کارگران همواره در تمام مقاطع انقلاب و پس از آن ریشه ها و ستونهای اصلی کشور بوده اند در تمام بخش‌ها . حتی جنگ تحمیلی. آنها همواره تمام دارایی خود را برای کشور خرج کرده اند و هیچگاه کم فروشی نکرده اند.

در اکثر نظام‌های سیاسی دنیا سه پایه برای قدرت تعریف شده است؛ اتحادیه های کارگری ،اتحادیه کارفرمایی و دولت

اما در ایران متاسفانه دولتهای کارفرمایی دمار از روزگار کارگران درآورده اند تا جایی که دیگر اتحادیه های کارگری وجود خارجی و تاثیر گذاری حداقلی هم ندارند. ساختار سیاسی و اقتصادی نهایت سو استفاده را از کارگران بعمل می آورند .

 دولتها با کارفرمایان علیه کارگران تبانی می کنند و سالهاست که حداقل ها هم در دستمزدهای مصوب رعایت نمی شود. حداقل دستمزد بیش از  ۴۰ میلیون نفر خانواده بزرگ کارگران ایرانی زیر خط فقر تعیین می شوند. و در عوض سهم سرمایه در تولید بسیار ناعادلانه و گران تعیین شده است و هزینه فرصت مفتخوارگی برای کارفرمایان ایرانی بسیار پایین است .

اکنون ۷۵ درصد کارگران ایرانی مسکن ندارند و تمام حداقل مزد کارگران کفایت فقط اجاره مسکن را در بسیاری از شهرهای ایران را ندارد.

حق مسکن ۹۰۰ هزار تومانی کارگران تا ۵۸۰ سال کفایت خرید مسکن با میانگین قیمت را ندارد. آنهم با فرض محال پس انداز صددرصدی و ثابت ماندن قیمتهای کنونی.

سرمایه در ایران بسیار گران و کار بسیار ارزان شده است. بر اساس برخی از آمارهای سهم نیروی کار در بهای تمام شده ی کالاها و خدمات بین ۲ تا ۷ درصد است . در حالی که در اکثر کشورهای پیشرفته جهان  این سهم تا ۲۵ درصد است. با وجود رکود شدید اقتصادی هر سال سهم کارگران ایرانی کمتر و کمتر ‌میشود .

سال گذشته معافیت مالیاتی کارگران ۱۲ میلیون تومان تعیین شد و معافیت دارندگان خانه های لوکس ۳۵ میلیارد تومان!

کارگر ایرانی کمترین دستمزدها را در جهان دریافت می کند. دستمزد کمتر از دویست دلاری اکنون در کشورهای آفریقایی و بدوی هم مرسوم نیست . و بدتر آنکه شرایط بغرنج کارگران ایرانی با هجوم کارگرانی خارجی که برای زنده ماندن می جنگند ، بدتر شده است .

بعلت سرکوب شدید دستمزدها، کارگری در ایران حتی برای کارگران افغانی هم دیگر صرفه اقتصادی ندارد. بناچار کارگران ایرانی راهی کشورهای عراق و ترکیه می شوند و بعید نیست بزودی کارگران ایرانی به افغانستان برای کار بروند.

بسیاری از کارگران ایرانی حتی قرارداد کاری هم ندارند. این یعنی کارفرمای ایرانی به حداقل های فلاکت بار برای کارگران هم تن نمی دهد.

حداقل مزد کارگری تنها پوشش هزینه ها را در ۱۰ روز اول ماه دارد.‌ رونق بدون کارگران توانمند و مصرف کننده ممکن نیست.

در سالهای اخیر عده آیی در یک خیانت اشکار تلاش کردند با دستکاری نرخ ارز تقاضای خارجی را جایگزین تقاضای داخلی کنند و دست کارگر ایرانی از بسیاری از مایحتاج اولیه زندگی کوتاه شد .

کارگران ایرانی هر روز فقیرتر می شوند و دستمزدها زیر خط فقر تعیین می شوند. بسیاری از کارفرمایان ایرانی بعلت فقر دانش اقتصادی تازیانه های بدهی بانکی را به تقویت طرف تقاضا ترجیح می دهند . در هیچ نظام اقتصادی با طرف تقاضا چنین معامله ایی نمی شود .

کارگر ایرانی بجایی رسیده است که «بیکاری اختیاری» را انتخاب می کند. روابط کار ما بشدت آسیب دیده است و رسیدن به مزد مشارکتی و شیوه های نوین پرداخت در سیستمی که به خوردن حق کارگر عادت کرده است ، غیر ممکن است .

ما در سیر تحول نیروی کار در سازمان بندرت تا آستانه مستخدم پیش رفته ایم. اما دنیای پیشرفته کارگر را بعنوان «سرمایه های دانشی» می شناسند و تکریم می کند.

کارشناس اقتصادی

212"/>

کارگران ایرانی، هر روز فقیرتر از دیروز

کارگر ایرانی کمترین دستمزدها را در جهان دریافت می کند. دستمزد کمتر از دویست دلاری اکنون در کشورهای آفریقایی و بدوی هم مرسوم نیست . و بدتر آنکه شرایط بغرنج کارگران ایرانی با هجوم کارگرانی خارجی که برای زنده ماندن می جنگند ، بدتر شده است .

