او در ادامه می افزاید: «غزالی نمی گوید چرا باید به همسایه نیکی کرد. اما تنها استناد به این می کند که چون پیغمبر فرموده است بنابراین باید به همسایه نیکی کرد.» اهمیت نیکی به دیگران از موضع فلسفی و عرفانی

این استاد دانشگاه سپس به اهمیت نیکی کردن به دیگران براساس براهین فلسفی و رویکرد عرفانی می پردازد و می گوید: «ولی کسانی بوده اند که به موضوع نیکی به همسایه، از جنبه فلسفی همچون یحیی بن عدی پرداخته اند. او می گوید ما این کار را انجام می دهیم نه به این دلیل که پلوس یا حدیث گفته است، بلکه ما این کار را می کنیم به این دلیل که انسان ها ، همگی اعضای یک قبیله و همه متعلق به یک حقیقت هستند. حقیقتی که جنبه وجود مینوی دارد. ما در عالم گیتی همه متکثر و متفرق هستیم، ولی در همه در عین حال به دلیل آن اصل مینوی مان، با یکدیگر مرتبط هستیم. این اصل را ما نه تنها در میان برخی از فلاسفه، بلکه در میان عرفا، شاعران، و حکما هم مشاهده می کنیم.»  عین القضاه همدانی و مسئله نیکی کردن و پرهیز از شر

پورجوادی در ادامه به دیدگاه های عین القضاه همدانی پرداخت. او در این باره به اراده نیک زیستن و پرهیز از شر پرداخت و گفت: «عین القضاه همدانی دقیقا بر اساس این اصل  فلسفی می گوید "چون که خواهی شر کسی از تو مصروف بود، تو شرخود از دیگران مصروف دار." به کسی بدی نکن. تا کسی به تو بدی نکند. "و یقین دان چون تو شرخود را از دیگران واداشته ای، شر هیچ کس به تو نرسد. در آن کوش که شر از خود کفایت کنی، که چون شر از تو برخیزد، همه عالم را دوست خود بینی، راه تو آن است که خیر، چندان که توانی به درویشان رسانی، و علی الخصوص به دوستان او و چندان که توانی شرخود را دفع کنی از خود، و از دیگران."» 

این استاد دانشگاه در ادامه تاکید می کند: «عین القضاه بارها در بخش های دیگر به عنوان یکی از انسانی ترین نویسندگان و عرفای ما می گوید: "تا توانی راحتکی از مال و جان و قلم و زبان می رسان که روز آید که نتوانی". عین القضاه مرتب این موضوع را به مخاطب خود، در بسیاری از نامه های خودش  تکرار می کند.»

او سپس نیکی و بدی کردن را براساس نظام خلقت و طبیعت در دیدگاه عین القضاه مورد بررسی قرار می دهد و می گوید: «عین القضاه حتی در یک جا نیکی و بدی را در واقع با ابعاد فلسفی بخشیدن به آن، تحت عنوان مکافات مطرح می کند. او می گوید: قانون این عالم این است که هر عملی مکافات دارد. کوچکترین کاری که انجام بدهی، این گونه است، همه چیز به یکدیگر مرتبط است و با یکدیگر پیوند دارد. و هر کاری که بکنی، این مانند موج، گسترش پیدا می کند و در نهایت دامن خودت را می گیرد. عین القضاه در یکی از نامه های خودش می گوید که المکافات فی الطبیعته واجبه. اساسا مکافات در طبیعت واجب است. و این سخن حکمای متقدم است که در وجود همه به میزان حق می رود: کل شی عنده به مقدار. در این جا به قرآن هم استناد می کند وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرࣲ مَّعۡلُومࣲ و بلافاصله این حدیث نبوی را نقل می کند که و بالعدل قامت السموات و الارض». 

پورجوادی در ادامه به سنت الله با مفهوم "کارما" به معنای امروزی آن اشاره می کند و می گوید: «اگر کسی تو را برنجاند به زبان یا به فعل، و تو مکافات نکنی نه به زبان و نه به فعل، سنت ازلی چنان است که رنجی به وی رسد از جای دگر. المکافات فی الطبیعه واجبه ای فی طبیعه الوجود. حال دقت بفرمایید. این همان چیزی است که در قرآن به معنای سنت الله آمده است. وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه‌ِ تَبدِیلًا یعنی واجب این بود که لاتبدیل لکلمات الله و این که سنت الله می خوانیم همان معنی طبیعت است. به معنای دیگر قانون طبیعت است. یا به زبان امروزی ها همان "کارما" است. به این معنا هر کار و هر عملی که از ما صادر می شود به خودمان برمی گردد. البته درست است که او می گوید که در قرآن هم آمده است ولی در اصل عین القضاه دارد با یک نظر فلسفی به موضوع نظر می اندازد و تاکید می کند قانون طبیعت این گونه است.»

این نگاه پورجوادی می رساند که هیچ عمل خوب و بدی که از انسان سربزند در هستی، گم نمی شود. و کوچکترین خیر و شر آدمی به خودش بازمی گردد. و این امر که سرمایه وحدت اجتماعی است، از نزدیک ترین حوزه یعنی همسایه آغاز می شود.  

بیشتر بخوانید:   انتخابات ۱۳۸۴ آغاز راهی جدید در حوزه سیاست ایران / سیاست: از مناسک تا سبک زندگی آفاق عرفان در سپهر ایران چرا مصطفی ملکیان حرفهای ایران ستیزانه میزند؟

۲۱۶۲۱۶

"/>

فلسفه "کارما" در نگاه نصرالله پورجوادی/ عمل به نیکی و پرهیز از شر در فلسفه عین القضاه

عین القضاه همدانی دقیقا بر اساس این اصل  فلسفی می گوید "چون که خواهی شر کسی از تو مصروف بود، تو شرخود از دیگران مصروف دار." به کسی بدی نکن. تا کسی به تو بدی نکند. "و یقین دان چون تو شرخود را از دیگران واداشته ای، شر هیچ کس به تو نرسد. در آن کوش که شر از خود کفایت کنی، که چون شر از تو برخیزد، همه عالم را دوست خود بینی، راه تو آن است که خیر، چندان که توانی به درویشان رسانی، و علی الخصوص به دوستان او و چندان که توانی شرخود را دفع کنی از خود، و از دیگران.

فلسفه "کارما" در نگاه نصرالله پورجوادی/ عمل به نیکی و پرهیز از شر در فلسفه عین القضاه

فروزان آصف نخعی: در جامعه شناسی، آن چه موجبات چسب اجتماعی و به طور کلی وحدت را فراهم می آورد، در درجه نخست میزان امید و اعتمادی است که افراد نسبت به یکدیگر دارند. این امر باعث شده در طول تاریخ هم ایران جغرافیایی و هم ایران فرهنگی حفظ شود. اقتضای آموزه های فردی اخلاقی و مذهبی، در میان ایرانیان، آنان را در حفظ دیگری و حمایت از او از همسایه گرفته تا یک فرد ضعیف وادار کرده. چنین فرهنگ و رویکری است که پس از هر تجاوزی از سوی مغول یا عرب به خاک ایران، علیرغم شکست ایران سیاسی، اما ایران فرهنگی خود را حفظ و حرکتش را آغاز کرده و بر دشمن پیروز شده است. ماهیت غنی فرهنگ اجتماعی ایران می رساند یکی از معیارهای انسجام، بر اساس امید و اعتماد، ناشی از میزان رواج محبت و یاریگری در حوزه اجتماعی است. به قول سعدی 

