صداوسیما از تفکر مرحوم هاشمی می‌ترسد نه جسدش/ سانسور چهره خاتمی و روحانی جناحی سیاسی است

محمد هاشمی رفسنجانی، باور دارد اگر صداوسیما چهره روسای جمهور پیشین از جمله مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و سید محمد خاتمی را سانسور می‌کند به دلیل دیدگاه‌های جناحی و سیاسی حاکم بر این رسانه است.

صداوسیما از تفکر مرحوم هاشمی می‌ترسد نه جسدش/ سانسور چهره خاتمی و روحانی جناحی سیاسی است

حسین قره_ مهسا بهادری: در میانه‌ هیاهوی رسانه‌های رنگارنگ صدای یک رسانه است که از زمان ورود جعبه جادویی به کشور شروع شده و با تمام فراز و فرودها و بحران‌هایی که پشت سرگذاشته کماکان ادامه دارد. گفت‌وگو با محمد هاشمی، رئیس اسبق صداوسیما، مانند باز کردن پنجره‌ای رو به تاریخِ رسانه‌ای کشور است؛ این گفت‌گو در سه بخش انجام شده، بخش اول درباره ورود هاشمی به صداوسیما و تسویه حساب کردن با هنرمندانی همچون گوگوش بود، بخش دوم اما به دوره جنگ و دهه شصت و پخش سریال‌هایی چون اوشین اختصاص داشت.

بخش سوم این مصاحبه که در ادامه می‌خوانید، شبیه به پنجره‌ای است که نه‌تنها چشم‌اندازی به گذشته دارد، بلکه بازتابی از بحران‌ها و دگردیسی‌های امروز را نیز در خود جای داده است.

سال‌ها پیش، وقتی تنها دو شبکه‌ تلویزیونی توانایی آن را داشتند که ۸۰ درصد جامعه را هم‌زمان پای گیرنده‌ها بنشانند، صداوسیما در اوج بود؛ رسانه‌ای یک‌صدا، یک‌پارچه و تأثیرگذار. اما امروز در روزگاری ایستاده‌ایم که با وجود انبوهی از شبکه‌های تخصصی و گستره‌ای وسیع از محتوا، چیزی اساسی گم شده است: «اعتماد» و «مرجعیت».

هاشمی از سال‌هایی می‌گوید که نگاه به صداوسیما، نگاه به «دانشگاه عمومی» بود؛ نه بلندگوی جناحی، نه بازوی تبلیغاتی. او از نظارت پیش از پخش، از دقت در محتوا، از نبرد با رسانه‌های خارجی، و از روزگاری روایت می‌کند که در آن، رسانه ملی هنوز به تعبیر امام، «ملی» مانده بود. اما پرسش اصلی این‌جاست: امروز صداوسیما در کجای این مسیر ایستاده است؟

در روزگاری که کودک امروز بیش از آن‌که با «کلاه قرمزی» خاطره بسازد، با یوتیوبرهای بی‌مرز پیوند می‌خورد، آیا می‌توان صداوسیما را همچنان قلب تپنده‌ رسانه‌ای کشور دانست؟ وقتی رئیس اسبق سازمان از نگاه مدیران پس از خود چنین یاد می‌کند: «ما بین بد و بدتر، بد را انتخاب می‌کنیم»، آیا این جمله اعترافی تلخ به سازش با سقوط نیست؟

گفت‌وگوی ما با محمد هاشمی که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۲ رییس سازمان صداوسیما بود، سفری است به ریشه‌ها؛ تلاشی برای فهم چرایی فاصله گرفتن صداوسیما از جایگاه گذشته‌اش. گفت‌وگویی که نه فقط به تحلیل یک سازمان، بلکه به بازخوانی جایگاه رسانه در جامعه‌ای پرتلاطم می‌پردازد؛ جامعه‌ای که هنوز تشنه صداقت، شفافیت، و روایت درست است.

دهه ۸۰ را دوران شکوفایی تلویزیون می‌دانند، اما دهه ۹۰ را دوران افول آن. نظر شما در این مورد چیست؟

بله، در دهه ۸۰، تلویزیون رشد زیادی کرد و تولیدات باکیفیتی داشت، اما در دهه ۹۰ شرایط تغییر کرد و افت محسوسی در کیفیت برنامه‌ها و استقبال مخاطبان دیده شد.

شما اشاره کردید که امام خمینی (ره) اعتقاد داشتند که صدا و سیما باید دانشگاه عمومی و سراسری باشد. این یعنی چه؟

امام تأکید داشتند که صدا و سیما نباید متعلق به یک گروه یا جناح خاص باشد و نباید فقط یک هدف خاص را دنبال کند. رسانه ملی باید یک دانشگاه عمومی باشد که مردم بتوانند در آن به اطلاعات مختلف دسترسی داشته باشند. نباید صرفاً یک رویکرد سیاسی در آن حاکم باشد.

با توجه به وضعیت کنونی صدا و سیما، آیا این هدف محقق شده است؟

قضاوت در این باره دشوار است. در زمان مدیریت من، صدا و سیما تنها یک یا دو شبکه داشت و کنترل و نظارت بر برنامه‌ها بسیار دقیق‌تر بود. ما سیستم نظارت قبل از پخش داشتیم، یعنی قبل از اینکه برنامه‌ای روی آنتن برود، بررسی می‌شد که مغایرتی نداشته باشد. اما الان روش نظارت تغییر کرده و بیشتر نظارت بعد از پخش انجام می‌شود؛ یعنی اگر مشکلی ایجاد شود، بعداً توضیح داده می‌شود یا اصلاحیه‌ای ارائه می‌شود.

علاوه بر این، امروز صدا و سیما دیگر محدود به دو یا سه شبکه نیست؛ بلکه تعداد زیادی شبکه تلویزیونی با موضوعات مختلف ایجاد شده است. مثلاً شبکه بهداشت، شبکه تجارت، شبکه کودک و… در این ساختار، دیگر مثل گذشته برنامه‌سازی بر اساس سهمیه آنتن نیست، بلکه هر شبکه‌ای برنامه‌های خودش را تولید و پخش می‌کند. این تعدد شبکه‌ها باعث شده است که از یک‌سو محتوای متنوع‌تری داشته باشیم، اما از سوی دیگر، کنترل کیفیت و نظارت بر این حجم از برنامه‌ها دشوارتر شود.

آیا این وضعیت و تعدد شبکه باعث کاهش مخاطبان صدا و سیما نشده است؟

دقیقاً همین‌طور است. در گذشته، ما با دو یا سه شبکه تلویزیونی، مخاطب گسترده‌ای داشتیم. اما امروز، با وجود تعداد بالای شبکه‌ها، مخاطبان پراکنده شده‌اند. شما فرض کنید که هر شبکه فقط ۵ درصد از مردم را جذب کند. اگر ۲۰ شبکه داشته باشیم، مجموع مخاطبان ۱۰۰ درصد می‌شود، اما این به معنای یکپارچگی رسانه‌ای نیست. در گذشته، یک برنامه تلویزیونی می‌توانست ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم را پای تلویزیون بنشاند، اما امروز این اتفاق کمتر می‌افتد.

شما در دوران مدیریت خود، با چالش‌های رسانه‌های خارجی هم مواجه بودید. چگونه با این مسئله برخورد می‌کردید؟

در زمان ما، رسانه‌های خارجی مانند بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دویچه وله به زبان فارسی برنامه‌هایی علیه انقلاب اسلامی پخش می‌کردند. ما حدود ۷۵ شبکه رادیویی خارجی داشتیم که به زبان فارسی، علیه کشور ما تبلیغ می‌کردند. امکانات ما محدود بود و نمی‌توانستیم به همه این رسانه‌ها پاسخ دهیم.

با این‌حال، برنامه‌ای طراحی کرده بودیم به نام صبح جمعه که در آن، اخبار و گزارش‌های دروغ این رسانه‌ها را پخش می‌کردیم و سپس واقعیت را توضیح می‌دادیم. این باعث می‌شد که مردم خودشان متوجه شوند که بسیاری از اخبار این شبکه‌های خارجی نادرست است.

پس از دوران مدیریت شما، صدا و سیما چه تغییراتی کرد؟

بعد از من، آقای علی لاریجانی رئیس صدا و سیما شدند. آن زمان من در دولت بودم و با ایشان در مورد برخی برنامه‌های صدا و سیما صحبت می‌کردم. وقتی انتقاداتی را مطرح می‌کردم، آقای لاریجانی می‌گفتند: «ما بین بد و بدتر، بد را انتخاب می‌کنیم.» یعنی اگر ما این برنامه‌ها را پخش نکنیم، مردم به سراغ شبکه‌های خارجی خواهند رفت.

من به ایشان گفتم که ما نباید برنامه‌هایی را که تأثیر منفی دارند، پخش کنیم. بهتر است برنامه‌ای نداشته باشیم تا اینکه برنامه‌ای داشته باشیم که محتوای نامناسبی ارائه دهد. اما نگاه مدیریت صدا و سیما پس از من، به‌نوعی متفاوت بود.

امروز صدا و سیما تا چه حد مرجعیت رسانه‌ای خود را حفظ کرده است؟

با توجه به افزایش تعداد شبکه‌های تلویزیونی و گسترش فضای مجازی، صدا و سیما دیگر مرجعیت گذشته را ندارد. در گذشته، یک برنامه تلویزیونی می‌توانست اکثریت مردم را پای تلویزیون نگه دارد، اما امروز با تعدد رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، این نقش کمرنگ‌تر شده است. بر اساس آمارهای رسمی خود سازمان صدا و سیما، میزان مخاطبان آن کاهش یافته است.

صداوسیما اعتماد مردم را از دست داده؟

به نظر می‌رسد، صدا و سیما باید بتواند اعتماد مردم را دوباره جلب کند. این سازمان منابع و بودجه زیادی دارد، اما اگر نتواند محتوای جذاب و معتبر تولید کند، مردم به سراغ شبکه‌های دیگر خواهند رفت. مرجعیت رسانه‌ای تنها با افزایش تعداد شبکه‌ها و برنامه‌ها به دست نمی‌آید، بلکه نیازمند محتوای باکیفیت، بی‌طرف و مورداعتماد مردم است.

شما در دوران مدیریت خود برنامه‌هایی مانند «هویت» را که برخی از روشنفکران و نویسندگان را تحت فشار قرار می‌دادند، تولید کردید؟ آیا نهادهای امنیتی از شما چنین درخواستی داشتند؟

گاهی از ما درخواست می‌شد که برنامه‌هایی بسازیم، اما ما در مواردی قبول نمی‌کردیم. مثلاً یک‌بار می‌خواستند درباره یک کودتا که آقای صادق خلخالی هم در آن مطرح بود، برنامه‌ای بسازیم، اما نپذیرفتیم. حتی یک مورد بود که خیلی اصرار داشتند و من شخصاً خدمت امام (ره) رفتم و گفتم که چنین برنامه‌ای را از ما می‌خواهند. امام فرمودند: «نه». بنابراین ما خط قرمزهایی داشتیم و اجازه نمی‌دادیم که صداوسیما ابزار برخوردهای سیاسی شود.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *