«غدیر»؛ نقطه کمال ولایت در تاریخ اسلام

پژوهشگر دینی گفت: «غدیر»، تنها اعلام جانشینی نبود، بلکه نقطه اوج ولایت و استمرار رسالت پیامبر اسلام(ص) بود. جایی که حضرت علی(ع) به‌صورت رسمی و با بیعت عمومی به‌عنوان ولی‌ امر مسلمانان معرفی شد؛ واقعه‌ای که اگر چون عاشورا پاس داشته می‌شد، مسیر تاریخ اسلام متفاوت رقم می‌خورد.

«غدیر»؛ نقطه کمال ولایت در تاریخ اسلام

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در تاریخ پرشکوه اسلام، واقعه غدیر خم نقطه‌ای سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده در مسیر هدایت امت اسلامی به‌شمار می‌آید؛ روزی که پیامبر اکرم(ص) به فرمان خداوند، دست امیرالمؤمنین علی(ع) را بالا برد و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»؛ آن‌گونه که غدیر نه تنها بیعت با یک فرد، بلکه اعلام رسمی تداوم رسالت و استمرار راه نبوت در قالب امامت بود. شخصیت والای حضرت علی(ع) در ابعاد مختلف، از عدالت و شجاعت گرفته تا علم، زهد و حکمت، نمونه‌ای کم‌نظیر در تاریخ بشریت است. امروز، بازخوانی پیام غدیر و معرفی ابعاد گوناگون شخصیت آن امام همام، نه تنها یک وظیفه دینی، بلکه ضرورتی فرهنگی و اجتماعی برای تبیین مسیر اصیل اسلام ناب محمدی است.

بنابر روایت ایکنا، در همین خصوص،ایکنای خراسان‌رضوی، با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن سپاسی، پژوهشگر دینی و مدرس دانشگاه، گفت‌وگویی داشته است که در ادامه می‌خوانیم؛

 چرا غدیر به رغم عظمت تاریخی آن در بسیاری از جوامع اسلامی به اندازه عاشورا شناخته نشده است؟ اگر منظور از جوامع اسلامی، اهل سنت باشد، باید گفت که آن‌ها واقعه غدیر را به‌عنوان یک حادثه تاریخی پذیرفته‌اند، اما آن را به معنای تعیین ولایت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) تفسیر نمی‌کنند. اما اگر سخن از برگزاری مراسم و آیین‌های مذهبی باشد، نمونه‌هایی در تاریخ وجود دارد که نشان‌دهنده اهمیت و احترام به این مناسبت‌ها حتی در سطح اجتماعی بوده است.

برای نمونه نقل شده است که در ایام محرم، دسته‌های عزاداری با احترام فراوان وارد منزل شیخ انصاری می‌شدند و پس از دقایقی، گروه‌گروه از آنجا خارج می‌گردیدند. در این زمینه، سفیر انگلستان پرسید: «مگر امام حسین(ع) فقط در روز عاشورا شهید نشده است؟ چرا تنها همان روز را مراسم نمی‌گیرید و ۱۰ روز به این شکل دسته‌ها راه می‌اندازید؟» شیخ انصاری پاسخ داد: «یک‌ بار سرمان کلاه رفت، دیگر نمی‌گذاریم بار دوم چنین شود.»  این سخن به غفلت تاریخی از ماجرای غدیر اشاره دارد. اگر غدیر هم همانند عاشورا باشکوه و عظمت گرامی داشته می‌شد، بدون شک امروز جایگاه اجتماعی و فرهنگی متفاوتی می‌داشت. متأسفانه در بزرگداشت غدیر کوتاهی شده است و این امر باعث شده که حتی در نگاه بسیاری از اهل سنت، غدیر صرفاً به‌عنوان رویدادی برای نشان دادن محبت پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) تلقی شود، نه چیزی فراتر از آن.

در حالی که همه مسلمانان حدیث «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» را نقل کرده‌اند، اما در تفسیر واژه «مولا» اختلاف نظر دارند. اهل سنت آن را به معنای دوست‌دار و محبوب می‌دانند؛ در حالی که شیعه آن را به معنای سرپرست، ولی و جانشین درک می‌کند. برخی ممکن است بپرسند که چرا پیامبر(ص) از واژه صریح‌تر «خلیفه» استفاده نکرد، اما باید توجه داشت که در زبان و فرهنگ آن روز، واژه «مولا» بیشتر در معنای ولایت و سرپرستی به‌کار می‌رفت و کاربرد آن به‌عنوان «دوست» بسیار نادر بوده است. پیامبر(ص) نیز دقیقاً همان واژه‌ای را به‌کار برد که در ذهن مخاطبان آن روز، بیشترین وضوح و دلالت بر جانشینی داشت.

 نقش غدیر در شکل‌گیری هویت شیعه چه‌طور بوده است، اگر این واقعه ثبت نمی‌شد، وضعیت امروز تشیع چگونه بود؟ توصیه می‌کنم خوانندگان، کتاب «شب‌های پیشاور» تألیف سلطان‌الواعظین شیرازی را مطالعه کنند. در این کتاب آمده است که برخی از اهل سنت بر این باورند که تشیع یک فرقه سیاسی است که در دوران صفویه شکل گرفته و هدف آن، مقابله ایرانیان با سلطه اعراب بوده است. براساس این دیدگاه، تشیع نه ریشه‌ای دینی بلکه حرکتی سیاسی ـ اجتماعی در برابر سلطه عربی قلمداد می‌شود. اما سلطان‌الواعظین در پاسخ به این دیدگاه تأکید می‌کند که تشیع نه از دوران صفویه و نه از زمان غدیر، بلکه از همان صدر اسلام و دوران حیات پیامبر اکرم(ص) شکل گرفته است. او به واقعه «انذار عشیرة» اشاره می‌کند؛ جایی که پیامبر(ص) به فرمان خداوند، خویشاوندان نزدیک خود را دعوت کرد و در آن جلسه فرمود: «هرکس نخستین نفر باشد که به من ایمان آورد، جانشین، وزیر و وصی من خواهد بود.» در همان جلسه، حضرت علی(ع) به پا خاست و ایمان خود را اعلام کرد. پس از پایان جلسه، بزرگان قریش با تعجب و اعتراض به ابوطالب گفتند: «کار به جایی رسیده که فرزندت، سرپرست تو شده است!.»

بنابراین، آغاز تشیع را نه باید در دوران‌های بعد، بلکه در همان جلسه دعوت نزدیکان جست‌وجو کرد؛ جایی که پیامبر(ص) به‌روشنی جانشینی حضرت علی (ع) را مطرح فرمود. از این منظر، واقعه غدیر خم، نقطه‌ای تکمیلی در مسیر ولایت و امامت است، نه نقطه آغاز آن. غدیر جایی است که پیامبر(ص) نه‌تنها اعلام جانشینی حضرت علی(ع) را به‌صورت رسمی انجام داد، بلکه از مردم نیز بیعت گرفت. این نکته بسیار مهم است که پیامبر(ص) در طول زندگی خود، حدود ۴۰۰ روایت در مورد جانشینی حضرت علی(ع) بیان کرده‌اند، اما در غدیر، این اعلان به اوج خود رسید؛ چراکه علاوه بر اعلام عمومی، بیعت عملی نیز از مردم گرفتند. برخلاف تصور رایج، عید غدیر تنها به یک روز اختصاص ندارد؛ بلکه مراسم بیعت، طی سه روز ادامه داشت. در این مدت، پیامبر اکرم (ص) به‌صورت فردبه‌فرد از مردان و زنان بیعت گرفت. نکته جالب توجه این است که اولین افرادی که با حضرت علی(ع) بیعت کردند، همان کسانی بودند که بعدها به‌عنوان خلفای اهل سنت شناخته شدند. در نتیجه، عید غدیر نه فقط یک مناسبت تاریخی، بلکه تجلی‌گاه ولایت، بیعت و استمرار پیام الهی در قالب امامت است؛ حقیقتی که ریشه در آغاز بعثت دارد و در غدیر به کمال می‌رسد.

چگونه می‌توان مفهوم ولایت در غدیر را از یک شعار و یا مراسم به یک اصل اجتماعی و کاربردی تبدیل کنیم؟ متأسفانه، آنچه عموم شیعیان از واقعه غدیر می‌دانند، تنها همین جمله‌ی مشهور پیامبر(ص) است: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ». در حالی‌ که حضرت رسول اکرم(ص) در آن روز خطبه‌ای ایراد فرمودند که بیش از بیست صفحه است و در آن به موضوعاتی چون جایگاه حضرت علی(ع)، حضرت مهدی(عج)، معاد و قیامت اشاره شده است. رجوع به این خطبه نشان می‌دهد که غدیر، صرفاً یک اعلان ساده نبوده، بلکه حامل پیام‌های عمیق اعتقادی و کاربردی برای زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است.

یکی از مهم‌ترین گام‌ها در درک صحیح غدیر، شناخت صحیح حضرت علی(ع) است. گاه در جمع‌های عمومی و مذهبی، برای معرفی ابعاد شخصیتی آن حضرت، نامه‌ معروف به مالک اشتر را مطرح می‌کنیم که گویای نگاه بلند و حکیمانه ایشان به حکمرانی، عدالت، انسانیت و جامعه است. با این حال، باید به این پرسش توجه کرد که چرا با وجود بیعت عمومی با حضرت علی(ع)، بسیاری از همان افراد بعدها از ایشان روی‌گردان شدند؟

یکی از بهانه‌هایی که مطرح شد، سن حضرت علی(ع) بود. در فرهنگ عرب آن زمان، معمولاً سخن افراد بالای چهل سال مورد پذیرش بود و کسانی که کمتر از این سن داشتند، فاقد تجربه لازم دانسته می‌شدند. برخی با همین استدلال، خلافت را از حضرت علی(ع) دور نگه داشتند و چنین مطرح کردند که حکومت را موقتاً در اختیار می‌گیرند تا زمانی که ایشان به چهل سالگی برسند، سپس خلافت را به او باز می‌گردانند. اما واقعیت این است که این یک بهانه برای کنار زدن ولایت الهی و حقانیت علی(ع) بود.

شناخت حضرت علی(ع)، صرفاً به دانستن نام و مقام او به‌عنوان «مولا» خلاصه نمی‌شود. آنچه ضروری است، آشنایی با سیره، سخنان، فرامین، و دیدگاه‌های عملی ایشان درباره‌ عدالت، حکومت، اخلاق، فقر، جامعه و انسان است. در روایات داریم که: «مردم را با سخنان ما آشنا کنید، آنگاه خودشان از ما پیروی خواهند کرد.» یعنی کافی است مردم، معارف علوی را بشناسند؛ گرایش به راه علی(ع) به‌طور طبیعی شکل می‌گیرد. از همین روست که حتی برخی اندیشمندان مسیحی، وقتی با فرامین، گفتار و سیره‌ حضرت علی(ع) آشنا می‌شوند، شیفته‌ او می‌گردند. جالب آنکه بسیاری از منابعی که درباره‌ فضائل حضرت علی(ع) وجود دارد، از کتب علمای اهل سنت و خصوصاً فقهای شافعی مذهب نقل شده است. ما شیعیان نیز برای اثبات فضائل آن حضرت، گاه به همین منابع استناد می‌کنیم.

اگر جامعه اسلامی، اعم از شیعه و غیرشیعه، با اندیشه‌ها و فرامین حضرت علی(ع) آشنا شود، همان‌گونه که امروز می‌بینیم مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان در عزاداری امام حسین(ع) شرکت می‌کنند، نسبت به حضرت علی(ع) نیز چنین ارادت و گرایشی پدید خواهد آمد. چراکه سیره و اندیشه علوی، فرازمانی، فراجناحی و فرامذهبی است و دل‌های آزاد را به خود جذب می‌کند، حتی اگر پیرو مذهب تشیع نباشند.

ولایت‌پذیری در دنیای امروز چه شکلی پیدا کرده است و آیا تنها مربوط به دینداری است و یا سبک زندگی نیز محسوب می‌شود؟ یکی از افسران رژیم صهیونیستی در تحلیلی، تفاوت مکتب شیعه با سایر مذاهب اسلامی را چنین توصیف می‌کند: شیعه همچون کبوتری با یک بال قرمز، یک بال سبز، و سپری در برابر خطرات است. بال قرمز، نماد قیام عاشوراست؛ یعنی فرهنگ شهادت‌طلبی و ایستادگی در برابر ظلم. بال سبز، نشان‌دهنده انتظار فرج و امید به آینده‌ای روشن است و سپری که این کبوتر را از آسیب حفظ می‌کند، ولایت است. در سال‌های اخیر، شاهد قیام‌های مختلفی در کشورهای منطقه مانند لیبی، تونس و دیگر نقاط بوده‌ایم. هرچند این حرکت‌ها با انگیزه‌های مردمی آغاز شد، اما در ادامه دچار انحراف شدند و به نتیجه مطلوب نرسیدند. علت اصلی این ناکامی را باید در فقدان رهبری حکیمانه و اصل ولایت جست‌وجو کرد. در مقابل، ایران اسلامی علی‌رغم تحمل شدیدترین تحریم‌ها و توطئه‌ها، همچنان با اقتدار ایستاده است. بسیاری از تحلیل‌گران، دلیل این پایداری را چیزی نمی‌دانند جز وجود رهبری حکیمانه ولی فقیه، یعنی مقام معظم رهبری.

این موضوع، ریشه‌ای عمیق در تعالیم اسلامی دارد. حضرت علی(ع) در روایتی می‌فرمایند: «هیچ جامعه‌ای نیست مگر آنکه به یک حاکم نیاز دارد؛ چه آن حاکم عادل باشد و چه ظالم.» اگر جامعه‌ای از نعمت رهبری محروم شود، بی‌تردید به سوی فروپاشی خواهد رفت. اما در بحث ولایت، دو رکن اصلی وجود دارد. رکن نخست، وجود رهبری عادل، شجاع و با درایت است. رکن دوم، اطاعت و ولایت‌پذیری مردم. در تاریخ می‌بینیم که اگرچه حضرت علی(ع) ولی برحق بودند، اما به دلیل عدم همراهی مردم، حکومت ایشان به‌درستی محقق نشد و اندیشه‌هایشان در جامعه نهادینه نگشت. همچنین برای نمونه، امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که به ایشان می‌گفتند دست از قیام بردار، چراکه امام حسین(ع) نیز قیام کرد، اما مردم یاری‌اش نکردند و شهید شد، پاسخ داد: «مردم زمان ما متفاوت‌اند.» واقعیت نیز این است که امروز، مردم گوش‌ به فرمان مقام معظم رهبری هستند و همین ولایت‌پذیری و همراهی با رهبری است که باعث استقامت، عزت و پیشرفت این ملت شده است.

حضرت علی(ع) را بیشتر به شجاعت و یا عدالت می‌شناسیم، کدام یک از ویژگی‌های ایشان در دنیای امروز برای ما حیاتی‌تر است؟ حضرت علی(ع) را همگان با عدالت می‌شناسند، هرچند شجاعت آن بزرگوار در میدان‌های نبرد زبانزد است، اما آنچه بیش از هر چیز در حکمرانی ایشان جلوه‌گر بود و امروز جامعه ما به شدت به آن نیازمند است، عدالت علوی است. یکی از نمونه‌های برجسته این عدالت، داستانی است که درباره‌ برادرشان عقیل نقل شده است. عقیل، که دچار تنگدستی شده بود، نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و درخواست کمک کرد. با اینکه از نزدیک‌ترین خویشاوندان امام بود، حضرت حتی یک درهم بیشتر از سهم مقرر بیت‌المال به او نداد. این رفتار نشان‌دهنده آن است که عدالت در نگاه علی(ع) هرگز براساس رابطه یا نسبت‌های خانوادگی تغییر نمی‌کرد.

در همین راستا، حضرت در نامه معروف خود به مالک اشتر، حاکم منصوب خویش بر مصر، توصیه‌ای بسیار مهم دارد. می‌فرمایند: «ای مالک، کسانی را برای کارگزاری و مسئولیت انتخاب کن که از خویشاوندان نزدیک تو نباشند؛ زیرا اگر مرتکب اشتباهی شوند و تو بخواهی آنان را مواخذه کنی، ممکن است نسبت فامیلی مانع اجرای عدالت گردد. اما اگر آن‌ها از غیر بستگان باشند، در برابر تصمیمات عادلانه تو تسلیم‌تر و پذیراتر خواهند بود.» این بیانات نشان می‌دهد که در اندیشه علوی، سلامت نظام اداری و حفظ عدالت، بر روابط شخصی و خانوادگی مقدم است. امروز، جامعه ما بیش از هر چیز تشنه عدالت علوی است؛ عدالتی که در آن نه روابط، نه قدرت و نه ثروت، بر اجرای حق تأثیری ندارند.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *