مهرداد فلاح، هنرمند نقاش میگوید نقش سقاخانهایها در معرفی هنر ایرانی به جهان، بیبدیل است. در روزگاری که هنر خاورمیانه هنوز بهندرت در محافل بینالمللی شناخته شده بود، آثار هنرمندان این مکتب در پاریس، لندن، نیویورک و رم به نمایش درآمدند. این جریان، نخستین شکل از «مدرنیسم ایرانیِ» مستقل را به جهان عرضه کرد؛ نه کپی، نه ترجمه، بلکه زبانی خلاق برآمده از دل خود فرهنگ.
به گزارش کاویان گلد، هنر سقاخانه یا مکتب سقاخانه، جریانی است که در دهه ۴۰ در ایران شکل گرفت و آغازگر حرکتی بود که پیشتر در هنر ایران دیده نشده بود. از جمله هنرمندانی که در این مکتب قلم میزدند میتوان به حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام، منصور قندریز، صادق تبریزی، پرویز تناولی و ناصر اویسی اشاره کرد. نقاشان و مجسمهسازان مکتب سقاخانه که هنرمندان سنتگرای نو نیز مینامندشان بیش از هنرمندان رشتههای دیگر هنری، در جهت دستیابی به یک هدف قدیمی و سنتی پیش رفتند. هدف آنها ایجاد یک مکتب هنری ملی ایرانی بود، به گونهای که آثار هنری ارائه شده در این مکتب هنری نوگرا در عین حال هم امروزی و هم ایرانی و اصیل باشند.
براساس گزارش مهر، مهرداد فلاح، هنرمند نقاش و پژوهشگر هنر معاصر در یادداشتی در مورد «هنر سقاخانه» چنین نوشته است:
«در روزگاری که بازار هنر گاه در هیاهوی تکنیک و تقلیدِ بیریشه از جریانهای جهانی فرو میرود، بازگشت توجه به مکتب ایرانی و ملی سقاخانه، نویدبخش احیای یکی از ژرفترین جریانهای بومی در هنر معاصر ایران است؛ جریانی که از دل سنت برخاست اما در دل جهان معاصر تکثیر شد. فروش چشمگیر یکی از طراحیهای زندهیاد صادق تبریزی در حراج اخیر تهران به رقم ۳ میلیارد و یکصد میلیون تومان، بیش از آنکه رویدادی اقتصادی باشد، نشانهای است از رجعت آرام اما ژرف به زبان تصویریِ برخاسته از ناخودآگاه جمعی ایرانی.