استخدام دولتی یک پدیده عمیقا سیاسی است و از حیث گستره و حساسیتی که در میان بخش مهمی از خانوادههای ایرانی برمیانگیزد، شاید پس از کنکور مقام دوم را داشته باشد.
به گزارش خبرآنلاین، دکتر کیومرث اشتریان استاد علوم سیاسی دانشاه تهران در روزنامه شرق نوشت: استخدام دولتی محلی برای اعطای امتیاز به گروههایی و سلب امتیاز از گروههای دیگر است. اینکه این سلب و اعطای امتیاز بر بنیانی عادلانه استوار باشد، پیامهای مهمی به جامعه میدهد و میتواند نمادی از تبعیض باشد یا نمادی از عدالت.
جنبه مهم دیگر استخدام دولتی، کشف و پروردن استعدادهای جوانی است که میتواند سرنوشت دستگاه اداری را برای مدتی طولانی تعیین کند.
بنابراین از هر سو که بنگریم اهمیتی وافر دارد. البته برای بسیاری که علاقهای به شغل دولتی ندارند یا کسانی که دوران شغلی خود را سپری کرده و استخدام خود یا فرزندانشان برایشان موضوعیت ندارد، از اهمیت چندانی برخوردار نیست. از اینرو اکثریت خاموش و بیرسانهای که استخدام دولتی برایشان مهم است، نادیده انگاشته میشوند اما همین اکثریت خاموش در صورتی که احساس تبعیض کنند حتما موج پنهان و پرکینه و درازدامنهای از بغض سیاسی در درون خود میپرورند. از اینرو افرادی که در سازمان اداری استخدامی کشور مسئولیت دارند باید به حساسیت سیاسی کار خود آگاه باشند.
رئیس سازمان اداری استخدامی در دوران ریاستجمهوری خاتمی و روحانی نقل میکرد که در دوران مسئولیتم نه فرزندانم و نه بستگان نزدیکم به استخدام درنیامدهاند؛ این افتخاری است برای یک سازمان. چنین رویکردی البته در حد شخصی نبود و در آن دوران نهادینه نیز شد. استخدامها از طریق آزمون انجام شد و 450 هزار نفر از طریق آزمون سازمان سنجش جذب دستگاههای دولتی شدند که در مقایسه با بازنشستگی در همین دوران و با هدف سبکسازی دولت، روند خروج از دولت بیشتر شد. استخدام «کار معین» بسیار محدود شد و به شمار اندکی در حد بخشدار اکتفا شد.
مهمتر از همه اینکه نقش گزینش در این فرایند بسیار تلطیف شد و شمار کسانی که در آزمون تخصصی پذیرفته شده ولی در مراحل گزینش رد شدند، به حدود دو درصد رسید. متأسفانه در برخی برههها یا در برخی دستگاهها مشاهده شده که به بهانههایی بهظاهر ایدئولوژیک، ضعیفترین استعدادها بدون طی مراحل شفاف و با بزککردن فرایندهای رسمی، استخدام دولتی مخدوش شده و تبعیضهایی صورت میپذیرفته است. این پدیده در وزارتخانههای فرهنگی یعنی آموزش و پرورش، آموزش عالی و ارشاد نمود بیشتری داشته است. برخی دیگر از نهادهای فرهنگی که به ملک طلق گرایشهایی خاص با تفکری بسته درآمده است، به چرخهای برای بازتولید حلقههای فکری-فرقهای تبدیل شده است.