نسبت دادن اوصاف ناروا به رقیب انتخاباتی،متوسل شدن به وعده ها و شعارهای فریبنده نشانهی غلبهی دروغ و ریا بر شعارها و ادعاهای برخی داوطلبان ریاست جمهوری است.
آنچه در مناظره و گفتگوی داوطلبان کرسی ریاست جمهوری در چند شب گذشته بیش از هر امری دیگری قابل واکاوی و تامل بوده، میتواند معیار مناسبی برای انتخاب اصلح واقع شود میزان پایبندی به اصول اخلاقی و بیان مطالبی منطبق بر واقعیت جامعهی امروز ایران است.
نسبت دادن اوصاف ناروا به رقیب انتخاباتی،ارائه و بیان طرحها و ایدههای خلاف واقع و نشدنی،متوسل شدن به وعده ها و شعارهای فریبنده نشانههایی از غلبهی دروغ و ریا بر شعارها و ادعاهای برخی داوطلبان ریاست جمهوری است.
تاکید بر صداقت و پرهیز از دروغ نزد حاکمان همواره مورد تاکید علماء و اندیشمندان مذهبی بوده تا جایی که حتی رکن ضروری و قابل اهمیتِ مصلحتِ مردم را دلیل موجهی برای توسل به دروغ نمی دانند.
دروغ،ریا و دورویی به عنوان رفتاری ناپسند وگناهی نابخشودنی با هیچ معیار و بهانه ای موجه نمی شود.تمامی ادیان الهی و مکاتب فلسفی_اخلاقی به موازات آموزه های شریعت اسلام تاکید موکد دارند به رعایت صداقت و دوری از ریا و تزویر در حکمرانی ،بهانه و توجیهات بلا وجهی مانند مصلحت جامعه نیز این نقیصه را مرتفع نمیکند.
عطف به چنین امری آنچه که در جامعه ی فعلی مورد اتفاق نظر فعالان مدنی و نظریه پردازان اجتماعی_سیاسی است اهمیت اعمال آموزه های اخلاقی به موازات قواعد حقوقی در مشروعیت بخشی به قدرت است به این امید که حکومت بر مدار عدالت به حکمرانی خویش مشروعیت بخشد.
بدون تردید تاریخ گواه زوال حکومت هایی است که از دایره اخلاق خروج کرده حقوق عامه مردم را نادیده انگاشته اند.بنا بر همین سابقه تاریخی است که شرط بقا و حیات هر نظام سیاسی را مشروعیت اخلاقی و قانونی آن حاکمیت می دانند.همانگونه که قانون به ارکان حاکمیت، اقتدار و قدرت تفویض می کند اخلاق نیز به رفتارهای حاکمیتی مشروعیت می بخشد و فقدان یکی از این دو عنصر نزد حاکمان را می توان نشانه ی زوال و اضمحلال آنها دانست.روایت الملک یبقی الکفر و لایبقی مع الظلم موید این ادعاست که ریشه ی زوال غالب حکومتها ظلم و جور بر شهروندان است که فتح باب چنین رفتاری در تزویر و دروغ دیده میشود لذا شرط اولیه و اساسی هر حاکمیتی حرکت بر مدار اخلاق و اخلاقی ترین رفتار حاکمان،دوری از تزویر و دو رویی است،این امر مهم همراه با تامین حداقل های مورد نیاز افراد جامعه یعنی تامین حقوق شهروندی،ضامن بقای یک رژیم سیاسی است.
لذا باید پذیرفت شهروندان هرجامعه ای خاصه نظام های مبتنی بر ارزش های مذهبی،هیچ شکل و گونه ای از ریا و دورویی را در اِعمال حاکمیت حکومت بر نتابیده،حداقل توقع ایشان از ارکان قدرت،دوری جستن از این قِسم رفتارهای نکوهیده است و این حق مسلم ملت است که حاکمانش بر مدار اخلاق و قانون رفتار کنند،چه در اِعمال حاکمیت و چه در روابط شخصی خویش به منزله ی الگوی جامعه نه تنها حداقل های اخلاقی را رعایت کنند بلکه آموزه های اخلاقی در رفتار ایشان عیان و هویدا باشد.
حاکمانی که در اقامه ی واجبات دینی و حق الله و رعایت مستحبات خودشان را پیشرو دانسته مدعی هستند تنها تکلیف ایشان به بهشت رساندن مردم است، لازم است پیش از همه خودشان و نزدیکان ایشان به چنین اوصافی متصف بوده،تلاش برای عاقبت به خیری و رفتن به بهشت در اعمال و گفتار ایشان دیده شود.
لذا کشف رفتارهای خلاف این ادعا سبب دوری ملت از حکومت و نامشروع شدن حکمرانی حاکمان است.
فاش شدن دروغ های حاکمان و مقامات حکومتی آنچنان، دیوار اعتماد شهروندان را فرو می ریزد که آنها حتی اخبار پیش بینی آب و هوا را هم باور نخواهند کرد. باید پذیرفت شرط ضروری اعمال و رفتار نیک، پایبندی به صداقت و دوری از دروغگویی است و این مقدمه ی واجب برای اعمال حاکمیت از اوجب واجبات و به قول اصولیین مقدمه ای است واجب برای اقامه ی امری واجب لذا داشتن صداقت برای حاکمان مقدمه و شرط واجب است برای مشروعیت حکومت واعمال حاکمیتی.
وکیل دادگستری-شیراز