به گزارش کاویان گلد، ساعت پنج بعدازظهر سه‌شنبه سوم مهرماه ۱۳۵۸ شبکه‌ی دوم تلویزیون ایران آغاز به کار کرد. چند ماه پیش از آن مسعود کیمیایی کارگردان معروف فیلم‌های «قیصر» و «گوزن‌ها» به عنوان سرپرست این شبکه انتخاب شده بود. در همان ایام خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات با او به گفت‌وگو نشست و درباره‌ی این سمت تازه، نقش تلویزیون در دوره‌ی جدید، برنامه‌های او برای شبکه‌ی ۲، روابطش با قطب‌زاده سرپرست رادیو تلویزیون و... پرسید. بخشی از این گفت‌وگو که مشروح آن ۱۸ و ۲۲ مرداد ۱۳۵۸ در روزنامه‌ی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:

کیمیایی در سینما چهره‌ای را به نمایش گذاشت که در حقیقت مثلش را در سینمای ایران نداشتیم نوعی از فیلم‌سازان که کاربردهای موثر سینما را در قشرهای گوناگون تماشاگر به کار گرفت. کیمیایی سینماگر با ابزار و یا سلاح تفکر و تعقل سینمایش داشت در عرصه‌ی سینمای جهان حضور می‌یافت. این مسئله را می‌شد در آتیه‌ی یکی دوساله‌ی کیمیایی دید، اما امروز می‌بینیم که کیمیایی رفیق دیرینش را، سینما را، رها کرده و دشمن سینما را تلویزیون را برگزیده است. آیا کیمیایی سینماگر جذب جاه و مقام اداری شده است؟ خصلتی که در او هرگز ندیده‌ایم. یا مجذوبش کرده‌اند؟ شاید هم کیمیایی در مدیوم تلویزیون بعد تازه‌ای یافته باشد و بخواهد آن را به خدمت بگیرد. ببینیم کیمیایی چه شناختی از مدیوم تلویزیون در ارتباط با توده‌ها به دست می‌دهد. ببینیم چگونه می‌شود با یک دشمن تلویزیون کنار آمد. یار دیرین سینما چه می‌شود و ببینیم تعبیر و تفسیر کیمیایی از تلویزیون چیست. کیمیایی باید در این شرایط این مدیوم را تعریف کند. وظایف و اصولش را معنی کند.

تلقی‌های نهفته در این سوال که بسیار کلی هستند برای یک هنرمند در مرحله‌ی اول قالب‌هایی می‌سازند که این قالب‌ها الگوهایی هستند که در یک جامعه‌ی «جاافتاده» و غربی صاحب اقتدار هنرمندانه هستند. ما صاحب یک انقلاب هستیم. انقلابی فرهنگی که جدا از دستاوردهای اقتصادی و نفوذهای عقیدتی که باز جدا از فرهنگ نیست شده‌ایم. حیثیت هر انقلابی بستگی دارد به حرکت‌های صحیح و تجلی نیروهایی که در کاربردهای‌شان بعد از انقلاب تاثیری سازنده داشته باشند. بر ما ستم رفته است. و حالا دیگر وقت بازگو کردن این ستم‌ها نیست. باید مواظب ستم‌های دیگر بود که با نقش‌هایی دیگر می‌خواهند از خود «اصول» بسازند."/>

مسعود کیمیایی: من به این انقلاب بدهکارم/ تصویری که از قطب‌زاده ساخته شده ناحق است

من سینماگرم… دنیا اگر یک فیلم‌ساز متوسط هم نداشته باشد اتفاقی نخواهد افتاد ولی اگر من کاری بتوانم بکنم که بدهکاری‌ام را به این انقلاب و به این حرکت بپردازم و آن هر چیز و هر کاری که می‌خواهد باشد ارزشی معتبر خواهد داشت.

مسعود کیمیایی: من به این انقلاب بدهکارم/ تصویری که از قطب‌زاده ساخته شده ناحق است

به گزارش کاویان گلد، ساعت پنج بعدازظهر سه‌شنبه سوم مهرماه ۱۳۵۸ شبکه‌ی دوم تلویزیون ایران آغاز به کار کرد. چند ماه پیش از آن مسعود کیمیایی کارگردان معروف فیلم‌های «قیصر» و «گوزن‌ها» به عنوان سرپرست این شبکه انتخاب شده بود. در همان ایام خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات با او به گفت‌وگو نشست و درباره‌ی این سمت تازه، نقش تلویزیون در دوره‌ی جدید، برنامه‌های او برای شبکه‌ی ۲، روابطش با قطب‌زاده سرپرست رادیو تلویزیون و… پرسید. بخشی از این گفت‌وگو که مشروح آن ۱۸ و ۲۲ مرداد ۱۳۵۸ در روزنامه‌ی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:

کیمیایی در سینما چهره‌ای را به نمایش گذاشت که در حقیقت مثلش را در سینمای ایران نداشتیم نوعی از فیلم‌سازان که کاربردهای موثر سینما را در قشرهای گوناگون تماشاگر به کار گرفت. کیمیایی سینماگر با ابزار و یا سلاح تفکر و تعقل سینمایش داشت در عرصه‌ی سینمای جهان حضور می‌یافت. این مسئله را می‌شد در آتیه‌ی یکی دوساله‌ی کیمیایی دید، اما امروز می‌بینیم که کیمیایی رفیق دیرینش را، سینما را، رها کرده و دشمن سینما را تلویزیون را برگزیده است. آیا کیمیایی سینماگر جذب جاه و مقام اداری شده است؟ خصلتی که در او هرگز ندیده‌ایم. یا مجذوبش کرده‌اند؟ شاید هم کیمیایی در مدیوم تلویزیون بعد تازه‌ای یافته باشد و بخواهد آن را به خدمت بگیرد. ببینیم کیمیایی چه شناختی از مدیوم تلویزیون در ارتباط با توده‌ها به دست می‌دهد. ببینیم چگونه می‌شود با یک دشمن تلویزیون کنار آمد. یار دیرین سینما چه می‌شود و ببینیم تعبیر و تفسیر کیمیایی از تلویزیون چیست. کیمیایی باید در این شرایط این مدیوم را تعریف کند. وظایف و اصولش را معنی کند.

تلقی‌های نهفته در این سوال که بسیار کلی هستند برای یک هنرمند در مرحله‌ی اول قالب‌هایی می‌سازند که این قالب‌ها الگوهایی هستند که در یک جامعه‌ی «جاافتاده» و غربی صاحب اقتدار هنرمندانه هستند. ما صاحب یک انقلاب هستیم. انقلابی فرهنگی که جدا از دستاوردهای اقتصادی و نفوذهای عقیدتی که باز جدا از فرهنگ نیست شده‌ایم. حیثیت هر انقلابی بستگی دارد به حرکت‌های صحیح و تجلی نیروهایی که در کاربردهای‌شان بعد از انقلاب تاثیری سازنده داشته باشند. بر ما ستم رفته است. و حالا دیگر وقت بازگو کردن این ستم‌ها نیست. باید مواظب ستم‌های دیگر بود که با نقش‌هایی دیگر می‌خواهند از خود «اصول» بسازند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *