به گزارش خبرآنلاین مشروح گفتگوی عراقچی با النهار را در ادامه می خوانید:

منطقه خاورمیانه از  هفتم  اکتبر ۲۰۲۳ شاهد تحولات سریع و بسیار پیچیده بود که سقوط نظام بشار اسد رئیسجمهور سوریه نقطهعطفی قوی در آن بشمار میآید. این سقوطِ سریعِ برای یکی از مهمترین متحدان منطقهای ایران چگونه اتفاق افتاد؟

برخلاف فضای رسانه من شخصاً تحولات سوریه را غیرمترقبه ندیدم. اینکه چرا سقوط به سرعت روی داد نیازمند مطالعه هر سه عنصر زمین، زمان و زمینه است. تحولاتی که در نگاه ظاهری خیلی سریع و غافلگیرانه حادث شد، به هرحال دارای زمینه‌های واقعی بود که تاریخچه طولانی حداقل ۱۲-۱۰ ساله داشت. طی ۱۴ ماه اخیر هم حملات مستمر رژیم صهیونیستی به زیرساخت‌های دفاعی سوریه با هدف تضعیف دولت سوریه صورت گرفت. تعدد بازیگران خارجی با اهداف هم‌پوشان و گاه متضاد ـ که نقطه مشترک آنها براندازی نظام حاکم بود  ـ نهایتا منجر به اتفاقات سریعی شد که شاهد آن بودیم. ما از مدتها قبل با بررسی تحرکات منطقه‌ای اسرائیل، خاصه پس از هفتم اکتبر به این ارزیابی رسیده بودیم که شرایط برای دولت سوریه سخت و ادامه حکمرانی با چالش اساسی روبرو خواهد شد. لذا این نظرات را به صراحت در سپتامبر امسال به رئیس دولت سوریه منعکس نمودیم. مسئله اینجا بود که برنامه‌ریزی در بیرون منطقه انجام شده بود. اطلاعات ما در خصوص تحرک‌ها و تماس‌های بسیاری که در پایتخت‌های کشورهای همسایه برای جلب نظر و همراهی همسایگان سوریه انجام شد، مستند و متعدد بود. سیاستِ تهدید و اغوای آمریکا برای کشاندن پای کشورهای منطقه به یک درگیری بزرگ برای نجات اسرائیل در این مدت امر قابل کتمانی حتی برای اصحاب رسانه نیست. انتظار می‌رفت مقامات تصمیم‌گیر در دولت سوریه از مدت‌ها قبل نسبت به ابتکارها و پیشنهادهای دیپلماتیک برای مشارکت‌دادن معارضه در قدرت انعطاف نشان بدهند که چنین نشد. جمهوری اسلامی ایران از زمانی که روند آستانه آغاز شد، همواره در کنار مذاکرات سه‌جانبه با ترکیه و روسیه، تماس‌های مستقیم با هیئت معارضان سوری داشت و ساعتها گفتگو و تبادل نظر با آنها انجام داده است. هر نوبت نیز پیشنهادهای طرف معارضه را همراه با مشورت‌های خود در حاشیه انتقال مسائل روند آستانه با عالی‌ترین سطوح در دمشق مطرح کردیم.

حمایت ایران یک عامل کلیدی در پایداری نظام پیشین سوریه در مقابله با قیام علیه آن در سال ۲۰۱۱ بود. چرا تهران از این رژیم برای دفع تحریر الشام حمایت نکرد؟

حمایت ما از سوریه حمایت از یک کشور بنا به درخواست رسمی دولت مستقر و برای جلوگیری از سیطره تروریسم و افراطی‌گری خشن و هولناک داعش بود. این ورود هم برای حفظ یک کشور مهم منطقه در برابر جنایت و کشتار و نهایتا افتادن در ورطه بی‌دولتی و تبدیل‌شدن به یک failed state  بود و هم برای حفظ امنیت و ثبات منطقه که ما همیشه آن را به امنیت ملی خودمان متصل و وابسته می‌دانیم. به یاد بیاورید که سوریه در آن زمان در برابر ظهور تروریسم افسارگسیخته داعش موجودیت و تمامیت ارضی‌اش مورد تهدید واقع شده بود. خط قرمز ایران همان‌طور که قبل از سفر آخرم به سوریه در فرودگاه تهران گفتم، همانا حفظ مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی کشورهای منطقه است. ما این سیاست را در شرایط سختی که دیگر همسایه ما ترکیه  با آن در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ روبرو شد، نشان دادیم. ایران؛ اول کشوری بود که برابر کودتایی که می‌توانست حاکمیت ملی ترکیه را در معرض تهدید قرار دهد، ایستاد. من آن زمان معاون وزیر خارجه بودم و در اتاق بحرانی که تشکیل شد شاهد تماس‌های تلفنی پیوسته و طولانی مقامات ایرانی و هماهنگی‌های متعدد نظامیان ما با همتایان ترک بودم. لذا همچنانکه سیاست صیانت از حاکمیت ملی ترکیه و مرزهای آن برای ما اولویت است، نسبت به سوریه و تمام کشورهای همسایه و منطقه نیز این دیدگاه را داریم. طبیعی است که ما همچنین وظیفه نداریم به جای ارتش کشور دیگری بجنگیم اما در برابر تهدیدات امنیت ملی همسایگان خود از ناحیه قوای بیگانه، جریان‌های تروریستی و تجزیه‌طلب پس از دریافت درخواست آنها، همراهی نشان خواهیم داد. این، یک موضوع پذیرفته‌شده طبق حقوق بین‌الملل است. ما برعکس آمریکا که بدون هیچ مجوز یا مبنای قانونی بخش مهمی از سوریه را در اشغال خود گرفته است، هیچ‌گاه بدون درخواست و مجوز دولت سوریه به آنجا نرفتیم. تاریخ ایران درباره عمان را مرور کنید؛ دو نوبت این اتفاق درقرن ۱۹ و ۲۰ به درخواست حکومت‌های آن کشور افتاد. امروز سلطنت عمان نزدیکترین همسایه ما به جهت تبادلات مختلف در منطقه خلیج فارس است، هم استقلال، هم حاکمیت و هم تمامیت‌ارضی خود را دارد و ما به آن مفتخریم. درباره سوریه هم نگاه ما همین است، البته باید اذعان کنم در برابر فضاسازی رسانه‌ای در تبیین سیاست منطقه‌ای ایران جفا صورت گرفته است و این هم ناشی از کم‌کاری ما  و هم موج تخریب لابی رسانه‌های جهانی بوده است که با انقلاب ایران آغاز شد. ساخت تصویر ناصحیح از ایران به کسب و کاری تبدیل شد که اکنون دامنۀ آن به جان جهان اسلام افتاده و بسیاری هر روز از محل اسلام‌هراسی ارتزاق می‌کنند.

 در مورد آنچه در آخرین دیدار شما و رئیسجمهور سوریه در دمشق چند روز قبل از سقوط اتفاق افتاد، مطالب زیادی نوشته شده است. آیا میتوانیم به طور خاص از شما بشنویم که چه اتفاقی افتاد و به رئیسجمهور سوریه توصیه کردید که مقاومت نکند؟

حتماً این توجه را دارید که نزاکت‌های دیپلماتیک اجازه نمی‌دهد دولتی به دیگری توصیه کند، اما سطح مشورت‌های ما و سوریه در طول سال‌ها همکاری اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و سیاسی به سطح بلندی ارتقاء یافته بود، لذا ما در تمام مشورت‌ها صادقانه و مشفقانه اما به صراحت سخن می‌گفتیم. در آن دیدار آخر هم گفتگوی من دو بخش عمومی و خصوصی داشت. در هر دو بخش بسیار روشن و دقیق با ایشان گفتگو نمودم، شرایط را بازگفتم و تاکید و توجه دادم که برای ایران تمامیت‌ارضی سوریه، سعادت ملت آن و استحکام نهادِ دولت، یک مجموعه اصول در تنظیم مناسبات دوجانبه است و ما قویاً از این سه اصل حمایت و پشتیبانی خواهیم نمود. ما همواره در تمام مشورت‌ها از سال ۲۰۱۱ ضرورت آغاز گفتگوهای سیاسی با آن گروه از معارضه که انتساب تروریستی نداشتند، را به دولت سوریه پیشنهاد می‌نمودیم.

تهران تاثیر این تحول را بر نقش خود در منطقه چگونه میبیند؟

ژئوپلتیک و عمق راهبردی هر کشور برخاسته از موقعیت جغرافیای آن در سه شاخۀ طبیعی، انسانی و سیاسی است. بنابراین تا زمانی که مرزها تغییر پیدا نکند، جمعیت انسانی جابجا نشوند و مختصات سیاسی دگرگون نگردد، ما انتظار تحولی در موقعیت خود را نداریم. ایران یک شریک منطقه‌ای مطمئن برای همسایگانش بوده  که هیچ‌گاه چشمداشتی به خاک آنان نداشته است. همچنین از مزیت طبیعی خود برای تسهیل تبادلات تجاری آنها دریغ نمی‌کند. از همه مهم‌تر با چندین دهه مقاومت برابر اهداف رژیم صهیونیستی تعهد خود را به اصلی‌ترین آرمان جهان اسلام و مهمترین خطر برای امنیت و ثبات منطقه غرب آسیا نشان داده است.

برای گفتگو با حکومتی که در سوریه قدرت را در دست دارند، کدام راه را ترجیح میدهید؟

کانال رسمی و مجاری دیپلماتیک ترجیح ما است و البته این منوط به آن است که هماهنگی و تضمین لازم مطابق کنوانسیون وین برای حضور هیئت بخش فنی وزارت خارجه، همراه با دیپلمات‌های معرفی شده صورت پذیرد. تعیین خسارت‌های وارده و گزارش آن به مقامات سوری، آماده‌سازی سفارت در دمشق و سرکنسولگری‌ در حلب برای ارائه خدمات توسط بخش فنی هیئت انجام خواهد شد و همزمان گفتگوها و ارزیابی‌های سیاسی توسط دیپلمات‌ها با مقامات مسئول و آگاهان مطابق وظایف معمول کاری آنها شروع خواهد شد.

انتظار دارید دولت جدید در سوریه چگونه باشد؟

مانند هر کشوری؛ حاکمیتی منطبق بر آرای مردم خود و در برگیرنده همه افراد و اقشار صالح که بتواند جامعه سوریه را نمایندگی کند. مسیر گفتگوی ملی را هموار سازد و مسیر ساخت یک سوریه متحد و مجتمع در مرزهای سیاسی خود را فراهم آورد. به باورم حکومتی که صیانت از مرزها و اعمال حاکمیت همراه با رضایت اجتماعی بر قلمرو سوریه را ممکن سازد دو مولفۀ داخلی لازم، و دولتی که ایجاد حسن همجواری توام با اِعمال استقلال رأی در تنظیم مناسبات بین‌الملل مراعات نماید، دو شاخصه خارجی ملزوم برای نظام مطلوب و فراگیری است که می‌تواند سوریه را نجات دهد.

پیشنهاد شما برای گام نهادن به راهی موفقیت‌آمیز برای برون‌رفت از بحران و بازگشت صلح و ثبات به سوریه و استقرار یک دولت ملی چیست؟

چند مرحله بنظرم باید در نظر گرفته شود. اول؛ در سطح داخلی آغاز گفتگوی ملی سوری ـ سوری بطوریکه همه اقشار متنوع و مختلف از آحاد مردم سوریه احساس مشارکت داشته باشند، همراه با این گفتگوها، کمک به بازگشت آوارگان باید مورد توجه قرار گیرد. دوم در سطح بین‌المللی؛ یک کنفرانس با حضور همه کشورهای کمک‌کننده برای بازسازی سوریه و پرداخت بدهی های آن برقرار گردد تا همه کشورهایی که مسترد دریافت طلب خود از این کشور هستند، نیز در کمک به آینده این کشور سهم گیرند. در این کنفرانس دیون تعیین و تقسیط شده، و کمک‌ها نیز تعیین و تعهد گردند. این بسیار مهم است که همزمان با پیشرفت در ثبات سیاسی داخلی، تثبیت اقتصاد سوریه هم مورد توجه ویژه و فوری واقع گردد. گام دیگری که لازم است برای نتیجه‌بخشی این دو اقدام برداشته شود، فعال شدن سازمان ملل و شورای امنیت برای ایجاد الزام جهت آزادسازی سرزمین‌های سوریه و بازگرداندن آن به مردم این کشور است. یکپارچگی سوریه باید محترم دانسته شود.

آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، کشور دیگری را در تغییر نظام اسد متهم کردند، آیا منظور ایشان ترکیه بود و آیا تماسهایی بین تهران و آنکارا در مورد آینده سوریه وجود دارد؟

رایزنی‌های دو کشور همسایه ایران و ترکیه درباره مسائل منطقه‌ای در طول تاریخِ بلند روابط همواره برقرار بوده است. سفر من از دمشق به آنکارا هم نشان از یک رویکرد روشن داشت که سطح بالایی از همکاری و مشورت‌های پیوسته حتی در زمان تنوع دیدگاه و اختلاف سلایق برقرار است. این مشورت‌ها در تمام سال‌های اخیر که بحران سوریه اوج گرفت نیز از طریق سازوکار آستانه به صورت سه‌جانبه و یا در تماس‌های مقامات دو کشور وجود داشت. ما نگرانی‌های خود را در دیدارهای متعدد دربارۀ تاثیر تحولات سوریه با همتایان ترک خود به اشتراک گذاشته‌ایم و معتقدیم که هیچ کشوری در محیط همسایگای بی‌نیاز از دیگری نیست. امنیت دو همسایه وابسته به هم است. در خصوص بیان مقام معظم رهبری توجه شما را به اصل سخنان ایشان معطوف می‌دارم که تاکید داشتند «آنچه در سوریه در حال وقوع است یک برنامۀ آمریکایی ـ اسرائیلی است که کشوری دیگری هم نقش آشکاری دارد». نکته‌ای که ایشان به دنبال این جمله مورد تصریح عینی قرار دادند این عبارت مهم بود که «عامل اصلی توطئه‌گر و نقشه‌کش اصلی و اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است». به نظرم با توجه به این عبارات استناد شما باید به کل جمله باشد تا معنای آن مشخص گردد در غیر اینصورت در دریافت نگاه راهبردی ایران گرفتار سطحی‌نگری و قضاورت نادرست خواهیم شد. این بسیار مهم می‌باشد که توجه نمایید ایشان سه نوبت بر گزارۀ «اصلی» تاکید نمودند. لذا از نگاه من این تصور نهفته در پرسش شما مبتنی بر نص صریح سخن جناب ایشان نیست.

دربارۀ لبنان؛ میخواهم از شما سؤالی بپرسم که در طول جنگ گذشته مکرر پرسیده میشد. آیا ایران واقعا حزب‌الله را موضوع توافق میداند؟

از پرسش شما اندکی متعجب شدم، زیرا شما بیشتر از من حزب‌الله را می‌شناسید. حزب‌الله همواره بخش لاینفک از جامعه لبنان بوده و نقش سرنوشت‌سازی را در تحولات تاریخی سه دهۀ اخیر لبنان ایفا نموده است. نگاه ما نیز به حزب‌الله همواره مبتنی بر ادراکی بود که رهبر شهید آن و همرزمانش داشتند. امروز هم که رهبری جدیدی سکاندار هدایت حزب‌الله شده است ما همان دیدگاه را شاهدیم. حزب‌الله همواره برای ما یک نیروی اجتماعی اثرگذار؛ یک قوة نظامی مدافع؛ و همچنین یک جریان سیاسی موثر در حفظ انسجام ملی، تثبیت امنیت و بنیۀ دفاعی و همدل در هدایت کشتی لبنان  از بستر حوادث در کنار سایر لبنانیان بود. این مبنای اصلی نگاه ما به حزب‌الله بوده و هست. البته حزب‌الله یک نقش اساسی در کنار سایر ملت‌های مسلمان و قوۀ عربی در دفاع از کیان فلسطین و مقاومت در برابر توسعه‌طلبی خشن و بی‌حد و مرز اسرائیل هم داشت که آن سبب اتفاق میان ما است و باور دارم که همه ملت‌های منطقه از این لحاظ وامدار مجاهدت‌های حزب‌الله و مردم لبنان هستند. ایران در کنار مجموعه نیروهای مقاومت جبهۀ ضدصهیونیستی قرار دارد و به یقین از تمام قوای اسلامی و عربی که در این محور هستند حمایت می‌نماید. باز هم تاکید می‌کنم که مقاومت در برابر اشغالگری و توسعه‌طلبی مستمر اسراییل صرفاً یک موضوع اعتقادی نیست بلکه یک امر واقع و مهمترین ابزار برای حفظ امنیت و ثبات کل منطقه است.

