روایتی که در ادامه می‌آید به این بخش از خاطرات او مربوط است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «از جنوب اصفهان تا جنوب لبنان» منتشر شده:

بعد از اتمام‌ دوره‌ آموزش‌ که‌ نزدیک به‌ یک ماه‌ طول‌ کشید، یک روز آقای‌ حیدری‌ به‌ پادگان‌ آمد و خطاب‌ به‌ من‌ و احمد فضائلی‌ گفت‌: «آیا می‌خواهید به‌ جنوب‌ لبنان‌ بروید؟» در جواب‌ ایشان‌ گفتیم‌: «از خدا می‌خواهیم‌ که‌ برویم‌.» ایشان‌، من‌ و آقای‌ فضائلی‌ را با ماشین‌ و همراهی‌ خودشان‌ به‌ لبنان‌ برد. البته‌ همراه‌ آقای‌ حیدری‌ شخص‌ دیگری‌ هم‌ بود به‌ نام‌ مستعار جعفر که‌ من‌ او را در مقبره‌ مرحوم‌ دکتر شریعتی‌ در زینبیه‌ دمشق‌ دیده‌ بودم‌ و ازجمله‌ افرادی‌ بود که‌ تازه‌ از ایران‌ آمده‌ و با آقای‌ حیدری‌ ارتباط‌ برقرار کرده‌ بود.  بعد از رسیدن‌ به‌ لبنان‌ به‌ یکی‌ از مقرهای‌ فلسطینی‌ها واقع‌ در شهر بیروت‌ وارد شدیم‌ و آقای‌ حیدری‌ ما را به‌ نیروهای‌ مستقر در قرارگاه‌ معرفی‌ نمودند و سپس‌ آقا جعفر را پیش‌ ما گذاشتند و خودشان‌ به‌ سوریه‌ بازگشتند. ما یک روز در بیروت‌ ماندیم‌. در آن‌ زمان‌ در بیروت‌ جنگ‌ و درگیری‌ میان‌ مسلمانان‌ و فالانژیست‌ها وجود داشت‌. ما همان‌ روز برای‌ بازدید از منطقه‌ مسلمان‌نشین‌ بیروت‌ با آقا جعفر به‌ داخل‌ شهر رفتیم‌ و از آن‌جا که‌ شهر به‌ دو قسمت‌ فالانژها و مسلمان‌ها تقسیم‌ شده‌ بود، تشخیص‌ این‌ دو منطقه‌ خیلی‌ سخت‌ بود و حتی‌ یک قسمت‌ راه‌ را اشتباه‌ رفتیم‌ و نزدیک بود که‌ اسیر فالانژها شویم‌، اما آقا جعفر متوجه‌ شد و بلافاصله‌ از منطقه‌ فالانژها دور شدیم‌ و وارد قسمت‌ مسلمان‌نشین‌ شدیم‌ و به‌ بازدید از خطوط‌ جبهه‌ی‌ نیروهای‌ مسلمان‌ لبنانی‌ پرداختیم‌."/>

هیچ‌کدام‌ از اعضای‌ سازمان‌ «الفتح‌» نماز نمی‌خواندند/ راه نجات فلسطین را تفکرات مارکسیستی می‌دانستند!

 حتی‌ در بین‌ همین‌ مبارزین‌، دانشجویان‌ فلسطینی‌ تحصیل‌کرده‌ در اروپا هم‌ بودند که‌ تعداد ۱۰ یا ۱۵ نفر می‌شدند و این‌ افراد خط‌ و مشی‌ مبارزه‌ با اسراییل‌ و راه‌ نجات‌ و استقلال‌ فلسطین‌ را تمسک جستن‌ به‌ تفکرات‌ مارکسیسم‌ـ لنینیسم‌ می‌دانستند که‌ درواقع‌ مثل‌ همان‌ تفکرات‌ نیروهای‌ چپ‌ دانشجویی‌ کشور خودمان‌ در قبل‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ بود

هیچ‌کدام‌ از اعضای‌ سازمان‌ «الفتح‌» نماز نمی‌خواندند/ راه نجات فلسطین را تفکرات مارکسیستی می‌دانستند!

به گزارش کاویان گلد به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سید یحیی صفوی سرلشکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دستیار و مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور نیروهای مسلح و نیز رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس است. سابقه مبارزاتی او ضد رژیم پهلوی به دوران دانشجویی‌اش بازمی‌گردد؛ صفوی پس از دریافت مدرک دیپلم متوسطه، در آزمون کنکور سراسری شرکت کرد و پس از قبولی در سال ۱۳۵۰ تحصیل در مقطع کارشناسی رشته زمین‌شناسی را در دانشگاه تبریز آغاز نمود. او از ابتدای دهه ۱۳۵۰ فعالیت‌های مخفی علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد و برای شناسایی نشدن توسط عوامل ساواک، نام مستعار «رحیم» را برای خود برگزید. او در جریان مبارزات در تابستان ۱۳۵۷ فرصتی یافت تا به همراه احمد فضائلی به سوریه رود و آموزش‌های چریکی را در کنار مبارزان فلسطینی جنبش الفتح در جنوب لبنان بگذارند.

روایتی که در ادامه می‌آید به این بخش از خاطرات او مربوط است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی با عنوان «از جنوب اصفهان تا جنوب لبنان» منتشر شده:

بعد از اتمام‌ دوره‌ آموزش‌ که‌ نزدیک به‌ یک ماه‌ طول‌ کشید، یک روز آقای‌ حیدری‌ به‌ پادگان‌ آمد و خطاب‌ به‌ من‌ و احمد فضائلی‌ گفت‌: «آیا می‌خواهید به‌ جنوب‌ لبنان‌ بروید؟» در جواب‌ ایشان‌ گفتیم‌: «از خدا می‌خواهیم‌ که‌ برویم‌.» ایشان‌، من‌ و آقای‌ فضائلی‌ را با ماشین‌ و همراهی‌ خودشان‌ به‌ لبنان‌ برد. البته‌ همراه‌ آقای‌ حیدری‌ شخص‌ دیگری‌ هم‌ بود به‌ نام‌ مستعار جعفر که‌ من‌ او را در مقبره‌ مرحوم‌ دکتر شریعتی‌ در زینبیه‌ دمشق‌ دیده‌ بودم‌ و ازجمله‌ افرادی‌ بود که‌ تازه‌ از ایران‌ آمده‌ و با آقای‌ حیدری‌ ارتباط‌ برقرار کرده‌ بود.  بعد از رسیدن‌ به‌ لبنان‌ به‌ یکی‌ از مقرهای‌ فلسطینی‌ها واقع‌ در شهر بیروت‌ وارد شدیم‌ و آقای‌ حیدری‌ ما را به‌ نیروهای‌ مستقر در قرارگاه‌ معرفی‌ نمودند و سپس‌ آقا جعفر را پیش‌ ما گذاشتند و خودشان‌ به‌ سوریه‌ بازگشتند. ما یک روز در بیروت‌ ماندیم‌. در آن‌ زمان‌ در بیروت‌ جنگ‌ و درگیری‌ میان‌ مسلمانان‌ و فالانژیست‌ها وجود داشت‌. ما همان‌ روز برای‌ بازدید از منطقه‌ مسلمان‌نشین‌ بیروت‌ با آقا جعفر به‌ داخل‌ شهر رفتیم‌ و از آن‌جا که‌ شهر به‌ دو قسمت‌ فالانژها و مسلمان‌ها تقسیم‌ شده‌ بود، تشخیص‌ این‌ دو منطقه‌ خیلی‌ سخت‌ بود و حتی‌ یک قسمت‌ راه‌ را اشتباه‌ رفتیم‌ و نزدیک بود که‌ اسیر فالانژها شویم‌، اما آقا جعفر متوجه‌ شد و بلافاصله‌ از منطقه‌ فالانژها دور شدیم‌ و وارد قسمت‌ مسلمان‌نشین‌ شدیم‌ و به‌ بازدید از خطوط‌ جبهه‌ی‌ نیروهای‌ مسلمان‌ لبنانی‌ پرداختیم‌.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *