دولت جدید ایالات متحده، گمانهزنیهایی را درباره مذاکرات با روسیه در مورد درگیری اوکراین به وجود آورده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا اعلام کرده که حل و فصل این درگیری، یک اولویت مهم برای مقامات جدید است. روسیه نیز آمادگی خود را برای مذاکره بر اساس توافقات استانبول در سال ۲۰۲۲ اعلام کرده است. پس از آغاز به کار ترامپ در ژانویه ۲۰۲۵، ممکن است پنجرهای برای مذاکره باز شود. موفقیت مذاکرات و پایداری توافقات احتمالی، جای سؤال دارد.
به گزارش خبرآنلاین ایوان تیموفیف، مدیر شورای امور بینالملل روسیه در مقاله ای برای کلاب والدای نوشت:
چندین پیشنیاز احتمالی برای آغاز تماسهای ایالات متحده با مسکو وجود دارد. اولی انتظار بحران در جبهه اوکراین، تلفات بیشتر سرزمینی برای کییف و موفقیتهای نظامی برای روسیه است. انجماد درگیری، فضای تنفس لازم را برای اوکراین فراهم میکند.
دومین دلیل، منابع محدود است. حمایت از کییف به دهها میلیارد دلار نیاز دارد. این هزینه با وظایف مهار روسیه و فرسودگی تواناییهای آن توجیه میشود. واشنگتن میتواند چنین هزینههایی را برای مدت طولانی تحمل کند. اما فقدان نتایج و چشماندازهای سیاسی روشن، سؤالات بیشتری را به ویژه با توجه به نیازهای بودجهای آمریکا در زمینههای دیگر، مطرح میکند.
سومین دلیل، بلندپروازیهای سیاسی دونالد ترامپ است که ممکن است تلاش کند تا این درگیری پرهزینه را با شرایط قابل قبول برای ایالات متحده پایان دهد و پیروزی دیپلماتیک یا ظاهری آن را به عنوان یک دارایی به دست آورد.
چهارمین دلیل، ترس از تشدید بیش از حد درگیری و درگیری نظامی مستقیم با روسیه است که به طور اجتنابناپذیر منجر به تضعیف ایالات متحده در رقابت با چین خواهد شد.
پنجمین دلیل، تقویت مخالفان ایالات متحده، از جمله کره شمالی و ایران، به لطف حمایت مسکو است.
ششم، اهرم محدود غرب بر روسیه، از جمله تحریمهای اقتصادی و سایر اقدامات محدودکننده است که خسارات قابل توجهی وارد کرده، اما بر عزم مسکو برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود در اروپا تأثیر نگذاشته است.
از سوی روسیه، پیشنیازهای مذاکره کمتر واضح است. با وجود هزینههای دفاعی بالا و فشار اقتصادی، مسکو توانایی خود را برای انجام عملیات نظامی بدون بسیج بیش از حد حفظ کرده است. ارتش روسیه، هرچند به آرامی، فشار بر دشمن را افزایش میدهد. گامهای احتمالی تشدید، از جمله حملات به خاک روسیه با موشکهای غربی، با حملات حتی بزرگتر، از جمله با سیستمهای جدید، مقابله میشود. آمادگی اعلامشده مسکو برای مذاکره، لزوماً به معنای آمادگی برای سازش نیست. فاصله بین مواضع مطالباتی ایالات متحده و روسیه احتمالاً زیاد خواهد بود که در ابتدا احتمال نزدیکی آنها را زیر سؤال میبرد.
عوامل دیگری نیز وجود دارند. اولی، فقدان تقریباً کامل اعتماد بین طرفین است. درس اصلی توافقات مینسک اخیر برای مسکو این است که ممکن است توافقات جدید به سادگی اجرا نشوند؛ مفاد آنها به شدت گسترده تفسیر خواهد شد که امکان دستکاری آنها را فراهم میکند. تصمیمات توسط ماشینها گرفته نمیشود، بلکه توسط انسانها گرفته میشود. درک آنها از گذشته اخیر مهم است. این امر همچنین با مسائل عمیقتر اعتماد مرتبط با ساختار امنیتی اروپا پس از جنگ سرد پیچیدهتر میشود. رهبری روسیه بارها صراحتاً اعلام کرده است که سیاست غرب را در سه دهه گذشته به عنوان تلاشی برای بهرهبرداری از نتایج جنگ سرد، برخلاف اصل امنیت برابر و غیرقابل تقسیم، تلقی میکند.
دومی، احتمال بالای شعلهور شدن مجدد درگیری پس از آنکه اوکراین فرصتی برای استراحت، تجدید قوای نیروهای خود، آموزش دقیقتر آنها و تسلیح و تجهیز آنها به دست آورد. در انتظار چنین سناریویی، روسیه مجبور خواهد بود نیروهای و منابع قابل توجهی را در مرزهای اوکراین حفظ کند. نظامیسازی اوکراین، غرب و خود روسیه در جریان خواهد بود. به همین دلیل است که مسکو ممکن است از سناریوی انجماد درگیری راضی نباشد، در حالی که واشنگتن و متحدانش ممکن است برای تعهدات و امتیازات سختتر آماده نباشند.
سومین عامل، تلاشهای احتمالی برای تقویت مواضع مذاکره از طریق تشدید نظامی و غیرنظامی است. آنها اثر معکوس خواهند داشت. این موارد شامل مبادلات جدید حملات موشکی و تأمین سیستمهای مدرنتر و دوربردتر برای کییف است. یک گام جداگانه در نردبان تشدید، استقرار نیروهای کشورهای عضو ناتو در خاک اوکراین میتواند باشد. آنها میتوانند نقش حمایتی ایفا کنند و در خط تماس جنگی ظاهر نشوند، اما چشمانداز هرگونه توافقی با توجه به چنین شرایطی کاملاً خیالی میشود.
چهارم ممکن است واشنگتن موافقت کند که اوکراین به ناتو دعوت نخواهد شد. با این حال، در شرایط فعلی، بعید است که کییف به چنین دعوتی دست یابد. علاوه بر این، سطح همکاری نظامی-فنی و سیاسی بین اوکراین و غرب در حال حاضر به حدی بالاست که به عضویت رسمی در ناتو نیاز ندارد. ضمانتهای امنیتی برای اوکراین همچنان باز است. اما همچنین بعید است که کسی بتواند آنها را در شرایط فعلی ارائه دهد. اوکراین همچنان سکوی پرتابی برای منافع نظامی-سیاسی غرب باقی خواهد ماند. مساله دیگر، لغو تحریمهای علیه روسیه است. تجربه روابط ایالات متحده با مخالفان خود (کره شمالی، ایران، چین و غیره) نشان میدهد که واشنگتن در کاهش تحریمها بسیار کند عمل میکند، این روند را با شرایط جدید تنظیم میکند، محدودیتهای لغو شده را بازمیگرداند و محدودیتهای جدیدی را اعمال میکند. نیازی به حساب کردن بر لغو تحریمها نیست.
پنجم، مشکلات اساسی حل نشده امنیت اروپا که منجر به بحران اوکراین شد. ترامپ اعلام کرده است که پایان دادن به درگیری در اوکراین مطلوب است، اما بعید است که بخواهد توافقات گستردهتری را با مسکو در زمینه امنیت اروپا به دست آورد. بر خلاف اتحاد جماهیر شوروی، روسیه به سادگی به عنوان طرفی که بتوان با آن اصول جدیدی را بر اساس برابری یا با در نظر گرفتن جدی خواستههای مسکو در این زمینه در پایان سال ۲۰۲۱، برقرار کرد، درک نمیشود.
دیپلماسی آمریکا احتمالاً تلاش خواهد کرد تا با ارائه مبادلات و امتیازات متقابل، درگیری را متوقف کند. حتی اگر طرفین با وجود عوامل ذکر شده، بتوانند به چنین توافقاتی دست یابند، همه شرکتکنندگان آنها را به عنوان یک آرامش موقت تلقی خواهند کرد و به طور سیستماتیک تضادهایی را که منجر به بحران شده، حل نخواهند کرد. توقف درگیری در اوکراین به احتمال زیاد به پایان رویارویی بین روسیه و غرب منجر نخواهد شد. این اتفاق، به عنوان مثال، در مورد جنگ در شبهجزیره کره رخ داد. ممکن است سؤال این باشد که آتش درگیری ها در اوایل سال ۲۰۲۵ خاموش میشود، اما سؤال این است که این وضعیت تا چه مدت ادامه خواهد داشت؟
منبع: کلاب والدای / ترجمه: ابوالفضل خدائی
۳۱۱۳۱۱