وقتی سروکلهی فناوری موج چهارم و فنآوریهای نوین و موبایل و اینترنت پیدا شد، تحلیلگران رسانهها هم بر این نظر بودند که ممکنه رادیو، برای همیشه خاموش شود. اما چنین نشد و هرچه زمان بیشتر گذشت، گوش مسؤولان نسبتبه تأمین معاش و رفاه نسبی انگار کمشنواتر شدهاست!
این درحالیاستکه رادیو، فقط صدا نیست. چراکه صدا، مادرِ تصویر است و رادیو، مادرِ تلویزیون. باشد که یکصدسالگیِ رادیو را ببینیم. انشاءالله! و حالا، در هشتادوپنج سالگی رادیو، امید است که مسؤولان، شنواتر بشوند.
هرچی که به گوش من و شما میرسد، بشنویم یا نشنویم؛ سوار بر موج، به ما رسیده! موجی پرفشار! ولیکن متناوب! اونقدر پرفشار که گوش، بتونه حسش کنه! نهفقط که حسش کنه بلکه بتونه با عکسالعمل، آشکارش کنه… یعنی درست شنیده باشدش! الآن، خود نگارنده هم متوجه نشد…چی گفت. باید بسامدش رو ضربدرِ بهعلاوهی منهای طولِ مسافت موج کنی، شاید اینجوری بتونی دامنهی موج و میزان شدت موج رو اندازه بگیری! تازه وقتی اینکار رو کردی، میتونی وضعیت موج رو در یک چرخهی نوسانی، مشخص کنی تا سر از چندمجهولی بودنِ معادلهی موج، دربیاری! یادت نره که مکان و زمان در تعیین وضعیت معادلهی موج، اثرگذار است. یعنی در تلاقیِ زمان و مکان است که معادلهی موج حلشدنی میشه و فاصلهی ایجاد صدا تا رسیدن به مقصد، بستگی تمام دارد به طول موج. یعنی هرچه پالس ارسالی از طریق ضربهای که بهصورت مکانیکال به مولکولهای پیرامونی میزنند، محکمتر باشه، صدا با سرعت بیشتری به مقصد میرسه!
از همینجا میشه فهمید… اینکه بعضیوقتا موجها به زیرِ تونلها نمیرسه… تقصیر ضربههای وارده است و اصلاً به گوش مسؤولان ارتباط پیدا نمیکنه! حالا اگر بسامد در زمان رخ بدهد، زیر و بم بودن صدا رو تعیین میکنه! و اگر تکرار بشه، افکت ایجاد میکنه و فاصله میندازه و صدا با تأخیر شنیده میشه و یا صداتو اکویی میکنه! و بهاصطلاح، صدا بایستی پردازش بشه ازنظر سیگنالها! این بماند که وقتی حالت چندصدایی رخ دهد، یعنی صداهایی از چندین منبع تولید شود، مثل این است که چندباند رو لازم باشه کنترل و نظارت و مدیریت کنی! استریو لازم میشی…دیگه سوراند داری… و داری تولید میکنی صداها رو! مگه اینجا سینماست که از هر گوشهای یه صدا میشنوی! چهجالب! حالا دیگه میتونی ترکیب کنی صداها رو! و نهفقط ترکیب؛ بلکه میشه شدت بسامدها رو، تغییر بدهی! آهان! صدات داره اکولایز میشه! میدونم بههمینجا ختم نمیشه… اینم نمیدونم که به کجا ختم میشه… اما میدونم که صدا، انرژی است. هرچه گوش شنواتری داشته باشی، پرانرژیتری! اصلاً واسههمینهکه اوناییکه شنوایی شون خوبه، درک بهتری از پیرامون و رخدادهای اطراف خود دارند. چراکه هرآنچهرا که میبینند، زودتر میشنوند و برای همین، درک بهتری دارند. نکتهی مهم و قابل توجه اینکه صدا، فقط در هوا ورجهوورجه نمیکنه که ما میشنویم. صدا، در گاز و مایع و حتا جامدها هم، توان حرکت داره! فقط تفاوتش، در میزان سرعتشه! که در جامدها، بیشتر از مایعها و در مایع، بیشتر از گاز، سرعت داره! فقط موجها یا طولی ایجاد میشن یا عرضی! ازطرفی، صدا