در اقدام دیگری، طیب با دختر جوانی که به فساد کشیده شده بود برخورد کرد و او را از این منجلاب نجات داد. بعدها من دیدم که او زنی محجبه، باوقار، اهل نماز و طاعت شده و زندگی سالم و پاکی برای خود ساخته است.خصوصیت برجسته دیگر طیب، عشق و ارادتش به حضرت سیدالشهدا (ع) بود.
به گزارش کاویان گلد به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در میان نامهای بزرگ و شناختهشده تاریخ انقلاب اسلامی، گاه نامهایی به چشم میخورند که با وجود نقشآفرینی موثر، در حاشیه ماندهاند؛ مردانی که از دل بازار و هیئت برخاستند، نه لباس سیاست بر تن داشتند و نه تریبونی برای سخن. طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی، دو یار دیرین بازار تهران، در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با ایستادگی در کنار امام خمینی(ره)، هزینهای سنگین پرداختند؛ اما نامشان در حافظه تاریخی ملت ایران ماندگار شد. این روایت، نگاهی دوباره است به زندگی و شهادت این دو چهره مردمی که دیانت و غیرت را در لحظه انتخاب، به ثمن دنیوی نفروختند. آنچه در ادامه می آید خاطرات حجهالاسلام و المسلمین انصاریان از این دو عیار نامآشنا و همراه با انقلاب است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است:
طیب حاجرضایی یکی از چهرههای فعال قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ بود. از آنجا که همسایه دیواربهدیوار ما بودند، من از کودکی او را میشناختم. مردی پرجذبه، قدرتمند و یک سر و گردن از دیگران بالاتر بود؛ به عبارتی، قلدر زمانه بود. کسی جرأت رویارویی با او را نداشت. این خصوصیات، وقتی با نکات مثبت اخلاقی و رفتاریاش درآمیخته میشد، از او یک جوانمرد واقعی میساخت. مثلا هیچگاه به افراد ضعیف و ناتوان تعدی نمیکرد؛ بلکه حامی آنها بود. او در میدان ترهبار کار میکرد. کشاورزان و روستاییانی که بار به میدان میآوردند و به مشکلی برمیخوردند، به او پناه میبردند. اگر نمیتوانستند حق خود را بگیرند، کافی بود طیبخان شاگردش را بفرستد و پیغام دهد: «حق این بنده خدا را بده.» همان پیغام کافی بود تا حق بهحقدار برسد و مشکل برطرف شود. عشق به دفاع از مظلوم، در خون و پوست او بود.