«مثل آفتاب برای من روشن است که به شاهنشاه خیانت شده و من همین فردا مطلب را به عرض خواهم رساند. در یک جنگ به این عظمت و جبهه[ای] بس خطیر، یک پل پشت سر ما سالم نیست. وای برما!»
فهیمه نظری: این روزها که به چهلوششمین سالگرد سقوط رژیم پهلوی نزدیک میشویم، بد نیست نگاهی داشته باشیم به بحران اقتصادی که از تابستان ۵۴ و در پی افزایش قیمت نفت گریبان اقتصاد ایران را گرفت. امری که شاید در نگاه اول تعجبانگیز بنماید، چراکه انتظار میرود افزایش قیمت نفت موجب رونق اقتصادی شود و نه بحران آن.
وقتی در دیماه ۱۳۵۱ عبدالمجید مجیدی به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه منصوب میشود، [۱] دو مسئلهی بزرگ در پیش روی خود دارد: تنها دو ماه وقت مانده که برنامه بودجه سال بعد و نیز بودجه اولین سال برنامه پنجم را که از اول فروردین ۵۲ اجرا میشود آماده کند. مجیدی بودجه را آماده و برنامه پنجم را نیز آغاز میکند، اما هفت، هشت ماه بعد رخدادی غیرمترقبهتر گریبانش را میگیرد و آن افزایش قیمت نفت است. این یعنی با افزایش درآمد ایران در برنامه پنجم نیز باید تجدید نظر کند. مشکل اساسی از همینجا آغاز میشود، با زیادهخواهی وزارتخانهها که هرکدام میکوشند از این سفره سهم بیشتری بردارند بدون اینکه به اجرای برنامههای خود، امکانات، تعداد نیروی متخصص و… بیندیشند.