میتواند در شرایط طبیعی، طبیعی تولید بشه اما خوبه که بدونیم سرعت صدا، به فشار هوا وابسته است. هوای خشک، هوای مرطوب، هوای گرم یا هرچی، روی چگونگی تولید صدا تأثیر شگرفی داره! اینو دیگه حالا خیلیا میدونن! اینکه صدای هر فردی، ویژگیهایی مختص همانفرد رو داره که با آنها، وضعیت صدای صاحبصدا تعیین میشه! بلندای صدا یا حجم صدا، یکی از اون ویژگیهاست. الان، نگارنده، بادی به غبغب انداخت که چهقدر دربارهی صدا، میدونه! اما چون صداش، درواقع، شدتی نداشت، خداروشکر شنیده نشد…وگرنه آبرو میبرد این نوشته! آقا واقع مطلب اینه که تارهای صوتی نگارنده، خیلی قوی نیست تا بلندای صداش، خوب باشه! صداش، مث خودش ضعیفه! واسههمین، صداش، آهستهتر از دیگر نویسندگان، به گوش میرسد. نه میتونه زیر ببره صداشو و نه میتونه بم و کلفت کنه صداشو! اصلاً تقصیری نداره این بندهی خدا که! اولین و آخرین کلید پیانوش سوخته! صداش نه کیفیت داره و نه شفافیت! خوب که فکر میکنم میبینم اساساً صداش نه از سر میاد… نه از سینه و نه از حنجرهش! اینو جدی میگم که اگه صدایی داشتم که از سینهم میومد بیرون؛ حتماً حتماً تا الآن، خواننده که نه ولی احتمالاً چنددهمین کنسرتم هفتهی بعد برگزار میشد. یه نوشابه هم باز کنم برای اهالی موسیقی؛ آقا بذارید خیالتونو راحت کنم. ما اصلاً صدای خوب یا صدای بد نداریم. این مهارت و توان من و تو از آموزههای مرتبط با حوزهی موسیقی و زبان و اصول گفتاری است که صدای مرا خوب مینمایاند و صدایی دیگر را ناخوب! جلوه میدهد.
اگر خوب آموخته باشی، سازِ صدایت را خوب کوک میکنی، پس، خوب صدایی داری ولیکن اگر هرآنچه آموختهاندت را بهکار نبندی، سازت کوک نیست که نیست، نخوان! سعی کن کمتر از خودت، صدا ساطع کنی!
نکتهی آخر اما مهم اینکه؛ این حرفهارو نگارندهای داره میگه که خودشو رسانهای میدونه ولی بنا بههر دلیل، خوشبختانه، هیچ علقهی سازمانی با صداوسیما نداره (بهتر است که شما بخوانید؛ داره) ولی بسیار مشعوف و مسروره که حالا دیگه یهسال داره میگذره که جزو خانوادهی محبوب و پرطرفدار رادیو محسوب میشه! و ازآنجاکه خودش فقط خودشو رسانهای میدونه… باورمند است که با فرود آمدنِ فناوری موج چهارم و تکنولوژیهای نوین و فنآوریهای جدید و موبایل و اینترنت، حتا تحلیلگران رسانهها قائل به این نظر بودند که ممکنه رادیو، دیگه شنیده نشه… اما شوربختانه هرچی زمان بیشتر میگذرد، گوش مسؤولان جهت تأمین معاش و رفاه نسبی خانوادهی محترم و بزرگوار رادیو کمشنواتر میشه! شاید دلیلش، این باشه که؛ رادیوست دیگه! رادیو، صداست. تلویزیون که نیست. گفتنیارو گفتم…اینو هم بشنوید به گوش جان البته! نه! رادیو، صدا نیست. رادیو، فقط صدا نیست. صدا، مادرِ تصویر است. رادیو، مادرِ تلویزیون است. اساساً این خیلی مهمه که بدونیم؛ رادیو، شنیدنی است؛ نه دیدنی! بنا بر این؛ بهتره که دیده نشه… اگرهم میخواد دیده بشه، وقتی خوبه که یکصدسالگیِ رادیو رو ببینیم. انشاءالله
………………………………………
*. مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل حقوقی [email protected]