توافق آتشبس بین لبنان و اسرائیل برای اسرائیل قدرت تحرک و بازیگری ایجاد میکند، این توافق را چگونه ارزیابی میکنید؟

در درجه اول معتقدم اسرائیل به این توافق تن داد چون تاب‌آوری جنگ و رویارویی مستقیم را نداشت. بیش از یک‌سال است ارتش اسرائیل همه زنان و مردان بی‌دفاع و بی‌گناه اعم از کودکان و کهنسالان، بیمار و ناتوان را در غزه تحت شدیدترین ضربات ممکن که فاجعه‌ای برای قرن معاصر است، به هدف اصلی خود تبدیل کرده و یک نسل‌کشی واقعی به راه انداخته است. دستآورد چنین سبوعیتی چه بود؟ کشاندن جنگ به لبنان و اکنون حمله به سوریه؟ این حملات کدام ارزشِ افزوده را برای اسرائیل آورد؟ آیا غیر از «نفرت سرتاسری در جهان» و افشای چهره واقعی موجودیت صهیونیستی به عنوان یک رژیم «نسل‌کش» و جنایتکار جنگی که تحت تعقیب دیوان بین‌المللی کیفری و سرزنش دیوان بین‌المللی دادگستری است، نتیجه و حاصلی برجای گذاشت؟ این تاوانی سخت و پُردوام برای مردمانی از جامعه یهود است که امروز اسیر اندیشۀ صهیونیسم  شده‌اند. صهیونیسم؛ دیروز در قالب گلدا مایر و شارون و امروز در لباس نتانیاهو دو عنصرِ دین موسی کلیم‌الله و هویت قومی یهودیان  را مورد تجاوز قرار داده است. برای من این ارزیابی هست که نتانیاهو وقتی توافقنامه ۲۱ مه ۱۹۷۴و قطعنامه شماره ۳۶۰ شورای امنیت برای توقف درگیری با سوریه را نقض می‌کند، و خود را متعهد به هیچ اصلی نمی‌داند، به آتش‌بس نیز وفاداری نشان نخواهد داد. از این جهت ما معتقدیم کشورها باید بسته به استعداد ملی خود و قوۀ جوانان سلحشورشان، متحد و مستحکم در برابر این نیروی ویرانگر و اهریمنی بایستند.

آیا ایران به بازسازی لبنان کمک خواهد کرد؟

ایران نشان داد که به بقای لبنان در سخت‌ترین شرایط کمک کرده است. ایران این اراده راسخ خود را آن روزی نشان داد که بحران سوخت در لبنان، اقتصاد کشور را در آستانه ورشکستگی و فروپاشی قرار داده بود. شک نیست در آن نمونه خاص شهید نصرالله نقشی موثر را ایفا کرد اما صرفنظر از آن پیوندهای تاریخی و تعاملات فرهنگی میان مردم ایران و لبنان به‌رغم دوری جغرافیایی اساس یک همدلی تاریخی را رقم زده است. هشت قرن است که سعدی شاعر دوزبانه فارسی و عربی، سلوک مردمان ما را به دقت ترسیم کرده است: «تو کز محنت دیگران بی‌غمی * نشاید که نامت نهند آدمی».

   ایران قدمهای بزرگی در جهت آشتی با کشورهای شبهجزیره  عربی برداشته است. همچنین تلاشهایی برای عادیسازی روابط با مصر انجام شد؟ آیا تحولات جدید تأثیری بر آنها دارد؟

تاثیر تحولات منطقه‌ای بر تنظیم مناسبات بین کشورهای منطقه امری آشکار است. خاصه‌آنکه همه کشورهای منطقه تجارب تلخی از تحولات ناشی از دخالت‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای داشته‌اند. امنیت و سرنوشت جمعی ملت‌های منطقه ایجاب می‌کند که دولتها در سامان دادن به سطح مناسبات پایدار گام‌های اساسی را بردارند. برای دهه‌های متمادی ما شاهد آن بودیم که سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن که از ناحیه استعمار قرن ۱۹و قوای جهانی در قرن ۲۰ دنبال می‌شد اثرات مخربی را بر همگرایی منطقه‌ای گذاشت. پس از آن، در ادواری مشخص دریافت مشترک ما آن بود که تعمیق سطح همکاری‌های سازنده موجب ارتقای سطح تعاملات رسمی گشته است، امری که در میان مدت اثر سازنده‌ای را بر تبادلات اجتماعی ملت‌های منطقه برجای خواهد نهاد. از این منظر شایسته است توجه کنیم برخی تهدیدات درون منطقه‌ای نیز وجود دارند که نادیده انگاشتن آنها می‌تواند لطمات بسیاری را بر ثبات و مسیر توسعه و پیشرفت همسایگان ما که برنامه‌های اقتصادی مهمی را محور اقدامات خود قرار داده‌اند، برجای گذارد. اقدامات گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب، مواد مخدر، مهاجرت‌های غیرقانونی، مشکلات محیط‌زیستی  نمونه‌های روشنی از این سطح از مقولات هستند که بدون ارتقای سطح تماس‌های سیاسی امکان حل آنها برای هیچ کشوری به تنهایی وجود ندارد. اکنون ما شاهد اتفاقات مهمی در سوریه هستیم. یک عنصر مخرب در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی آشکارا و بدون توقف بیش از یکسال است که در حال پیشبرد پروژه «امحای استعماری»؛ آنگونه که گزارشگر حقوق بشر سازمان‌ملل به درستی نام نهاده است، و همچنین تخریب تمام زیرساخت‌های اولیه زیست در غزه است. اکنون با حوادث سوریه این رژیم با نقض توافقات و قطعنامه‌های شورای امنیت دست تعدی به سوی سوریه گشوده است. حمله به ساختارهای دفاعی، علمی، منابع توسعه‌ای سوریه و نابودی شهرها، بنادر، خطوط حمل و نقل و کشتار مردم بی‌دفاع طی چند روز اخیر از سوی این رژیم به یک رویه مبدل شده تا بتواند سرریز مشکلات سوریه را متوجه کشورهای همسایه و منطقه کند. اثر ویرانگر این قبیل از اقدامات بر سرنوشت جمعی دولت‌های بزرگ و کوچک غرب آسیا و شمال آفریقا  قابل کتمان نیست، لذا تدبیر حکم می‌کند کشورهای منطقه سطح همکاری‌ها و عمق روابط میان دولتها و ملتها را ارتقا بخشند.

برخی از محققان معتقدند که دولت کنونی ایران جهتگیری اصلاحی دارد. کشور شما برای بهبود روابط خود با غرب تلاش میکند و همچنین علاقه مند به احیای توافق هستهای است. نظر شما در مورد این دیدگاه چیست؟

دولت فعلی ایران یک اصل را مبنای سیاست داخلی خود قرار داده است: «وفاق ملی» و نشان داد که فارغ از تنوع در سلایق سیاسی، تمایزات مذهبی و تفاوت‌های قومی یک دولت متحد و یکپارچه را می‌توان شکل داد و اقشار متنوع و مختلف مردم را در هدایت سرنوشت کشور به همکاری و همیاری دعوت کرد. این الگوی یک حاکمیت فراگیر است که اینک در ایران تجربه می‌شود و همان نمونه‌ای است که ما در ارائه مشورت‌های مشفقانه خود به محیط همسایگی اعم از افغانستان تا عراق و سوریه و تمام کشورهای غرب آسیا مبنای عمل قرار داده‌ایم. این وفاق در صحنۀ سیاست داخلی در امتداد خود دیپلماسی و اجرای برنامۀ سیاست خارجی ما را منظور نظر قرار داده است. لذا در بخش برنامۀ هسته‌ای صلح‌آمیز خود نیز در ارتباط با قوانین پذیرفته‌شده متعهدانه و همدلانه عمل کردیم و اگر رفتاری نادرست صورت نگیرد، تصمیم نداریم تغییری در سیاست خود داشته باشیم. حتی زمانی که برجام به عنوان یک برنامۀ مشترک مورد توافق ما و کشورهای ۵+۱ قرار گرفت هم بر بنیان روح آن که مبتنی بر وفاق و همدلی بود، گام‌های بلندی برداشتیم. اکنون نیز در نیأت ما کمتر تردید وجود دارد. ضربه به این الگوی وفاق جهانی وقتی خورد که آمریکا تصمیم به خروج از آن گرفت و تا این زمان با همه دشواری‌ها ما و برخی دیگر از اعضا کوشش بر حفظ آن داشتیم. از نگاه جمهوری اسلامی ایران؛ احیای برنامۀ توافق هسته‌ای و زنده نگاه داشتن روح اعتماد و وفاق میان یکایک اعضای ۵+۱ راهکار مناسب برای آغاز مرحله‌ای تازه و دستیابی به نتیجه‌ای مثمرثمر است.

 آیا تصوری از شکل روابط تهران و واشنگتن با آمدن رئیسجمهور تازه دونالد ترامپ از ماه آینده به کاخ سفید دارید؟

عادت ندارم در تصور و تخیل به داوری بنشینم اما برای ارزیابی و پیش‌بینی به نشانه‌های منطقی و تحلیل آنها توجه نشان می‌دهم. از نگاه کلی درباره دورۀ چهل و هفتم ریاست جمهوری آمریکا به رهبری ترامپ  باید منتظر نشانه‌های بیشتر بود. اصل تغییر و تحول در ساختار قدرت آمریکا که با انتخابات چهارساله بروز پیدا می‌کند، همواره اجازه بازنگری در سیاست‌های گاه موفق و زمانی بی‌نتیجه را به دولت‌های آن کشور می‌دهد و این در کل، امر خوبی است که هیئت حاکمه یک کشور بتواند از سراشیبیِ تند سیاست‌های که برگزیده است و یا از سربالاییِ نفس‌گیر رویکردهایی که بر آن تحمیل شده است، خود را رهایی بخشد. از نگاه من هدایت روابط آمریکا با ایران در تمام دوران معاصر توسط رانندگانی انجام شد که پیوسته مسافران را در این شیب و سراشیبی گرفتار کردند. اتفاقاً گاه یک بازی و یا تجربۀ ناتمام آگاهی بیشتری ایجاد می‌کند تا برای خروج از این جاده تصمیمی شجاعانه گرفت و به مانند ضربه‌ای دقیق، توپ را به حفره انداخت. رهبری آمریکا در دورۀ چهل و پنجم ریاست جمهوری آن کشور را من استمرار رانندگی در همان جادۀ سیستم سنتی سیاست‌ورزی آمریکا می‌بینم، اما برای این دوره پیش‌رو برخی کلمات و تصمیمات مطرح می‌شوند که که باید در ارزیابی جهتِ پیش‌بینی به آنها توجه نشان داد. مثلاً؛ وقتی یک ناظر می‌شنود که قرار است یک کارآمدی  در اجرای برنامه‌های دولتی مدنظر واقع گردد، از خود می‌پرسد: الزام کارآمدی چیست؟ آیا قرار است سود و زیان در اجرای برنامه‌ها مورد توجه واقع شود؟  اگر واقعاً چنین باشد؛ یعنی ضرر آمریکا از تقابل با ایران محاسبه شود و منفعت تصحیح سیاست مورد دقت قرار گیرد، مثل آن است که رانندة ماشینِ روابط دوجانبه در اندیشۀ تغییر جاده و انتخابی مسیری تازه است. مسیری که حتی اگر دورتر از آن جاده کوهستانی پُر شیب و سراشیبی باشد، امکان سرعت بخشیدن به روندها می‌دهد و مسافران خسته و پُراضطراب را در آرامش به مقصد می‌رساند. با این همه به نظرم باید با خویشتنداری و دقت منتظر اقدام عملی ماند و به انتظار پاسخ این پرسش نشست که آیا دورۀ چهل و هفتم ریاست جمهوری آمریکا یک عصر متمایز در تاریخ این کشور را رقم خواهد زد؟ 

در فضایی که تحولات داخلی ایران در منطقه عربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال مواردی مانند حجاب سر و صدای زیادی در وبسایتها ایجاد میکند و رسانههای اجتماعی فعال هستند که چگونه نظارت دقیق بر هر اتفاقی را که در ایران میافتد را قضاوت کنند، نظرتان نسبت به شرایط داخل ایران چیست؟

من با دقت و از درون این جامعه به مسائل می‌نگرم. وقتی عمیق  به اینکه عموم آحاد یک جامعه در مسیر تعیین آینده خود و فرزندانشان مسئولانه می‌نگرند، می‌اندیشم؛ یا زمانیکه در ساخت گفتمان ملی با طرح آراء و دیدگاههای متنوع و خود سهم می‌گیرند، امیدوار می‌شوم. این پویایی یک جامعه است که اکثریت مردم از طرح و تبیین سلایق مختلف میان خود سخن بگویند. طبیعی است قانونگذار که برخاسته از انتخاب مستقیم همین مردم است و دولت که بنا به مبارزۀ انتخاباتی براساس رأی اکثریت اهالی کشور شکل گرفته هم در چهارچوب قانون اساسی به ماموریتها و تکالیف خود عمل می‌کنند. موضوع حجاب، پذیرش ناترازی‌های موجود، الگوی حکمرانی موفق، پایبندی به آرمان‌های اصیل انقلاب از جمله آزادی و استقلال، توجه به ارزش‌های میهنی و دینی  و بسیاری موضوعات دیگر که گفتگو بر سر آنها در داخل جامعه ایران اینگونه زنده در جریان است، چه تصویری را می‌سازد؟ آیا غیر از این است که یک جامعه می‌خواهد با استفاده از تجارب خود و در مقایسه با کامیابی و ناکامی دیگر مردم جهان، مسیر آینده را ترسیم کند. لذا با همه اخبار ریز و درشت وقتی به پویایی این حرکت نگاه می‌کنم به عنوان وزیر خارجه بر خود می‌بالم.

آیا پیام نهایی‌ای وجود دارد که بخواهید در میان تغییراتی که شاهد آن هستیم، ارسال کنید، برای خاورمیانه و جهان. مخاطب چه کسی خواهد بود؟ محتوای آن چیست؟

سرنوشت منطقه غرب آسیا با کنش‌ها و رفتارهای تک‌تک کشورهای منطقه شکل می‌گیرد؛ همه مسئول هستیم که سرنوشت تلخی را با انتخاب اشتباه در شرایط سختی که سوریه با آن روبرو است، رقم نزنیم. یک نیروی ویرانگر و مخرب با وحشیگری بسیار بیش از یکسال است مردم این منطقه را «هدف» گرفته است؛ انهدام قوای دفاعی کشورها را در «دستور» کار خود قرار داده؛ تخریب زیرساخت‌های علمی، آموزشی، ترانزیتی، صنعتی و سرمایه را «ماموریت» خود می‌داند؛ و نقض تمامیت‌ارضی کشورها را «راهبرد» خود قرار داده است. این اقدامات که از غزه شروع شد، به لبنان کشیده شد، ایران را مورد تعرض قرار داد و ناجوانمردانه در شرایطی که ملت سوریه باید برای انتخاب‌های تعیبن‌کننده خود آرامش داشته باشند، نقشۀ شوم اهریمنی خود را خاک سوریه دنبال می‌کند. اسرائیل در برابر همه ما و همه مردم منطقه ایستاده است. ما فارغ از آنکه در تهران و قاهره، بیروت و ریاض، آنکارا و ابوظبی، دوحه و بغداد باشیم، باید بدانیم یک مجموعه متنوع تاریخی با زبان‌های متنوع فارسی، عربی، ترکی، کردی، قبطی، آرامی هستیم که باید با هم گفتگو کنیم. زبانِ این گفتگو دیگر مهم نیست بلکه «مبانی این گفتگو»  را باید پیدا نمایم. اما در جهان؛ مردم ما در هر یک از کشورهای منطقه صلح و همکاری می‌خواهند و امیدوارند کشورهای بزرگ این پیام را درک کنند و در برابر گذشته خود مسئولانه عمل کنند. بنابراین در نگاه به جهان آنگونه که شما خواستید مایلم بگویم: «جبران تاریخ برای ما فرصتی است که آیندۀ نزدیک به جهان بیرونی می‌دهد».

۳۱۱۳۱۱"/>

عراقچی: تحولات سوریه غیرمترقبه نبود

وزیر امور خارجه در مصاحبه ای با النهار گفت: سرنوشت منطقه غرب آسیا با کنش‌ها و رفتارهای تک‌تک کشورهای منطقه شکل می‌گیرد؛ همه مسئول هستیم که سرنوشت تلخی را با انتخاب اشتباه در شرایط سختی که سوریه با آن روبرو است، رقم نزنیم.

عراقچی: تحولات سوریه غیرمترقبه نبود

به گزارش خبرآنلاین مشروح گفتگوی عراقچی با النهار را در ادامه می خوانید:

منطقه خاورمیانه از  هفتم  اکتبر ۲۰۲۳ شاهد تحولات سریع و بسیار پیچیده بود که سقوط نظام بشار اسد رئیسجمهور سوریه نقطهعطفی قوی در آن بشمار میآید. این سقوطِ سریعِ برای یکی از مهمترین متحدان منطقهای ایران چگونه اتفاق افتاد؟

برخلاف فضای رسانه من شخصاً تحولات سوریه را غیرمترقبه ندیدم. اینکه چرا سقوط به سرعت روی داد نیازمند مطالعه هر سه عنصر زمین، زمان و زمینه است. تحولاتی که در نگاه ظاهری خیلی سریع و غافلگیرانه حادث شد، به هرحال دارای زمینه‌های واقعی بود که تاریخچه طولانی حداقل ۱۲-۱۰ ساله داشت. طی ۱۴ ماه اخیر هم حملات مستمر رژیم صهیونیستی به زیرساخت‌های دفاعی سوریه با هدف تضعیف دولت سوریه صورت گرفت. تعدد بازیگران خارجی با اهداف هم‌پوشان و گاه متضاد ـ که نقطه مشترک آنها براندازی نظام حاکم بود  ـ نهایتا منجر به اتفاقات سریعی شد که شاهد آن بودیم. ما از مدتها قبل با بررسی تحرکات منطقه‌ای اسرائیل، خاصه پس از هفتم اکتبر به این ارزیابی رسیده بودیم که شرایط برای دولت سوریه سخت و ادامه حکمرانی با چالش اساسی روبرو خواهد شد. لذا این نظرات را به صراحت در سپتامبر امسال به رئیس دولت سوریه منعکس نمودیم. مسئله اینجا بود که برنامه‌ریزی در بیرون منطقه انجام شده بود. اطلاعات ما در خصوص تحرک‌ها و تماس‌های بسیاری که در پایتخت‌های کشورهای همسایه برای جلب نظر و همراهی همسایگان سوریه انجام شد، مستند و متعدد بود. سیاستِ تهدید و اغوای آمریکا برای کشاندن پای کشورهای منطقه به یک درگیری بزرگ برای نجات اسرائیل در این مدت امر قابل کتمانی حتی برای اصحاب رسانه نیست. انتظار می‌رفت مقامات تصمیم‌گیر در دولت سوریه از مدت‌ها قبل نسبت به ابتکارها و پیشنهادهای دیپلماتیک برای مشارکت‌دادن معارضه در قدرت انعطاف نشان بدهند که چنین نشد. جمهوری اسلامی ایران از زمانی که روند آستانه آغاز شد، همواره در کنار مذاکرات سه‌جانبه با ترکیه و روسیه، تماس‌های مستقیم با هیئت معارضان سوری داشت و ساعتها گفتگو و تبادل نظر با آنها انجام داده است. هر نوبت نیز پیشنهادهای طرف معارضه را همراه با مشورت‌های خود در حاشیه انتقال مسائل روند آستانه با عالی‌ترین سطوح در دمشق مطرح کردیم.

حمایت ایران یک عامل کلیدی در پایداری نظام پیشین سوریه در مقابله با قیام علیه آن در سال ۲۰۱۱ بود. چرا تهران از این رژیم برای دفع تحریر الشام حمایت نکرد؟

حمایت ما از سوریه حمایت از یک کشور بنا به درخواست رسمی دولت مستقر و برای جلوگیری از سیطره تروریسم و افراطی‌گری خشن و هولناک داعش بود. این ورود هم برای حفظ یک کشور مهم منطقه در برابر جنایت و کشتار و نهایتا افتادن در ورطه بی‌دولتی و تبدیل‌شدن به یک failed state  بود و هم برای حفظ امنیت و ثبات منطقه که ما همیشه آن را به امنیت ملی خودمان متصل و وابسته می‌دانیم. به یاد بیاورید که سوریه در آن زمان در برابر ظهور تروریسم افسارگسیخته داعش موجودیت و تمامیت ارضی‌اش مورد تهدید واقع شده بود. خط قرمز ایران همان‌طور که قبل از سفر آخرم به سوریه در فرودگاه تهران گفتم، همانا حفظ مرزهای سیاسی و حاکمیت ملی کشورهای منطقه است. ما این سیاست را در شرایط سختی که دیگر همسایه ما ترکیه  با آن در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ روبرو شد، نشان دادیم. ایران؛ اول کشوری بود که برابر کودتایی که می‌توانست حاکمیت ملی ترکیه را در معرض تهدید قرار دهد، ایستاد. من آن زمان معاون وزیر خارجه بودم و در اتاق بحرانی که تشکیل شد شاهد تماس‌های تلفنی پیوسته و طولانی مقامات ایرانی و هماهنگی‌های متعدد نظامیان ما با همتایان ترک بودم. لذا همچنانکه سیاست صیانت از حاکمیت ملی ترکیه و مرزهای آن برای ما اولویت است، نسبت به سوریه و تمام کشورهای همسایه و منطقه نیز این دیدگاه را داریم. طبیعی است که ما همچنین وظیفه نداریم به جای ارتش کشور دیگری بجنگیم اما در برابر تهدیدات امنیت ملی همسایگان خود از ناحیه قوای بیگانه، جریان‌های تروریستی و تجزیه‌طلب پس از دریافت درخواست آنها، همراهی نشان خواهیم داد. این، یک موضوع پذیرفته‌شده طبق حقوق بین‌الملل است. ما برعکس آمریکا که بدون هیچ مجوز یا مبنای قانونی بخش مهمی از سوریه را در اشغال خود گرفته است، هیچ‌گاه بدون درخواست و مجوز دولت سوریه به آنجا نرفتیم. تاریخ ایران درباره عمان را مرور کنید؛ دو نوبت این اتفاق درقرن ۱۹ و ۲۰ به درخواست حکومت‌های آن کشور افتاد. امروز سلطنت عمان نزدیکترین همسایه ما به جهت تبادلات مختلف در منطقه خلیج فارس است، هم استقلال، هم حاکمیت و هم تمامیت‌ارضی خود را دارد و ما به آن مفتخریم. درباره سوریه هم نگاه ما همین است، البته باید اذعان کنم در برابر فضاسازی رسانه‌ای در تبیین سیاست منطقه‌ای ایران جفا صورت گرفته است و این هم ناشی از کم‌کاری ما  و هم موج تخریب لابی رسانه‌های جهانی بوده است که با انقلاب ایران آغاز شد. ساخت تصویر ناصحیح از ایران به کسب و کاری تبدیل شد که اکنون دامنۀ آن به جان جهان اسلام افتاده و بسیاری هر روز از محل اسلام‌هراسی ارتزاق می‌کنند.

 در مورد آنچه در آخرین دیدار شما و رئیسجمهور سوریه در دمشق چند روز قبل از سقوط اتفاق افتاد، مطالب زیادی نوشته شده است. آیا میتوانیم به طور خاص از شما بشنویم که چه اتفاقی افتاد و به رئیسجمهور سوریه توصیه کردید که مقاومت نکند؟

حتماً این توجه را دارید که نزاکت‌های دیپلماتیک اجازه نمی‌دهد دولتی به دیگری توصیه کند، اما سطح مشورت‌های ما و سوریه در طول سال‌ها همکاری اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و سیاسی به سطح بلندی ارتقاء یافته بود، لذا ما در تمام مشورت‌ها صادقانه و مشفقانه اما به صراحت سخن می‌گفتیم. در آن دیدار آخر هم گفتگوی من دو بخش عمومی و خصوصی داشت. در هر دو بخش بسیار روشن و دقیق با ایشان گفتگو نمودم، شرایط را بازگفتم و تاکید و توجه دادم که برای ایران تمامیت‌ارضی سوریه، سعادت ملت آن و استحکام نهادِ دولت، یک مجموعه اصول در تنظیم مناسبات دوجانبه است و ما قویاً از این سه اصل حمایت و پشتیبانی خواهیم نمود. ما همواره در تمام مشورت‌ها از سال ۲۰۱۱ ضرورت آغاز گفتگوهای سیاسی با آن گروه از معارضه که انتساب تروریستی نداشتند، را به دولت سوریه پیشنهاد می‌نمودیم.

تهران تاثیر این تحول را بر نقش خود در منطقه چگونه میبیند؟

ژئوپلتیک و عمق راهبردی هر کشور برخاسته از موقعیت جغرافیای آن در سه شاخۀ طبیعی، انسانی و سیاسی است. بنابراین تا زمانی که مرزها تغییر پیدا نکند، جمعیت انسانی جابجا نشوند و مختصات سیاسی دگرگون نگردد، ما انتظار تحولی در موقعیت خود را نداریم. ایران یک شریک منطقه‌ای مطمئن برای همسایگانش بوده  که هیچ‌گاه چشمداشتی به خاک آنان نداشته است. همچنین از مزیت طبیعی خود برای تسهیل تبادلات تجاری آنها دریغ نمی‌کند. از همه مهم‌تر با چندین دهه مقاومت برابر اهداف رژیم صهیونیستی تعهد خود را به اصلی‌ترین آرمان جهان اسلام و مهمترین خطر برای امنیت و ثبات منطقه غرب آسیا نشان داده است.

برای گفتگو با حکومتی که در سوریه قدرت را در دست دارند، کدام راه را ترجیح میدهید؟

کانال رسمی و مجاری دیپلماتیک ترجیح ما است و البته این منوط به آن است که هماهنگی و تضمین لازم مطابق کنوانسیون وین برای حضور هیئت بخش فنی وزارت خارجه، همراه با دیپلمات‌های معرفی شده صورت پذیرد. تعیین خسارت‌های وارده و گزارش آن به مقامات سوری، آماده‌سازی سفارت در دمشق و سرکنسولگری‌ در حلب برای ارائه خدمات توسط بخش فنی هیئت انجام خواهد شد و همزمان گفتگوها و ارزیابی‌های سیاسی توسط دیپلمات‌ها با مقامات مسئول و آگاهان مطابق وظایف معمول کاری آنها شروع خواهد شد.

انتظار دارید دولت جدید در سوریه چگونه باشد؟

مانند هر کشوری؛ حاکمیتی منطبق بر آرای مردم خود و در برگیرنده همه افراد و اقشار صالح که بتواند جامعه سوریه را نمایندگی کند. مسیر گفتگوی ملی را هموار سازد و مسیر ساخت یک سوریه متحد و مجتمع در مرزهای سیاسی خود را فراهم آورد. به باورم حکومتی که صیانت از مرزها و اعمال حاکمیت همراه با رضایت اجتماعی بر قلمرو سوریه را ممکن سازد دو مولفۀ داخلی لازم، و دولتی که ایجاد حسن همجواری توام با اِعمال استقلال رأی در تنظیم مناسبات بین‌الملل مراعات نماید، دو شاخصه خارجی ملزوم برای نظام مطلوب و فراگیری است که می‌تواند سوریه را نجات دهد.

پیشنهاد شما برای گام نهادن به راهی موفقیت‌آمیز برای برون‌رفت از بحران و بازگشت صلح و ثبات به سوریه و استقرار یک دولت ملی چیست؟

چند مرحله بنظرم باید در نظر گرفته شود. اول؛ در سطح داخلی آغاز گفتگوی ملی سوری ـ سوری بطوریکه همه اقشار متنوع و مختلف از آحاد مردم سوریه احساس مشارکت داشته باشند، همراه با این گفتگوها، کمک به بازگشت آوارگان باید مورد توجه قرار گیرد. دوم در سطح بین‌المللی؛ یک کنفرانس با حضور همه کشورهای کمک‌کننده برای بازسازی سوریه و پرداخت بدهی های آن برقرار گردد تا همه کشورهایی که مسترد دریافت طلب خود از این کشور هستند، نیز در کمک به آینده این کشور سهم گیرند. در این کنفرانس دیون تعیین و تقسیط شده، و کمک‌ها نیز تعیین و تعهد گردند. این بسیار مهم است که همزمان با پیشرفت در ثبات سیاسی داخلی، تثبیت اقتصاد سوریه هم مورد توجه ویژه و فوری واقع گردد. گام دیگری که لازم است برای نتیجه‌بخشی این دو اقدام برداشته شود، فعال شدن سازمان ملل و شورای امنیت برای ایجاد الزام جهت آزادسازی سرزمین‌های سوریه و بازگرداندن آن به مردم این کشور است. یکپارچگی سوریه باید محترم دانسته شود.

آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، کشور دیگری را در تغییر نظام اسد متهم کردند، آیا منظور ایشان ترکیه بود و آیا تماسهایی بین تهران و آنکارا در مورد آینده سوریه وجود دارد؟

رایزنی‌های دو کشور همسایه ایران و ترکیه درباره مسائل منطقه‌ای در طول تاریخِ بلند روابط همواره برقرار بوده است. سفر من از دمشق به آنکارا هم نشان از یک رویکرد روشن داشت که سطح بالایی از همکاری و مشورت‌های پیوسته حتی در زمان تنوع دیدگاه و اختلاف سلایق برقرار است. این مشورت‌ها در تمام سال‌های اخیر که بحران سوریه اوج گرفت نیز از طریق سازوکار آستانه به صورت سه‌جانبه و یا در تماس‌های مقامات دو کشور وجود داشت. ما نگرانی‌های خود را در دیدارهای متعدد دربارۀ تاثیر تحولات سوریه با همتایان ترک خود به اشتراک گذاشته‌ایم و معتقدیم که هیچ کشوری در محیط همسایگای بی‌نیاز از دیگری نیست. امنیت دو همسایه وابسته به هم است. در خصوص بیان مقام معظم رهبری توجه شما را به اصل سخنان ایشان معطوف می‌دارم که تاکید داشتند «آنچه در سوریه در حال وقوع است یک برنامۀ آمریکایی ـ اسرائیلی است که کشوری دیگری هم نقش آشکاری دارد». نکته‌ای که ایشان به دنبال این جمله مورد تصریح عینی قرار دادند این عبارت مهم بود که «عامل اصلی توطئه‌گر و نقشه‌کش اصلی و اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است». به نظرم با توجه به این عبارات استناد شما باید به کل جمله باشد تا معنای آن مشخص گردد در غیر اینصورت در دریافت نگاه راهبردی ایران گرفتار سطحی‌نگری و قضاورت نادرست خواهیم شد. این بسیار مهم می‌باشد که توجه نمایید ایشان سه نوبت بر گزارۀ «اصلی» تاکید نمودند. لذا از نگاه من این تصور نهفته در پرسش شما مبتنی بر نص صریح سخن جناب ایشان نیست.

دربارۀ لبنان؛ میخواهم از شما سؤالی بپرسم که در طول جنگ گذشته مکرر پرسیده میشد. آیا ایران واقعا حزب‌الله را موضوع توافق میداند؟

از پرسش شما اندکی متعجب شدم، زیرا شما بیشتر از من حزب‌الله را می‌شناسید. حزب‌الله همواره بخش لاینفک از جامعه لبنان بوده و نقش سرنوشت‌سازی را در تحولات تاریخی سه دهۀ اخیر لبنان ایفا نموده است. نگاه ما نیز به حزب‌الله همواره مبتنی بر ادراکی بود که رهبر شهید آن و همرزمانش داشتند. امروز هم که رهبری جدیدی سکاندار هدایت حزب‌الله شده است ما همان دیدگاه را شاهدیم. حزب‌الله همواره برای ما یک نیروی اجتماعی اثرگذار؛ یک قوة نظامی مدافع؛ و همچنین یک جریان سیاسی موثر در حفظ انسجام ملی، تثبیت امنیت و بنیۀ دفاعی و همدل در هدایت کشتی لبنان  از بستر حوادث در کنار سایر لبنانیان بود. این مبنای اصلی نگاه ما به حزب‌الله بوده و هست. البته حزب‌الله یک نقش اساسی در کنار سایر ملت‌های مسلمان و قوۀ عربی در دفاع از کیان فلسطین و مقاومت در برابر توسعه‌طلبی خشن و بی‌حد و مرز اسرائیل هم داشت که آن سبب اتفاق میان ما است و باور دارم که همه ملت‌های منطقه از این لحاظ وامدار مجاهدت‌های حزب‌الله و مردم لبنان هستند. ایران در کنار مجموعه نیروهای مقاومت جبهۀ ضدصهیونیستی قرار دارد و به یقین از تمام قوای اسلامی و عربی که در این محور هستند حمایت می‌نماید. باز هم تاکید می‌کنم که مقاومت در برابر اشغالگری و توسعه‌طلبی مستمر اسراییل صرفاً یک موضوع اعتقادی نیست بلکه یک امر واقع و مهمترین ابزار برای حفظ امنیت و ثبات کل منطقه است.

توافق آتشبس بین لبنان و اسرائیل برای اسرائیل قدرت تحرک و بازیگری ایجاد میکند، این توافق را چگونه ارزیابی میکنید؟

در درجه اول معتقدم اسرائیل به این توافق تن داد چون تاب‌آوری جنگ و رویارویی مستقیم را نداشت. بیش از یک‌سال است ارتش اسرائیل همه زنان و مردان بی‌دفاع و بی‌گناه اعم از کودکان و کهنسالان، بیمار و ناتوان را در غزه تحت شدیدترین ضربات ممکن که فاجعه‌ای برای قرن معاصر است، به هدف اصلی خود تبدیل کرده و یک نسل‌کشی واقعی به راه انداخته است. دستآورد چنین سبوعیتی چه بود؟ کشاندن جنگ به لبنان و اکنون حمله به سوریه؟ این حملات کدام ارزشِ افزوده را برای اسرائیل آورد؟ آیا غیر از «نفرت سرتاسری در جهان» و افشای چهره واقعی موجودیت صهیونیستی به عنوان یک رژیم «نسل‌کش» و جنایتکار جنگی که تحت تعقیب دیوان بین‌المللی کیفری و سرزنش دیوان بین‌المللی دادگستری است، نتیجه و حاصلی برجای گذاشت؟ این تاوانی سخت و پُردوام برای مردمانی از جامعه یهود است که امروز اسیر اندیشۀ صهیونیسم  شده‌اند. صهیونیسم؛ دیروز در قالب گلدا مایر و شارون و امروز در لباس نتانیاهو دو عنصرِ دین موسی کلیم‌الله و هویت قومی یهودیان  را مورد تجاوز قرار داده است. برای من این ارزیابی هست که نتانیاهو وقتی توافقنامه ۲۱ مه ۱۹۷۴و قطعنامه شماره ۳۶۰ شورای امنیت برای توقف درگیری با سوریه را نقض می‌کند، و خود را متعهد به هیچ اصلی نمی‌داند، به آتش‌بس نیز وفاداری نشان نخواهد داد. از این جهت ما معتقدیم کشورها باید بسته به استعداد ملی خود و قوۀ جوانان سلحشورشان، متحد و مستحکم در برابر این نیروی ویرانگر و اهریمنی بایستند.

آیا ایران به بازسازی لبنان کمک خواهد کرد؟

ایران نشان داد که به بقای لبنان در سخت‌ترین شرایط کمک کرده است. ایران این اراده راسخ خود را آن روزی نشان داد که بحران سوخت در لبنان، اقتصاد کشور را در آستانه ورشکستگی و فروپاشی قرار داده بود. شک نیست در آن نمونه خاص شهید نصرالله نقشی موثر را ایفا کرد اما صرفنظر از آن پیوندهای تاریخی و تعاملات فرهنگی میان مردم ایران و لبنان به‌رغم دوری جغرافیایی اساس یک همدلی تاریخی را رقم زده است. هشت قرن است که سعدی شاعر دوزبانه فارسی و عربی، سلوک مردمان ما را به دقت ترسیم کرده است: «تو کز محنت دیگران بی‌غمی * نشاید که نامت نهند آدمی».

   ایران قدمهای بزرگی در جهت آشتی با کشورهای شبهجزیره  عربی برداشته است. همچنین تلاشهایی برای عادیسازی روابط با مصر انجام شد؟ آیا تحولات جدید تأثیری بر آنها دارد؟

تاثیر تحولات منطقه‌ای بر تنظیم مناسبات بین کشورهای منطقه امری آشکار است. خاصه‌آنکه همه کشورهای منطقه تجارب تلخی از تحولات ناشی از دخالت‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای داشته‌اند. امنیت و سرنوشت جمعی ملت‌های منطقه ایجاب می‌کند که دولتها در سامان دادن به سطح مناسبات پایدار گام‌های اساسی را بردارند. برای دهه‌های متمادی ما شاهد آن بودیم که سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن که از ناحیه استعمار قرن ۱۹و قوای جهانی در قرن ۲۰ دنبال می‌شد اثرات مخربی را بر همگرایی منطقه‌ای گذاشت. پس از آن، در ادواری مشخص دریافت مشترک ما آن بود که تعمیق سطح همکاری‌های سازنده موجب ارتقای سطح تعاملات رسمی گشته است، امری که در میان مدت اثر سازنده‌ای را بر تبادلات اجتماعی ملت‌های منطقه برجای خواهد نهاد. از این منظر شایسته است توجه کنیم برخی تهدیدات درون منطقه‌ای نیز وجود دارند که نادیده انگاشتن آنها می‌تواند لطمات بسیاری را بر ثبات و مسیر توسعه و پیشرفت همسایگان ما که برنامه‌های اقتصادی مهمی را محور اقدامات خود قرار داده‌اند، برجای گذارد. اقدامات گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب، مواد مخدر، مهاجرت‌های غیرقانونی، مشکلات محیط‌زیستی  نمونه‌های روشنی از این سطح از مقولات هستند که بدون ارتقای سطح تماس‌های سیاسی امکان حل آنها برای هیچ کشوری به تنهایی وجود ندارد. اکنون ما شاهد اتفاقات مهمی در سوریه هستیم. یک عنصر مخرب در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی آشکارا و بدون توقف بیش از یکسال است که در حال پیشبرد پروژه «امحای استعماری»؛ آنگونه که گزارشگر حقوق بشر سازمان‌ملل به درستی نام نهاده است، و همچنین تخریب تمام زیرساخت‌های اولیه زیست در غزه است. اکنون با حوادث سوریه این رژیم با نقض توافقات و قطعنامه‌های شورای امنیت دست تعدی به سوی سوریه گشوده است. حمله به ساختارهای دفاعی، علمی، منابع توسعه‌ای سوریه و نابودی شهرها، بنادر، خطوط حمل و نقل و کشتار مردم بی‌دفاع طی چند روز اخیر از سوی این رژیم به یک رویه مبدل شده تا بتواند سرریز مشکلات سوریه را متوجه کشورهای همسایه و منطقه کند. اثر ویرانگر این قبیل از اقدامات بر سرنوشت جمعی دولت‌های بزرگ و کوچک غرب آسیا و شمال آفریقا  قابل کتمان نیست، لذا تدبیر حکم می‌کند کشورهای منطقه سطح همکاری‌ها و عمق روابط میان دولتها و ملتها را ارتقا بخشند.

برخی از محققان معتقدند که دولت کنونی ایران جهتگیری اصلاحی دارد. کشور شما برای بهبود روابط خود با غرب تلاش میکند و همچنین علاقه مند به احیای توافق هستهای است. نظر شما در مورد این دیدگاه چیست؟

دولت فعلی ایران یک اصل را مبنای سیاست داخلی خود قرار داده است: «وفاق ملی» و نشان داد که فارغ از تنوع در سلایق سیاسی، تمایزات مذهبی و تفاوت‌های قومی یک دولت متحد و یکپارچه را می‌توان شکل داد و اقشار متنوع و مختلف مردم را در هدایت سرنوشت کشور به همکاری و همیاری دعوت کرد. این الگوی یک حاکمیت فراگیر است که اینک در ایران تجربه می‌شود و همان نمونه‌ای است که ما در ارائه مشورت‌های مشفقانه خود به محیط همسایگی اعم از افغانستان تا عراق و سوریه و تمام کشورهای غرب آسیا مبنای عمل قرار داده‌ایم. این وفاق در صحنۀ سیاست داخلی در امتداد خود دیپلماسی و اجرای برنامۀ سیاست خارجی ما را منظور نظر قرار داده است. لذا در بخش برنامۀ هسته‌ای صلح‌آمیز خود نیز در ارتباط با قوانین پذیرفته‌شده متعهدانه و همدلانه عمل کردیم و اگر رفتاری نادرست صورت نگیرد، تصمیم نداریم تغییری در سیاست خود داشته باشیم. حتی زمانی که برجام به عنوان یک برنامۀ مشترک مورد توافق ما و کشورهای ۵+۱ قرار گرفت هم بر بنیان روح آن که مبتنی بر وفاق و همدلی بود، گام‌های بلندی برداشتیم. اکنون نیز در نیأت ما کمتر تردید وجود دارد. ضربه به این الگوی وفاق جهانی وقتی خورد که آمریکا تصمیم به خروج از آن گرفت و تا این زمان با همه دشواری‌ها ما و برخی دیگر از اعضا کوشش بر حفظ آن داشتیم. از نگاه جمهوری اسلامی ایران؛ احیای برنامۀ توافق هسته‌ای و زنده نگاه داشتن روح اعتماد و وفاق میان یکایک اعضای ۵+۱ راهکار مناسب برای آغاز مرحله‌ای تازه و دستیابی به نتیجه‌ای مثمرثمر است.

 آیا تصوری از شکل روابط تهران و واشنگتن با آمدن رئیسجمهور تازه دونالد ترامپ از ماه آینده به کاخ سفید دارید؟

عادت ندارم در تصور و تخیل به داوری بنشینم اما برای ارزیابی و پیش‌بینی به نشانه‌های منطقی و تحلیل آنها توجه نشان می‌دهم. از نگاه کلی درباره دورۀ چهل و هفتم ریاست جمهوری آمریکا به رهبری ترامپ  باید منتظر نشانه‌های بیشتر بود. اصل تغییر و تحول در ساختار قدرت آمریکا که با انتخابات چهارساله بروز پیدا می‌کند، همواره اجازه بازنگری در سیاست‌های گاه موفق و زمانی بی‌نتیجه را به دولت‌های آن کشور می‌دهد و این در کل، امر خوبی است که هیئت حاکمه یک کشور بتواند از سراشیبیِ تند سیاست‌های که برگزیده است و یا از سربالاییِ نفس‌گیر رویکردهایی که بر آن تحمیل شده است، خود را رهایی بخشد. از نگاه من هدایت روابط آمریکا با ایران در تمام دوران معاصر توسط رانندگانی انجام شد که پیوسته مسافران را در این شیب و سراشیبی گرفتار کردند. اتفاقاً گاه یک بازی و یا تجربۀ ناتمام آگاهی بیشتری ایجاد می‌کند تا برای خروج از این جاده تصمیمی شجاعانه گرفت و به مانند ضربه‌ای دقیق، توپ را به حفره انداخت. رهبری آمریکا در دورۀ چهل و پنجم ریاست جمهوری آن کشور را من استمرار رانندگی در همان جادۀ سیستم سنتی سیاست‌ورزی آمریکا می‌بینم، اما برای این دوره پیش‌رو برخی کلمات و تصمیمات مطرح می‌شوند که که باید در ارزیابی جهتِ پیش‌بینی به آنها توجه نشان داد. مثلاً؛ وقتی یک ناظر می‌شنود که قرار است یک کارآمدی  در اجرای برنامه‌های دولتی مدنظر واقع گردد، از خود می‌پرسد: الزام کارآمدی چیست؟ آیا قرار است سود و زیان در اجرای برنامه‌ها مورد توجه واقع شود؟  اگر واقعاً چنین باشد؛ یعنی ضرر آمریکا از تقابل با ایران محاسبه شود و منفعت تصحیح سیاست مورد دقت قرار گیرد، مثل آن است که رانندة ماشینِ روابط دوجانبه در اندیشۀ تغییر جاده و انتخابی مسیری تازه است. مسیری که حتی اگر دورتر از آن جاده کوهستانی پُر شیب و سراشیبی باشد، امکان سرعت بخشیدن به روندها می‌دهد و مسافران خسته و پُراضطراب را در آرامش به مقصد می‌رساند. با این همه به نظرم باید با خویشتنداری و دقت منتظر اقدام عملی ماند و به انتظار پاسخ این پرسش نشست که آیا دورۀ چهل و هفتم ریاست جمهوری آمریکا یک عصر متمایز در تاریخ این کشور را رقم خواهد زد؟ 

در فضایی که تحولات داخلی ایران در منطقه عربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال مواردی مانند حجاب سر و صدای زیادی در وبسایتها ایجاد میکند و رسانههای اجتماعی فعال هستند که چگونه نظارت دقیق بر هر اتفاقی را که در ایران میافتد را قضاوت کنند، نظرتان نسبت به شرایط داخل ایران چیست؟

من با دقت و از درون این جامعه به مسائل می‌نگرم. وقتی عمیق  به اینکه عموم آحاد یک جامعه در مسیر تعیین آینده خود و فرزندانشان مسئولانه می‌نگرند، می‌اندیشم؛ یا زمانیکه در ساخت گفتمان ملی با طرح آراء و دیدگاههای متنوع و خود سهم می‌گیرند، امیدوار می‌شوم. این پویایی یک جامعه است که اکثریت مردم از طرح و تبیین سلایق مختلف میان خود سخن بگویند. طبیعی است قانونگذار که برخاسته از انتخاب مستقیم همین مردم است و دولت که بنا به مبارزۀ انتخاباتی براساس رأی اکثریت اهالی کشور شکل گرفته هم در چهارچوب قانون اساسی به ماموریتها و تکالیف خود عمل می‌کنند. موضوع حجاب، پذیرش ناترازی‌های موجود، الگوی حکمرانی موفق، پایبندی به آرمان‌های اصیل انقلاب از جمله آزادی و استقلال، توجه به ارزش‌های میهنی و دینی  و بسیاری موضوعات دیگر که گفتگو بر سر آنها در داخل جامعه ایران اینگونه زنده در جریان است، چه تصویری را می‌سازد؟ آیا غیر از این است که یک جامعه می‌خواهد با استفاده از تجارب خود و در مقایسه با کامیابی و ناکامی دیگر مردم جهان، مسیر آینده را ترسیم کند. لذا با همه اخبار ریز و درشت وقتی به پویایی این حرکت نگاه می‌کنم به عنوان وزیر خارجه بر خود می‌بالم.

آیا پیام نهایی‌ای وجود دارد که بخواهید در میان تغییراتی که شاهد آن هستیم، ارسال کنید، برای خاورمیانه و جهان. مخاطب چه کسی خواهد بود؟ محتوای آن چیست؟

سرنوشت منطقه غرب آسیا با کنش‌ها و رفتارهای تک‌تک کشورهای منطقه شکل می‌گیرد؛ همه مسئول هستیم که سرنوشت تلخی را با انتخاب اشتباه در شرایط سختی که سوریه با آن روبرو است، رقم نزنیم. یک نیروی ویرانگر و مخرب با وحشیگری بسیار بیش از یکسال است مردم این منطقه را «هدف» گرفته است؛ انهدام قوای دفاعی کشورها را در «دستور» کار خود قرار داده؛ تخریب زیرساخت‌های علمی، آموزشی، ترانزیتی، صنعتی و سرمایه را «ماموریت» خود می‌داند؛ و نقض تمامیت‌ارضی کشورها را «راهبرد» خود قرار داده است. این اقدامات که از غزه شروع شد، به لبنان کشیده شد، ایران را مورد تعرض قرار داد و ناجوانمردانه در شرایطی که ملت سوریه باید برای انتخاب‌های تعیبن‌کننده خود آرامش داشته باشند، نقشۀ شوم اهریمنی خود را خاک سوریه دنبال می‌کند. اسرائیل در برابر همه ما و همه مردم منطقه ایستاده است. ما فارغ از آنکه در تهران و قاهره، بیروت و ریاض، آنکارا و ابوظبی، دوحه و بغداد باشیم، باید بدانیم یک مجموعه متنوع تاریخی با زبان‌های متنوع فارسی، عربی، ترکی، کردی، قبطی، آرامی هستیم که باید با هم گفتگو کنیم. زبانِ این گفتگو دیگر مهم نیست بلکه «مبانی این گفتگو»  را باید پیدا نمایم. اما در جهان؛ مردم ما در هر یک از کشورهای منطقه صلح و همکاری می‌خواهند و امیدوارند کشورهای بزرگ این پیام را درک کنند و در برابر گذشته خود مسئولانه عمل کنند. بنابراین در نگاه به جهان آنگونه که شما خواستید مایلم بگویم: «جبران تاریخ برای ما فرصتی است که آیندۀ نزدیک به جهان بیرونی می‌دهد».

۳۱۱۳۱۱

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *