الزامات نظری وفاق چیست؟

 ۱.  مهمترین پیش‌نیاز نظری "وفاق"، "تکثرگرایی" است. تکثرگرایی، اولا اذعان کردن به این نکته است که کثرت این عالم را نمی‌توان زدود و نمی‌توان جهان ناب و یک‌سانی خلق کرد. از این رو با انواع زیستن‌های متفاوت، مواجهه‌ای صلح‌آمیز دارند. ثانیا، حق متفاوت بودن برای دیگران قایل‌اند و جهان رنگارنگ و کثرت در اندیشه و عمل در میان انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسند. ثالثا، بر این نکته تاکید دارند که "حقیقت"، منتشر در نحله‌ها و روایت‌های مختلف است. همه‌ی حقیقت در اختیار یک ایده و اندیشه و گروه نیست، بلکه همگان، به درجاتی، حظی از حقیقت دارند. 

 ۲. "مدارا"، دومین ضرورت برای وفاق محسوب می شود. مدارا، در همسایگی و بعضا در متن تکثرگرایی قرار دارد. مدارا، یعنی پذیرفتن دیگران، آن‌چنان که هستند. دیگرانی که با ما متفاوتند و این تفاوت و اختلاف برای همیشه باقی خواهد ماند. مدارا، تحمل کردن دیگری و آن هم از سر ناچاری، ترحم و یا ترس نیست. بلکه مدارا، به این معناست که از سر اختیار و فضیلت اخلاقی، چنان زندگی کنیم که جا برای زندگی دیگران باشد. و این یعنی زندگی کنیم و بگذاریم دیگران، همان گونه که می‌خواهند زندگی کنند. از این رو مدارا، شفقت‌ورزی نیست. بلکه کنشی عدالت‌جویانه است. به سخن دیگر، گرچه مدارا، فضیلت اخلاقی است اما این فضیلت را باید ذیل اخلاقِ عدالت فهم کرد. در عدالت، ما سهم دیگری را (که از آنِ خود اوست)، پرداخت کرده‌ایم، که اگر چنین نمی‌کردیم، مرتکب فعل غیراخلاقی شده بودیم. اما در شفقت‌ورزی، ما از بخشی از سهم خودمان به نفع دیگری صرف نظر می‌کنیم. با توجه به تفاوت میان شفقت و عدالت، مدارا، کنشی عادلانه است و نه مشفقانه.

 ۳.  قایل بودن به "حق برخورداری از حقوق" برای همگان، یکی از مبانی ضروری در آمادگی نظری برای وفاق محسوب می‌شود. "مدارا" مبتنی بر مولفه‌ای است که "هانا آرنت" از آن به عنوان "حق برخورداری از حقوق" یاد می‌کند. به این معنا که همه‌ی آدمیان، صرف نظر از همه‌ی تفاوت‌های‌شان واجد حقوقی سلب نشدنی هستند که حق دارند از آن حقوق برخوردار باشند. لیستی از این حقوق در"اعلامیه‌ی حقوق بشر" آمده است. "حق متفاوت بودن"، از جمله‌ی حقوق بنیادین آدمی است که نمی‌توان هیچ کس را از آن محروم کرد. "وفاق" در این معنا یعنی، من گرچه با تو موافق نیستم اما برای تو حق برخورداری از متفاوت بودن را به رسمیت می‌شناسم و از این رو می‌توانم در ارتباطی موثر و تعامل پویا با تو باشم.

 ۴.  "حقیقت‌جویی" از بنیادهای اساسی برای رسیدن به وفاق است. کسانی که خود را حق مطلق و دیگران را مطلقا باطل می‌پندارند، چگونه می‌توانند با دیگران به وفاق برسند؟ حقیقت‌جویی باعث می‌شود که افراد برای تغییر احتمالی آمادگی روان‌شناختی داسته باشند. برای آن که حقیقت‌جو باشیم، باید پنج فضیلت را در خود پرورش دهیم: الف) "تردید معقول در باورهای خویش"  ب)  "گشودگی معرفتی به جهان"  ج)  "عدم قطعیت نظری" د) "تعهد به اخلاق باور" ه) "شجاعت از دست‌دادن امور نامقبول"

 ۵. عنصر پنجم موثر بر وفاق، "انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و آمادگی برای تغییر و اصلاح" است. آمادگی برای تغییر، بر دو عنصر تکیه دارد: اولا آمادگی معرفتی و ثانیا، آمادگی روان‌شناختی. هر دوی این مؤلفه، بنا به این که در کدام اوضاع و احوال فرهنگی، سیاسی و ... قرار گرفته باشیم، کم و یا زیاد می‌شوند. به دیگر سخن، میزان آمادگی آدمیان برای تغییر و پذیرش دگرگونی، به عناصر و شرایطی مانند فرهنگ، اوضاع سیاسی زمانه، وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه و از این قبیل،  وابسته است. به نحو موجز و بدون آن که وارد شرح و بسط هر یک از عناصر شویم، 

 موانع موثر بر انعطاف‌پذیری افراد برای پذیرش اصلاح و دگرگونی عبارت است از:

 ایدیولوژی اندیشی و تقسیم جهان به خیر و شر، فرهنگ پیشامدرن و ترس از بیگانگان، هراس از آینده‌ای مجهول و تاریک، بی‌اعتمادی به دیگران و تقسیم افراد به جبهه‌ی خودی و دشمن، تقدس باورها و دریافت‌ها، نوعی خودشیفتگی فرهنگی و ارزشی، مطلق‌اندیشی، ارزش فی‌نفسه قایل شدن برای ثبات. فقدان فضیلت آتیه‌نگری و در نهایت، فهم نادرست از امور جهان.

 ۶. و بالاخره ششمین عنصر نظری در وفاق، "اشتراک در ارزش‌ها" و یا مشابهت در هدف است. ارزش مشترکی مانند پاسداری از مرزهای میهن، حقوق شهروندی، دموکراسی و یا ارزش‌های دینی. 

بیشتر بخوانید:

خودتخریبی در نظام های سیاسی وقت شمردن جوجه های آخر پاییزه فرمان به نقض حریم شخصی نه به تحقیر

 216216"/>

"وفاق سیاسی"، الزامات و امکان‌ها

کسانی که خود را حق مطلق و دیگران را مطلقا باطل می‌پندارند، چگونه می‌توانند با دیگران به وفاق برسند؟ حقیقت‌جویی باعث می‌شود که افراد برای تغییر احتمالی آمادگی روان‌شناختی داسته باشند.

"وفاق سیاسی"، الزامات و امکان‌ها

 همان‌گونه که پیش‌تر آمد، برای دست‌یافتن به “وفاق پایدار”، علاوه بر داشتن “اراده‌ی معطوف به وفاق”، نیازمند الزامات نظری از جمله، آمادگی‌های روانشناختی و معرفتی هستیم. نمی‌توان به وفاق دست یافت مگر این که الزامات نظری و امکان‌ةای عملی مهیا شده باشد. 

  الزامات نظری وفاق چیست؟

 ۱.  مهمترین پیش‌نیاز نظری “وفاق”، “تکثرگرایی” است. تکثرگرایی، اولا اذعان کردن به این نکته است که کثرت این عالم را نمی‌توان زدود و نمی‌توان جهان ناب و یک‌سانی خلق کرد. از این رو با انواع زیستن‌های متفاوت، مواجهه‌ای صلح‌آمیز دارند. ثانیا، حق متفاوت بودن برای دیگران قایل‌اند و جهان رنگارنگ و کثرت در اندیشه و عمل در میان انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسند. ثالثا، بر این نکته تاکید دارند که “حقیقت”، منتشر در نحله‌ها و روایت‌های مختلف است. همه‌ی حقیقت در اختیار یک ایده و اندیشه و گروه نیست، بلکه همگان، به درجاتی، حظی از حقیقت دارند. 

 ۲. “مدارا”، دومین ضرورت برای وفاق محسوب می شود. مدارا، در همسایگی و بعضا در متن تکثرگرایی قرار دارد. مدارا، یعنی پذیرفتن دیگران، آن‌چنان که هستند. دیگرانی که با ما متفاوتند و این تفاوت و اختلاف برای همیشه باقی خواهد ماند. مدارا، تحمل کردن دیگری و آن هم از سر ناچاری، ترحم و یا ترس نیست. بلکه مدارا، به این معناست که از سر اختیار و فضیلت اخلاقی، چنان زندگی کنیم که جا برای زندگی دیگران باشد. و این یعنی زندگی کنیم و بگذاریم دیگران، همان گونه که می‌خواهند زندگی کنند. از این رو مدارا، شفقت‌ورزی نیست. بلکه کنشی عدالت‌جویانه است. به سخن دیگر، گرچه مدارا، فضیلت اخلاقی است اما این فضیلت را باید ذیل اخلاقِ عدالت فهم کرد. در عدالت، ما سهم دیگری را (که از آنِ خود اوست)، پرداخت کرده‌ایم، که اگر چنین نمی‌کردیم، مرتکب فعل غیراخلاقی شده بودیم. اما در شفقت‌ورزی، ما از بخشی از سهم خودمان به نفع دیگری صرف نظر می‌کنیم. با توجه به تفاوت میان شفقت و عدالت، مدارا، کنشی عادلانه است و نه مشفقانه.

 ۳.  قایل بودن به “حق برخورداری از حقوق” برای همگان، یکی از مبانی ضروری در آمادگی نظری برای وفاق محسوب می‌شود. “مدارا” مبتنی بر مولفه‌ای است که “هانا آرنت” از آن به عنوان “حق برخورداری از حقوق” یاد می‌کند. به این معنا که همه‌ی آدمیان، صرف نظر از همه‌ی تفاوت‌های‌شان واجد حقوقی سلب نشدنی هستند که حق دارند از آن حقوق برخوردار باشند. لیستی از این حقوق در”اعلامیه‌ی حقوق بشر” آمده است. “حق متفاوت بودن”، از جمله‌ی حقوق بنیادین آدمی است که نمی‌توان هیچ کس را از آن محروم کرد. “وفاق” در این معنا یعنی، من گرچه با تو موافق نیستم اما برای تو حق برخورداری از متفاوت بودن را به رسمیت می‌شناسم و از این رو می‌توانم در ارتباطی موثر و تعامل پویا با تو باشم.

 ۴.  “حقیقت‌جویی” از بنیادهای اساسی برای رسیدن به وفاق است. کسانی که خود را حق مطلق و دیگران را مطلقا باطل می‌پندارند، چگونه می‌توانند با دیگران به وفاق برسند؟ حقیقت‌جویی باعث می‌شود که افراد برای تغییر احتمالی آمادگی روان‌شناختی داسته باشند. برای آن که حقیقت‌جو باشیم، باید پنج فضیلت را در خود پرورش دهیم: الف) “تردید معقول در باورهای خویش”  ب)  “گشودگی معرفتی به جهان”  ج)  “عدم قطعیت نظری” د) “تعهد به اخلاق باور” ه) “شجاعت از دست‌دادن امور نامقبول”

 ۵. عنصر پنجم موثر بر وفاق، “انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و آمادگی برای تغییر و اصلاح” است. آمادگی برای تغییر، بر دو عنصر تکیه دارد: اولا آمادگی معرفتی و ثانیا، آمادگی روان‌شناختی. هر دوی این مؤلفه، بنا به این که در کدام اوضاع و احوال فرهنگی، سیاسی و … قرار گرفته باشیم، کم و یا زیاد می‌شوند. به دیگر سخن، میزان آمادگی آدمیان برای تغییر و پذیرش دگرگونی، به عناصر و شرایطی مانند فرهنگ، اوضاع سیاسی زمانه، وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه و از این قبیل،  وابسته است. به نحو موجز و بدون آن که وارد شرح و بسط هر یک از عناصر شویم، 

 موانع موثر بر انعطاف‌پذیری افراد برای پذیرش اصلاح و دگرگونی عبارت است از:

 ایدیولوژی اندیشی و تقسیم جهان به خیر و شر، فرهنگ پیشامدرن و ترس از بیگانگان، هراس از آینده‌ای مجهول و تاریک، بی‌اعتمادی به دیگران و تقسیم افراد به جبهه‌ی خودی و دشمن، تقدس باورها و دریافت‌ها، نوعی خودشیفتگی فرهنگی و ارزشی، مطلق‌اندیشی، ارزش فی‌نفسه قایل شدن برای ثبات. فقدان فضیلت آتیه‌نگری و در نهایت، فهم نادرست از امور جهان.

 ۶. و بالاخره ششمین عنصر نظری در وفاق، “اشتراک در ارزش‌ها” و یا مشابهت در هدف است. ارزش مشترکی مانند پاسداری از مرزهای میهن، حقوق شهروندی، دموکراسی و یا ارزش‌های دینی. 

بیشتر بخوانید:

خودتخریبی در نظام های سیاسی وقت شمردن جوجه های آخر پاییزه فرمان به نقض حریم شخصی نه به تحقیر

 216216

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *