به گزارش کاویان گلد، ماجرا را در قسمت پیشین تا این‌جا پیش بردیم که «فراوکانک» یکی از منشی‌های هیتلر اظهار می‌داشت که بهترین روزهای عمر خود را روزهایی می‌داند که با هیتلر به سر می‌برده است و حتی در روزهایی که هیتلر اختلال حواس پیدا کرده و مریض بود او را رها نکرد و زیرزمینی را که هیتلر برای خود درست کرده بود کاملا برای من شرح داد.

اکنون ادامه‌ی ماجرا:

هنگامی که وارد زیرزمین مخصوص هیتلر شدم، چند هفته از واقعه‌ی مرگ او می‌گذشت... اصلا به نظر نمی‌آمد که آدمیزاده‌ای در این‌جا زندگی کرده باشد زیرا شباهت کامل به کندوی زنبور عسل داشت که فوجی از زنبورها در بدترین و کثیف‌ترین حالت در آن‌جا زندگی می‌کرده‌اند. اتاقی که هیتلر برای اجتماع امرای لشکر معین کرده بود بیش از سه در چهار متر نبود. اطراف این اتاق در حدود سی اتاق دیگر وجود داشت. شاید وضع او بی‌شباهت به ملکه‌ی زنبورها نباشد که بدون ذره‌ای ترحم همه را نیش می‌زند و دوست و دشمن را به نام یأس از زندگی و نبودن راه نجات از پای درمی‌آورد. هوایی که از آن‌جا استشمام می‌شد اغلب بوی کبریت و سوختنی می‌داد، بوی باروت از آن استشمام می‌گردید.

دکتر استامفکر تنها پزشکی بود که در زیرزمین ماند... پزشک دوم هیتلر دکتر مورِل بود که پیشوای آلمان بی‌اندازه به او اطمینان داشت. نام‌برده اخیرا دار فانی را وداع گفت. دکتر مورل با یک دسته‌ی هشت‌نفری به برچستگادن رفت.

با وجودی که هیتلر خودش دستور داده بود عده‌ای به برچستگادن بروند مع‌ذلک هنگام عزیمت، از حرکتِ بعضی‌ها ممانعت کرد مخصوصا اصرار داشت که وزیر دست راستش هرمان گورینگ مشتی از خاک برلین را بر سینه‌ی پر از نشان و آراسته‌اش بزند."/>

هیتلر هر روز مواد می‌زد/ او شوهرخواهرِ معشوقه‌اش را جلوی سگ‌ها انداخت

دکتر مخصوصش دکتر مورل برای قوی نگاهداشتن قلبش روزانه مقادیر زیادی استریکنین به او می‌داد. اعصابش متشنج و حالش منقلب شده بود. حتی اگر یک روز هیتلر کاملا سالم و سر حال بود دکتر مورل برای جلوگیری از ضعفِ قلب داروهای مخدره برایش تجویز می‌کرد!

هیتلر هر روز مواد می‌زد/ او شوهرخواهرِ معشوقه‌اش را جلوی سگ‌ها انداخت

به گزارش کاویان گلد، ماجرا را در قسمت پیشین تا این‌جا پیش بردیم که «فراوکانک» یکی از منشی‌های هیتلر اظهار می‌داشت که بهترین روزهای عمر خود را روزهایی می‌داند که با هیتلر به سر می‌برده است و حتی در روزهایی که هیتلر اختلال حواس پیدا کرده و مریض بود او را رها نکرد و زیرزمینی را که هیتلر برای خود درست کرده بود کاملا برای من شرح داد.

اکنون ادامه‌ی ماجرا:

هنگامی که وارد زیرزمین مخصوص هیتلر شدم، چند هفته از واقعه‌ی مرگ او می‌گذشت… اصلا به نظر نمی‌آمد که آدمیزاده‌ای در این‌جا زندگی کرده باشد زیرا شباهت کامل به کندوی زنبور عسل داشت که فوجی از زنبورها در بدترین و کثیف‌ترین حالت در آن‌جا زندگی می‌کرده‌اند. اتاقی که هیتلر برای اجتماع امرای لشکر معین کرده بود بیش از سه در چهار متر نبود. اطراف این اتاق در حدود سی اتاق دیگر وجود داشت. شاید وضع او بی‌شباهت به ملکه‌ی زنبورها نباشد که بدون ذره‌ای ترحم همه را نیش می‌زند و دوست و دشمن را به نام یأس از زندگی و نبودن راه نجات از پای درمی‌آورد. هوایی که از آن‌جا استشمام می‌شد اغلب بوی کبریت و سوختنی می‌داد، بوی باروت از آن استشمام می‌گردید.

دکتر استامفکر تنها پزشکی بود که در زیرزمین ماند… پزشک دوم هیتلر دکتر مورِل بود که پیشوای آلمان بی‌اندازه به او اطمینان داشت. نام‌برده اخیرا دار فانی را وداع گفت. دکتر مورل با یک دسته‌ی هشت‌نفری به برچستگادن رفت.

با وجودی که هیتلر خودش دستور داده بود عده‌ای به برچستگادن بروند مع‌ذلک هنگام عزیمت، از حرکتِ بعضی‌ها ممانعت کرد مخصوصا اصرار داشت که وزیر دست راستش هرمان گورینگ مشتی از خاک برلین را بر سینه‌ی پر از نشان و آراسته‌اش بزند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *