کاکا و همسرش در حالی که چراغ شیرهکشی را وسط اتاق روشن کرده بودند، کنار یکدیگر لم داده و مشغول کشیدن شیره بودند. یک مرد کوتاهقد که خود را راننده تاکسی معرفی میکرد به انتظار نوبت در گوشه اتاق چرت میزد. آب از گوشه دهان او سرازیر بود.
به گزارش کاویان گلد، روز چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۳ ماموران گروه تجسس ناحیه یک ژاندارمری مرکز، چند شیرهکشخانه را در اطراف تهران کشف کردند. خبرنگار سرویس حوادث «کیهان» که همراه با عکاس روزنامه با این اکیپ، ناظر کشف این شیرهکشخانهها بود، گزارش جالبی از شیرهکشخانههای تهران تهیه کرد که فردای آن روز به شرح زیر در روزنامه یادشده منتشر شد
لباس مبدل
من با یک کلاه نمدی و یک دست لباس پاره به اتفاق گروه تجسس ناحیه یک ژاندارمری مرکز برای دستگیری چند تن از دایرکنندگان شیرهکشخانه و فروشندگان مواد افیونی باسابقه به بیابانهای اطراف تهران رفتم و شاهد دستگیری عدهای از شیرهایها بودم و این است مشاهدات هشتساعته من:
قبل از حرکت اکبر شیرهای راهنمای ما گفت: «نه اینطور نمیشود باید با لباسهای مبدل به خانه آنها رفت.» به همین جهت همه ما با لباسهای ژنده عازم خانههای مورد نظر شدیم. اکبر شیرهای که قبلا خود معتاد بود اینک در کشف شیرهکشخانه با ماموران همکاری میکند و اطلاعات جالبی درباره این مراکز فساد دارد.
ساعت ۱۲ ظهر بود که ۸ مامور ژاندارم با لباسهای عوضی و با قیافههای تازهای وارد اتاق فرمانده گروه تجسس ناحیه یک مرکز، ستوان دوم فریدون مرادخانی شدند.
به اتفاق اکبر شیرهای که راهنمای ما بود و از کم و کیف تمام شیرهکشخانههای اطراف تهران به خوبی اطلاع دارد، با در دست داشتن نشانیهای لازم مشغول گشت شدیم.
اکبر شیرهای در حالی که با لهجه مخصوص و شیرین خود صحبت میکرد گفت: «خوب بر و بچهها! به هر خانهای که خواستیم نزدیک شویم اول باید در فاصله دوری از اتومبیل پیاده شویم» بعد صحبتکنان بدون اینکه کسی متوجه ما شود به طرف خانه مورد نظر رفتیم.