بنی آدم اعضای یک پیکرند  که در آفرینش ز یک گوهرند

چوعضوی به دردآورد روزگار دگر عضوها را نماند را قرار

حاکمیت چنین فرهنگی امکان فروپاشی سرزمینی را ناممکن می کند. از این رو است که دکتر نصرالله پورجوادی در خصوص شفقت بر خلق سخن می گوید. زیرا سنت الهی حاکم بر شفقت و مروت، چیزی جز کوشش همگانی برای حل مسئله های فردی و جمعی و پیشرفت و توسعه نیست. پورجوادی مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا، سان‌فرانسیسکو دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران، در سال ۱۳۴۶ به دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران رفت و دکترای فلسفه خود را در سال ۱۳۵۷ از این دانشگاه گرفت.  او در سخنرانی ای که در یوتیوب منتشر شده، به اکسیر احیا کننده و حیات بخش شفقت و محبت در سنت ایرانی اسلامی و مهمترین فیلسوفان و حامیان چون عین القضاه همدانی می پردازد. این همان گم شده ایرانیان است. در حال حاضر بر اساس پیمایش های علمی انجام شده، تنها ۸ درصد مردم ایران به یکدیگر اعتماد دارند. و این به معنای اوج از هم گسیختگی اخلاقی و اجتماعی ایرانیان است. اما چه چیزی می تواند اعتماد و امید را احیا کند؟

اهمیت شفقت بر همنوع در فلسفه، ادیان ، اخلاق و عرفان 

پورجوادی ابتدا از منظر برداشت های دینی به منظور ایجاد وحدت و چسب اجتماعی به سخنان پولس یکی از رسولان عیسی‌مسیح در قرن نخست میلادی استناد می کند او می گوید: «پولُس، می گوید که نسبت به مومنان و همسایه هاتان باید به شفقت رفتار بکنید. در جاهایی به مومنان و در جاهای دیگر هم به همسایه ها اشاره می کند.» 

او سپس به شفقت به همسایه در نگاه امام محمد غزالی اشاره می کند و می گوید: «امام محمد غزالی هم همین را می گوید. او این بحث را تحت عنوان “حق همسایه ها” مطرح می کند و می گوید همسایه ها نسبت به یکدیگر حقی دارند، و وقتی می خواهد بگوید همسایه ها، بر همنوع تاکید دارد. یعنی همه آحاد بشری، و همه افراد انسان شامل این بحث می شوند. سپس به بیان حدیث می پردازد و می گوید که اگر همسایه مسلمان باشد، دوتا حق دارد. اگر همسایه مسلمان باشد، و در عین حال خویشاوند هم باشد در این حالت سه حق دارد. ولی نکته بحث این است؛ به حکم این که یک شخصی انسان است، همین ایجاب می کند که در رفتار به او نیکی کنیم.»  

او در ادامه می افزاید: «غزالی نمی گوید چرا باید به همسایه نیکی کرد. اما تنها استناد به این می کند که چون پیغمبر فرموده است بنابراین باید به همسایه نیکی کرد.»

اهمیت نیکی به دیگران از موضع فلسفی و عرفانی

این استاد دانشگاه سپس به اهمیت نیکی کردن به دیگران براساس براهین فلسفی و رویکرد عرفانی می پردازد و می گوید: «ولی کسانی بوده اند که به موضوع نیکی به همسایه، از جنبه فلسفی همچون یحیی بن عدی پرداخته اند. او می گوید ما این کار را انجام می دهیم نه به این دلیل که پلوس یا حدیث گفته است، بلکه ما این کار را می کنیم به این دلیل که انسان ها ، همگی اعضای یک قبیله و همه متعلق به یک حقیقت هستند. حقیقتی که جنبه وجود مینوی دارد. ما در عالم گیتی همه متکثر و متفرق هستیم، ولی در همه در عین حال به دلیل آن اصل مینوی مان، با یکدیگر مرتبط هستیم. این اصل را ما نه تنها در میان برخی از فلاسفه، بلکه در میان عرفا، شاعران، و حکما هم مشاهده می کنیم.» 

عین القضاه همدانی و مسئله نیکی کردن و پرهیز از شر

پورجوادی در ادامه به دیدگاه های عین القضاه همدانی پرداخت. او در این باره به اراده نیک زیستن و پرهیز از شر پرداخت و گفت: «عین القضاه همدانی دقیقا بر اساس این اصل  فلسفی می گوید “چون که خواهی شر کسی از تو مصروف بود، تو شرخود از دیگران مصروف دار.” به کسی بدی نکن. تا کسی به تو بدی نکند. “و یقین دان چون تو شرخود را از دیگران واداشته ای، شر هیچ کس به تو نرسد. در آن کوش که شر از خود کفایت کنی، که چون شر از تو برخیزد، همه عالم را دوست خود بینی، راه تو آن است که خیر، چندان که توانی به درویشان رسانی، و علی الخصوص به دوستان او و چندان که توانی شرخود را دفع کنی از خود، و از دیگران.”» 

این استاد دانشگاه در ادامه تاکید می کند: «عین القضاه بارها در بخش های دیگر به عنوان یکی از انسانی ترین نویسندگان و عرفای ما می گوید: “تا توانی راحتکی از مال و جان و قلم و زبان می رسان که روز آید که نتوانی”. عین القضاه مرتب این موضوع را به مخاطب خود، در بسیاری از نامه های خودش  تکرار می کند.»

او سپس نیکی و بدی کردن را براساس نظام خلقت و طبیعت در دیدگاه عین القضاه مورد بررسی قرار می دهد و می گوید: «عین القضاه حتی در یک جا نیکی و بدی را در واقع با ابعاد فلسفی بخشیدن به آن، تحت عنوان مکافات مطرح می کند. او می گوید: قانون این عالم این است که هر عملی مکافات دارد. کوچکترین کاری که انجام بدهی، این گونه است، همه چیز به یکدیگر مرتبط است و با یکدیگر پیوند دارد. و هر کاری که بکنی، این مانند موج، گسترش پیدا می کند و در نهایت دامن خودت را می گیرد. عین القضاه در یکی از نامه های خودش می گوید که المکافات فی الطبیعته واجبه. اساسا مکافات در طبیعت واجب است. و این سخن حکمای متقدم است که در وجود همه به میزان حق می رود: کل شی عنده به مقدار. در این جا به قرآن هم استناد می کند وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرࣲ مَّعۡلُومࣲ و بلافاصله این حدیث نبوی را نقل می کند که و بالعدل قامت السموات و الارض». 

پورجوادی در ادامه به سنت الله با مفهوم “کارما” به معنای امروزی آن اشاره می کند و می گوید: «اگر کسی تو را برنجاند به زبان یا به فعل، و تو مکافات نکنی نه به زبان و نه به فعل، سنت ازلی چنان است که رنجی به وی رسد از جای دگر. المکافات فی الطبیعه واجبه ای فی طبیعه الوجود. حال دقت بفرمایید. این همان چیزی است که در قرآن به معنای سنت الله آمده است. وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه‌ِ تَبدِیلًا یعنی واجب این بود که لاتبدیل لکلمات الله و این که سنت الله می خوانیم همان معنی طبیعت است. به معنای دیگر قانون طبیعت است. یا به زبان امروزی ها همان “کارما” است. به این معنا هر کار و هر عملی که از ما صادر می شود به خودمان برمی گردد. البته درست است که او می گوید که در قرآن هم آمده است ولی در اصل عین القضاه دارد با یک نظر فلسفی به موضوع نظر می اندازد و تاکید می کند قانون طبیعت این گونه است.»

این نگاه پورجوادی می رساند که هیچ عمل خوب و بدی که از انسان سربزند در هستی، گم نمی شود. و کوچکترین خیر و شر آدمی به خودش بازمی گردد. و این امر که سرمایه وحدت اجتماعی است، از نزدیک ترین حوزه یعنی همسایه آغاز می شود.  

بیشتر بخوانید:   انتخابات ۱۳۸۴ آغاز راهی جدید در حوزه سیاست ایران / سیاست: از مناسک تا سبک زندگی آفاق عرفان در سپهر ایران چرا مصطفی ملکیان حرفهای ایران ستیزانه میزند؟

۲۱۶۲۱۶

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *