مریلین بهسرعت از من خداحافظی کرد و رفت. ۴۸ ساعت بعد دنیا با خبر تکاندهند خودکشی او مواجه شد و یکه خورد. خبر این بود: «جسد مریلین مونرو سوپر استار هالیوود را در آپارتمانش یافتند»!
به گزارش کاویان گلد، روز چهارم آگوست ۱۹۶۲ برابر با ۱۳ مرداد ۱۳۴۱ مریلین مونرو بازیگر و مدل مشهور آمریکایی در خانهاش در لوسآنجلس به زندگی خود پایان داد. گزارش سمشناسی نشان داد که علت مرگ او مسمومیت حاد باربیتورات بوده است. در خونش ۸ میلیگرم درصد کلرال هیدرات و ۴.۵ میلیگرم درصد پنتوباربیتال داشت؛ و در کبدش هم ۱۳ میلیگرم درصد پنتوباربیتال. جعبههای خالی دارو کنار تختش پیدا شدند. احتمال اینکه مونرو به طور تصادفی مصرف بیش از حد کرده باشد، به دلیل پیدا شدن دوز چند برابر حد مرگبار در خونش، رد شد. خبر خودکشی مونرو مثل بمب در آمریکا و بلافاصله در جهان صدا کرد و شایعات درباره نحوه مرگ مونرو و چرایی خودکشیاش نقل همه محافل شد. ۱۴ سال بعد، «وی – چی – ولزبری» یکی از خبرنگاران جنجالی مطبوعات غربی واقعیتهای تازهای را درباره زندگی اسرارآمیز «مریلین مونرو» انتشار داد و باز غوغای جدیدی بپا کرد.
خبرنگار انگلیسی از دیدار پنهانیاش با «مونرو» در خیابان هشتم نیویورک گفت که درست دو شب قبل از خودکشی ستاره مشهور، در حالی که سخت کوشیده بود تغییر شکل دهد، با وی در یکی از بارهای خیابان هشتم دیدار کرد و مریلین بیمقدمه به او گفت بود: «درباره اینها که میگویم پس از آنکه من بازنشسته شدم بنویس»!
این خبرنگار میگفت: «دو شب بعد فهمیدم منظور مرلین مونرو از بازنشسته شدن همان خودکشی و شتافتن به سفر بدون بازگشت بوده است.»
در ادامه روایت او را از این دیدار عجیب به نقل از اطلاعات مورخ ۳۰ اردیبهشت ۵۵ میخوانیم:
مریلین آن شب، زیباتر از همیشه به نظر میرسید، اما خسته، دلزده و سرگشته بود. به من گفت میخواهد خودش باشد اما مردم نمیگذارند.
مریلین آن شب بسیار حرف زد. از عشقی که به کلارک گیبل داشت اما افسوس خورد که گیبل، قلبی ناتوان داشت و درست در اوج دلدادگی او (مریلین) رخت از جهان فانی بربست و او را «شوکه» و حیرتزده به جای گذارد.
«من فراموششده و تنها بودم. حتی پاکترین آدمها از نظر من، به من که میرسیدند انتظار داشتند از… من… بهره گذرایی بگیرند. هیچکس مرا نمیخواست…
زمانی به سر اولیویر (لورنس اولیویر) دل بستم. اندیشیدم او میتواند مرا از تنهایی نجات دهد؛ چراکه وی اوایل نسبت به من مهربان بود. زمانی ما با هم در فیلم شاهزاده و دختر شوگرل همبازی بودیم، اما رفتهرفته رفتار او هم نسبت به من عوض شد… و من از او متنفر شدم. شروع کردم به سرگرداندن او و او هم از من دلسرد شد و دنیا را به چشم من تیره کرد.