می‌گفتند هر کس وضع مالی‌اش خوب است، او برتر است

حضرت آیت الله جوادی آملی با تاکید بر تشریح تفکر بنی امیه در طول تاریخ، تصریح کرد: وجود مبارک ابی ‌عبدالله(ع) آمد تا با خون به انحرافات خاتمه دهند.

می‌گفتند هر کس وضع مالی‌اش خوب است، او برتر است

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، حضرت آیت الله جوادی آملی در بیانی به تبیین آثار و برکات جهانی قیام سیدالشهدا علیه السلام پرداختند. خلاصه اظهارات ایشان را در زیر می خوانید:

* از دیرزمان که شروع می ‌کنید، می‌ بینید قدم به قدم، یک نظام ارزشی غلط حاکم بود که هر کس وضع مالی او خوب است، متکاثر است، مُسرِف است، مُترَف است، سرمایه ‌دار است، او متمدّن است. او شریف است. او برجسته است و مانند آن و هر کسی وضع مالی‌ اش خوب نیست، او عقب افتاده است، او رذل است، او ضعیف است، او فرومایه است و مانند آن. این فکرها بود تا عصر اموی؛ در عصر اموی و مروانی هم همین فکر رایج بود.

* وجود مبارک حسین ‌بن ‌علی (سلام الله علیهما) برای اینکه به همه این حرف ‌ها خاتمه دهد و این وحی الهی را متجلّی کند، صحابه ‌ای تربیت کرده است که عاقلانه می ‌خواهند این وحی معقول را متجلّی کنند. * گاهی با سخن گفتن مسئله حلّ است، گاهی با نامه نوشتن مسئله حل است، گاهی با همایش و سخنرانی و تألیف کتاب و مصاحبه و گفتگو و گفتمان مسئله حل است. و گاهی هیچ راهی ندارد جز خون! وجود مبارک ابی ‌عبدالله آمد با خون به این حرف ‌ها خاتمه دهد!

در جریان خلافت حضرت آدم، شیطان گفت: ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾. در جریان حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) که از بزرگ‌ترین خلفای الهی است، «خلیفة الله» است، «خلیفة رسول الله» (علیهما آلاف التحیة و الثناء) است، امویان گفتند: «أنا خیر منه»، معاویه در برابر علی‌ بن ‌ابی طالب (سلام الله علیه) می ‌گفت: «أنا خیر منه»، ( من برتر از او هستم) یزید در برابر حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیه) می‌گفت: «أنا خیر منه». وجود مبارک ابی عبدالله خواست به این فکر خاتمه دهد.

* آنها یک سلسله حرف‌ هایی ضدّ ارزش داشتند که از صدر تا ساقه، این حرف ‌ها رواج داشت، الآن هم بی‌ رونق نیست! از دیرزمان، این حرف، مدوّن بود و هست تا امروز و انبیا با این تفکرات مبارزه کردند.

* شما ببینید در عصر وجود مبارک نوح (سلام الله علیه) چه فکری حاکم بود، در عصر موسای کلیم (سلام الله علیه) چه فکری حاکم بود، در عصر ابراهیم خلیل چه فکری حاکم بود، تا عصر پیامبر اسلام. در عصر وجود مبارک نوح، وقتی مؤمنان به حضرت نوح ایمان آوردند، آن سرمایه ‌داران مُسرِف مُترَف، به نوح گفتند که یک عده مستمندِ مستضعفِ فقیر، دور تو جمع شده‌ اند، اینها ـ معاذ الله ـ اراذل جامعه ‌اند: ﴿مَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِی الرَّأْی﴾.

* تا رسید به جریان حضرت ابراهیم که نمرود هم در برابر حضرت ابراهیم همین حرف ‌ها را می‌ زد. تا رسید به عصر موسای کلیم که فرعون هم همین حرف ‌ها را می ‌زد و می ‌گفت ارزش و تمدّن، متعلق به کسی است که زندگی او پررونق است؛ می ‌گفت: ﴿أ َلَیسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی﴾؛ مگر سلطنت مصر در اختیار من نیست؟! مگر قصر من، مُشرف بر این دریای روان نیست؟! مگر این رود نیل از کنار قصر من نمی‌ گذرد؟!

* تا رسید به عصر وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علیٰ آله آلاف التحیة و الثناء)؛ جریان ﴿عَبَسَ وَ تَوَلَّی﴾ را شنیده ‌اید که در محضر پیامبر، یک سرمایه ‌دار نشسته بود، مستمندی هم آمد، این سرمایه ‌دار، خود را برای اظهار تنفّر و انزجار از این فقیر و مستمند جمع کرد که این سوره برای تنبیه، تربیت و هدایت اوست.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *