به گزارش کاویان گلد، در سال ۱۳۲۵ خورشیدی سرهنگ بورتون سی. آندریوز آمریکایی یکی از از مشهورترین چهره‌ها در جهان بود؛ چراکه فرماندهی زندان جنایتکاران جنگ نازی را که در دادگاه تاریخی نورنبرگ محاکمه می‌شدند به عهده داشت. این گنجینه اسرار که ۲۶ سال تمام مهر سکوت بر لب زده بود، بالاخره در اواخر بهار ۱۳۵۱ (خورشیدی) خاموشی را شکست و روایت کرد که جنایتکاران جنگ آخرین روزهای خود را در زندان چگونه گذراندند، احکام دادگاه را چگونه تلقی کردند، چگونه پای چوبه دار رفتند، گورنیک (فرمانده نیروی هوایی رژیم هیتلری) کپسول زهر را کجا قایم کرده بود، و چگونه با زرنگی خودکشی کرد و طی هفتاد دقیقه‌ای که رهبران رایش سوم به سزای خود رسیدند چه‌ها گذشت. این حقایق بدین دلیل از دهان این سرهنگ آمریکایی شنیدن دارد که در آن لحظات حساس فقط یک شاهد وجود داشت و او هم بورتون آندریوز بود. خاطرات او در مطبوعات آلمان منتشر و بلافاصله به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شد. مجله «سپید و سیاه» به تاریخ ۲۵ خرداد ۵۱ شروع به صورت سریالی شروع به انتشار ترجمه این خاطرات کرد. آن‌چه در پی می‌خوانید قسمت نخست آن و روایت لحظه اعدام ریبن‌تروپ، وزیر خارجه هیتلر، است:

۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ [۲۴ مهر ۱۳۲۵] کمی به نیمه‌شب مانده، از حیاط زندان نورنبرگ گذشتم و به سمت بنایی که کاندیداهای مرگ، یا مشهورترین سران رژیم نازی در آن‌ جا داده شده بودند رفتم [و] جلوی در سلول «یوآخیم فن ریبن‌تروپ» وزیر خارجه هیتلر ایستادم.

دو دژبانی که جلوی در پاس می‌دادند، با کلید خود قفل در را گشودند. ریبن‌تروپ لب تخت نشسته بود. تا مرا دید یکه خورد و نگاه پرسش‌آمیزش را به من دوخت. به او گفتم: «همراهم بیایید.»"/>

من رهبران نازی را به پای چوبه دار بردم

من به عنوان فرمانده زندان نورنبرگ هجده ماه تمام، هر روز با مارشال هرمان گورینگ فرمانده نیروی هوایی رژیم هیتلری و بقیه زعمای جنایتکاران جنگ سر و کار داشتم. جالب این‌جاست که مامور بودم کاری کنم که سلامتی آن‌ها محفوظ بماند و به آن‌ها خوش بگذرد.

من رهبران نازی را به پای چوبه دار بردم

به گزارش کاویان گلد، در سال ۱۳۲۵ خورشیدی سرهنگ بورتون سی. آندریوز آمریکایی یکی از از مشهورترین چهره‌ها در جهان بود؛ چراکه فرماندهی زندان جنایتکاران جنگ نازی را که در دادگاه تاریخی نورنبرگ محاکمه می‌شدند به عهده داشت. این گنجینه اسرار که ۲۶ سال تمام مهر سکوت بر لب زده بود، بالاخره در اواخر بهار ۱۳۵۱ (خورشیدی) خاموشی را شکست و روایت کرد که جنایتکاران جنگ آخرین روزهای خود را در زندان چگونه گذراندند، احکام دادگاه را چگونه تلقی کردند، چگونه پای چوبه دار رفتند، گورنیک (فرمانده نیروی هوایی رژیم هیتلری) کپسول زهر را کجا قایم کرده بود، و چگونه با زرنگی خودکشی کرد و طی هفتاد دقیقه‌ای که رهبران رایش سوم به سزای خود رسیدند چه‌ها گذشت. این حقایق بدین دلیل از دهان این سرهنگ آمریکایی شنیدن دارد که در آن لحظات حساس فقط یک شاهد وجود داشت و او هم بورتون آندریوز بود. خاطرات او در مطبوعات آلمان منتشر و بلافاصله به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شد. مجله «سپید و سیاه» به تاریخ ۲۵ خرداد ۵۱ شروع به صورت سریالی شروع به انتشار ترجمه این خاطرات کرد. آن‌چه در پی می‌خوانید قسمت نخست آن و روایت لحظه اعدام ریبن‌تروپ، وزیر خارجه هیتلر، است:

۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ [۲۴ مهر ۱۳۲۵] کمی به نیمه‌شب مانده، از حیاط زندان نورنبرگ گذشتم و به سمت بنایی که کاندیداهای مرگ، یا مشهورترین سران رژیم نازی در آن‌ جا داده شده بودند رفتم [و] جلوی در سلول «یوآخیم فن ریبن‌تروپ» وزیر خارجه هیتلر ایستادم.

دو دژبانی که جلوی در پاس می‌دادند، با کلید خود قفل در را گشودند. ریبن‌تروپ لب تخت نشسته بود. تا مرا دید یکه خورد و نگاه پرسش‌آمیزش را به من دوخت. به او گفتم: «همراهم بیایید.»

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *