم. پلک نمی‌زنم. یک‌باره زیرلب با خودم می‌گویم: جوانان بنی‌هاشم بیایید/ علی را بر در خیمه رسانید.

سکانس سوم

چند نفری اطراف غسالخانه دنبال واحد اداری غسالخانه می‌گردند. هنوز قفل سالن غسالخانه باز نشده است. سراغ کسی می‌گردند که بتواند به آنها یک پاسخ درست و مشخص بدهد. می‌گویند که از مشهد برای تحویل گرفتن پیکر دایی‌شان آمدند. چشم‌هایشان ‌تر است. مردان جوانی‌ هستند اما از چشم‌هایشان مشخص است که زیاد گریه‌ کرده‌اند. در میان صحبت‌هایشان می‌گویند هیچ‌کس پاسخ درستی درباره وضعیت دایی‌شان به آنها نداده است. از همان لحظه وقوع حادثه، وقتی باخبر می‌شوند، خودشان از مشهد به سمت طبس می‌آیند.

ابتدا در بیمارستان مصطفی خمینی به دنبال دایی‌شان می‌گردند. ظاهرا یکی می‌گفت زنده است و مرخص شده و دیگری می‌گفت در بخش دیگری از معدن هنوز محبوس است. حالا هم بیمارستان گفته بود که به باغ رضوان بروید و آنجا به دنبال پیکرش بگردید.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *