برای سالیان طولانی این امکان وجود داشت که سینمای جهان را مردانه خواند. این ماجرا استثنایی نداشت، چه در هالیوود و چه در سینمای مینیمالیستی و بومی کشورهای صاحب سبک تمرکز بر آثار مردانه بود و حتی می شد به جدیت گفت تعداد فعالان زن قابل دفاع نبود. اما در چند سال اخیر، تحولات گستردهای در سینما بهویژه در زمینه کارگردانی زنان شاهد بودهایم. از دستاوردهای برجسته فیلمسازان زن تا ورود فیلمهای متفاوت و جالب به جشنوارههای معتبر همچون اسکار و کن، سینما به وضوح در حال تغییر است. این تغییرات بهویژه در نمایندگی زنان، بحثهای اجتماعی و نقش آفرینی کارگردانان زن نمود بیشتری پیدا کرده است.
ریحانه اسکندری: سینما، از همان آغاز شکلگیری در اواخر قرن نوزدهم، همواره بهعنوان عرصهای مردانه شناخته میشد. هالیوود در دهههای نخستین قرن بیستم تحت سلطه تولیدکنندگان، کارگردانها و فیلمسازان مرد قرار داشت و زنان تنها بهعنوان بازیگران، منبع الهام و گاهی نقشهای تکبعدی ظاهر میشدند. در آن دوران، سینما نهتنها بهعنوان یک صنعت، بلکه بهعنوان آینهای از جامعه مردسالار شناخته میشد. کارگردانی، نویسندگی و تولید فیلمها عمدتاً به مردان اختصاص داشت و این داستانها اغلب حول محور مردانی قدرتمند، قهرمانان سنتی و الگوهای مردانه میچرخید. این دنیای سینما تقریباً هیچ جایی برای زنان نداشت، مگر در نقشهای مکمل یا در پسزمینههای سرد و بیروح که به کلیشههای زنانه محدود میشد.
اما مشکل فقط تکراری بودن و بیمعنا بودن نقش زنان مقابل دوربین نبود، مشکل اصلیتر این بود که زنان حتی نمیتوانستند جایگاهی محکم پشت دوربین برای خود داشته باشند. اینکه یک زن صاحب یک اثر باشد و نوع نگاه او به سینما دیده شود موضوعی بود که تقریبا در آن دوران دور از انتظار به نظر میرسید.
آغاز تغییرات فمینیستی و ورود زنان به سینما
تا اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، جنبشهای اجتماعی و فمینیستی شروع به تاثیرگذاری در بسیاری از عرصههای اجتماعی و فرهنگی کردند. سینما نیز از این جنبشها تأثیر پذیرفت و زنان در پی آن بودند که نه تنها در جلوی دوربین، بلکه در پشت دوربین هم نقشآفرینی کنند. این دوره، که به نوعی شکاف اولیهای در دنیای مردانه سینما بود، آغازگر تغییرات جدی در ساختار هالیوود شد. تغییراتی که شاید برای خیلی های خوشایند نبود.
در آن دوران، کارگردانانی مانند دوروتی آرنولد و لورا زاسچیک پا به عرصه سینما گذاشتند. آنها نه تنها مسائل فرهنگی و جنسیتی را در آثار خود بازتاب دادند، بلکه بسیاری از تابوهای فرهنگی و اجتماعی را نیز به چالش کشیدند. در این دوره، گرچه حضور زنان در عرصه کارگردانی همچنان محدود بود، اما اولین گامها برای جلب توجه به سینمای زنانه برداشته شد. میتوان این زنان در دوره خودشان آغازگر اتفاقی بسیار مهم برای آینده بودند.
با ورود به دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زنان بیشتری بهعنوان کارگردان وارد سینما شدند. در این دوران، کارگردانانی چون کاترین بیگلو با «بی عشق»(۱۹۸۲)، آگنیشکا هولاند با «بازیگران شهرستانی(۱۹۷۹) و «تب»(۱۹۸۱)، جین کمپیون با «بافتها»(۱۹۸۰) آثار برجستهای خلق کردند که نه تنها مسائل اجتماعی و زنان را محور قرار دادند، بلکه زوایای جدیدی از هویت، قدرت و مبارزات زنان در جامعه را به تصویر کشیدند. بهخصوص در دهه ۱۹۹۰ و پس از آن، حضور زنان در جشنوارههای معتبر سینمایی و موفقیت در دریافت جوایز بزرگ مانند اسکار و کن نشان از تحولی بزرگ در صنعت سینما بود.
تصویری از کاترین بیگلو