کارگران ایرانی، هر روز فقیرتر از دیروز

کارگران همواره در تمام مقاطع انقلاب و پس از آن ریشه ها و ستونهای اصلی کشور بوده اند در تمام بخش‌ها . حتی جنگ تحمیلی. آنها همواره تمام دارایی خود را برای کشور خرج کرده اند و هیچگاه کم فروشی نکرده اند.

در اکثر نظام‌های سیاسی دنیا سه پایه برای قدرت تعریف شده است؛ اتحادیه های کارگری ،اتحادیه کارفرمایی و دولت

اما در ایران متاسفانه دولتهای کارفرمایی دمار از روزگار کارگران درآورده اند تا جایی که دیگر اتحادیه های کارگری وجود خارجی و تاثیر گذاری حداقلی هم ندارند. ساختار سیاسی و اقتصادی نهایت سو استفاده را از کارگران بعمل می آورند .

 دولتها با کارفرمایان علیه کارگران تبانی می کنند و سالهاست که حداقل ها هم در دستمزدهای مصوب رعایت نمی شود. حداقل دستمزد بیش از  ۴۰ میلیون نفر خانواده بزرگ کارگران ایرانی زیر خط فقر تعیین می شوند. و در عوض سهم سرمایه در تولید بسیار ناعادلانه و گران تعیین شده است و هزینه فرصت مفتخوارگی برای کارفرمایان ایرانی بسیار پایین است .

اکنون ۷۵ درصد کارگران ایرانی مسکن ندارند و تمام حداقل مزد کارگران کفایت فقط اجاره مسکن را در بسیاری از شهرهای ایران را ندارد.

حق مسکن ۹۰۰ هزار تومانی کارگران تا ۵۸۰ سال کفایت خرید مسکن با میانگین قیمت را ندارد. آنهم با فرض محال پس انداز صددرصدی و ثابت ماندن قیمتهای کنونی.

سرمایه در ایران بسیار گران و کار بسیار ارزان شده است. بر اساس برخی از آمارهای سهم نیروی کار در بهای تمام شده ی کالاها و خدمات بین ۲ تا ۷ درصد است . در حالی که در اکثر کشورهای پیشرفته جهان  این سهم تا ۲۵ درصد است. با وجود رکود شدید اقتصادی هر سال سهم کارگران ایرانی کمتر و کمتر ‌میشود .

سال گذشته معافیت مالیاتی کارگران ۱۲ میلیون تومان تعیین شد و معافیت دارندگان خانه های لوکس ۳۵ میلیارد تومان!

کارگر ایرانی کمترین دستمزدها را در جهان دریافت می کند. دستمزد کمتر از دویست دلاری اکنون در کشورهای آفریقایی و بدوی هم مرسوم نیست . و بدتر آنکه شرایط بغرنج کارگران ایرانی با هجوم کارگرانی خارجی که برای زنده ماندن می جنگند ، بدتر شده است .

بعلت سرکوب شدید دستمزدها، کارگری در ایران حتی برای کارگران افغانی هم دیگر صرفه اقتصادی ندارد. بناچار کارگران ایرانی راهی کشورهای عراق و ترکیه می شوند و بعید نیست بزودی کارگران ایرانی به افغانستان برای کار بروند.

بسیاری از کارگران ایرانی حتی قرارداد کاری هم ندارند. این یعنی کارفرمای ایرانی به حداقل های فلاکت بار برای کارگران هم تن نمی دهد.

حداقل مزد کارگری تنها پوشش هزینه ها را در ۱۰ روز اول ماه دارد.‌ رونق بدون کارگران توانمند و مصرف کننده ممکن نیست.

در سالهای اخیر عده آیی در یک خیانت اشکار تلاش کردند با دستکاری نرخ ارز تقاضای خارجی را جایگزین تقاضای داخلی کنند و دست کارگر ایرانی از بسیاری از مایحتاج اولیه زندگی کوتاه شد .

کارگران ایرانی هر روز فقیرتر می شوند و دستمزدها زیر خط فقر تعیین می شوند. بسیاری از کارفرمایان ایرانی بعلت فقر دانش اقتصادی تازیانه های بدهی بانکی را به تقویت طرف تقاضا ترجیح می دهند . در هیچ نظام اقتصادی با طرف تقاضا چنین معامله ایی نمی شود .

کارگر ایرانی بجایی رسیده است که «بیکاری اختیاری» را انتخاب می کند. روابط کار ما بشدت آسیب دیده است و رسیدن به مزد مشارکتی و شیوه های نوین پرداخت در سیستمی که به خوردن حق کارگر عادت کرده است ، غیر ممکن است .

ما در سیر تحول نیروی کار در سازمان بندرت تا آستانه مستخدم پیش رفته ایم. اما دنیای پیشرفته کارگر را بعنوان «سرمایه های دانشی» می شناسند و تکریم می کند.

کارشناس اقتصادی

212

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *