جناب شاداب سرکی به کارهای هنری شما بکشیم. در سریال «سیمرغ» یک‌ خلبان وجود دارد به اسم محسن انصاری که سراغش می‌روند و موشک‌انداز تاو را راه می‌اندازد. این‌شخصیت که مابه‌ازای واقعی ندارد. نه؟ ما خلبانی به‌نام محسن انصاری نداشته‌ایم.

نه. خیالی بود. وقتی می‌خواستند سریال سیمرغ را بسازند، تیمسار نجفی فرمانده نیروی زمینی بود. ایشان بنده را خواست و وقتی به دفترش رفتم، قصه سیمرغ را گذاشت مقابلم و گفت بنیاد شهید می‌خواهد این را بسازد. بخوان ببین شدنی است یا نه؟ دیدم متن خیلی پرت و دور از واقعیت است. چون کسانی که این‌ متون را می‌نوشتند با سیستم واقعی کار ما آشنا نبودند. گفتم نه اشکال دارد. گفت پس بالای سر کار باش و سازمان‌دهی کن. به نظرم کار درستی انجام دادم که یک‌سری از کارها را در زمره اعمال شخصیت‌های این‌ سریال قرار دادم. گفتم یک ارگان می‌خواهد از یکی از شهدای خانواده من یعنی هوانیروز فیلمی بسازد. پس بهتر است این‌ کار را بکنم."/>

همه پروازهای سریال «سیمرغ» واقعی بود/ هرکاری کرده بودیم، به نام شیرودی کردیم

وقتی می‌خواستند سریال سیمرغ را بسازند، تیمسار نجفی فرمانده نیروی زمینی بود. ایشان بنده را خواست و وقتی به دفترش رفتم، قصه سیمرغ را گذاشت مقابلم و گفت بنیاد شهید می‌خواهد این را بسازد. بخوان ببین شدنی است یا نه؟

همه پروازهای سریال «سیمرغ» واقعی بود/ هرکاری کرده بودیم، به نام شیرودی کردیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خبرنگار خبرگزاری مهر در ادامه گفت‌وگویی که با امیر خلبان نریمان شاداب از خلبانان ارتش در جنگ هشت‌ساله در این خبرگزاری داشته، سراغ فیلم‌هایی رفته است که درباره حضور نیروی هوایی ارتش در جنگ ساخته شد و خلبان شاداب در روایات آن‌ها دخالت داشته است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو را برگزیده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

جناب شاداب سرکی به کارهای هنری شما بکشیم. در سریال «سیمرغ» یک‌ خلبان وجود دارد به اسم محسن انصاری که سراغش می‌روند و موشک‌انداز تاو را راه می‌اندازد. این‌شخصیت که مابه‌ازای واقعی ندارد. نه؟ ما خلبانی به‌نام محسن انصاری نداشته‌ایم.

نه. خیالی بود. وقتی می‌خواستند سریال سیمرغ را بسازند، تیمسار نجفی فرمانده نیروی زمینی بود. ایشان بنده را خواست و وقتی به دفترش رفتم، قصه سیمرغ را گذاشت مقابلم و گفت بنیاد شهید می‌خواهد این را بسازد. بخوان ببین شدنی است یا نه؟ دیدم متن خیلی پرت و دور از واقعیت است. چون کسانی که این‌ متون را می‌نوشتند با سیستم واقعی کار ما آشنا نبودند. گفتم نه اشکال دارد. گفت پس بالای سر کار باش و سازمان‌دهی کن. به نظرم کار درستی انجام دادم که یک‌سری از کارها را در زمره اعمال شخصیت‌های این‌ سریال قرار دادم. گفتم یک ارگان می‌خواهد از یکی از شهدای خانواده من یعنی هوانیروز فیلمی بسازد. پس بهتر است این‌ کار را بکنم.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *