شکایت دوباره علیه اصغر فرهادی/ ماجرای سرقت صحت دارد؟

وکیل آزاده مسیح زاده از طرح دادخواست جدید علیه اصغر فرهادی خبر داد و گفت: مبانی این دادخواست با موارد قبلی تفاوت‌های جدی دارد.

شکایت دوباره علیه اصغر فرهادی/ ماجرای سرقت صحت دارد؟

به گزارش کاویان گلد، انتشار گزارش مجله نیویورکر درباره پرونده شباهت فیلم فرهادی با مستند هنرجوی کلاس فیلمسازی او، آزاده مسیح‌زاده، موجی از خبرها را درباره وقوع یک سرقت ادبی رقم زد؛ آزاده مسیح‌زاده معتقد بود که ایده فیلم مستندش توسط اصغر فرهادی به سرقت رفته و تبدیل به فیلم سینمایی قهرمان شده است.

به گزارش تسنیم، در ادامه، ماجرا کمی پیچیده‌تر شد و مسیح‌زاده از استادش، اصغر فرهادی شکایت کرد. شکایت او در رسانه‌ها بسیار خبرساز شد اما در نهایت به نتیجه‌ای نرسید و وی تبرئه شد.

اخیرا یکی از وکلای آزاده مسیح‌زاده از طرح یک دادخواست جدید علیه اصغر فرهادی خبر داده و جزئیات آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است. او مدعی است که این دادخواست جدید موضوعیت کاملا متفاوتی با موارد قبلی داشته و از دریچه جدیدی به این پرونده نگاه کرده است.

در زیر مصاحبه حمید کیا، وکیل آزاده مسیح‌زاده را می‌خوانید. او در گفت‌وگو با تسنیم، ماجرای تبرئه شدن فرهادی در سال‌های گذشته و جزئیات دادخواست جدید را بیان کرده است.

او در مقدمه صحبت‌های خود گفت: همانطور که می‌دانید در این پرونده با وجود اسناد و مدارکی که علیه آقای فرهادی وجود داشت، به محکومیت علیه ایشان منجر نشد. در این پرونده بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه آقای فرهادی این فیلم را از روی مستند خانم مسیح‌زاده کپی نکرده، بلکه از زندگی واقعی یک فرد که در شیراز زندگی می‌کند و زندانی است، فیلمنامه فیلم را نگارش کرده است.

در این وضعیت باید تذکری به وکلای ایشان و خود او داده شود و آنهم این است که چنین دفاعی برای فرار از یک سرقت اتهام ادبی، دفاع درستی نیست. چرا که خود آن شخص که زندگی‌اش مورد برداشت قرار گرفته، می‌تواند علیه آقای فرهادی شکایت کرده و بگوید او بدون کسب اجازه چنین برداشتی را انجام داده است.

البته شکی در این نیست که آقای فرهادی فیلمنامه فیلم سینمایی قهرمان را براساس برداشتی از زندگی آقای محمدرضا شکری که در زندان عادل آباد شیراز زندانی بوده است، نگارش کرده است. چرا که یکی از دفاعیه‌های ایشان در مقابل شکایت خانم مسیح‌زاده این بوده است که فیلمنامه قهرمان را نه از روی یک فیلم مستند، بلکه براساس زندگی آقای شکری نوشته است.

وی با تاکید بر اینکه دادخواست جدید با موارد قبلی تفاوت‌های جدی  دارد، گفت: از سویی دیگر، مشابه با این پرونده، موارد بسیار زیادی در دستگاه قضایی وجود داشته است، اما اکثر وکلا یک مسیر اشتباهی را طی کردند و آنهم این است که سراغ دادگاه کیفری رفتند؛ دقت داشته باشید که نوشتن فیلمنامه یا رمان از حوادث زندگی واقعی یک فرد، جرم نیست؛ برهمین اساس، نمی‌توان سراغ دادگاه کیفری رفت. بنده معتقدم برای چنین موضوعی نباید شکایت کیفری مطرح کرد، بلکه باید دادخواست حقوقی مبنی بر مطالبه خسارت مطرح شود. به عبارت دیگر، بهترین روش برای جبران خسارات وارده، طرح چنین دادخواستی است.

وکیل آزاده مسیح‌زاده با طرح یک پرسش صحبت‌های خود را ادامه داد و گفت: حال، سوال اساسی اینجاست که مبنای خسارت وارده چیست؟ دقت داشته باشید که در چنین پرونده‌هایی قبل از هر چیز باید یک فعل زیان‌بار را اثبات کنیم و در گام بعدی رابطه بین آن فعل زیان‌بار با ضرر وارده را مورد بررسی قرار بدهیم. برای بررسی فعل زیان‌بار در این پرونده، راه‌های مختلفی وجود دارد اما به نظرم باید به این موضوع تمرکز کرد که شخصی، داستان زندگی ارزشمندی برای تبدیل به فیلم شدن داشته و به این واسطه دارای یک حق مالی برای فروش آن است. این داستان، برای او یک دارایی است و اوست که باید به دیگران اجازه بدهد تا از این زندگی فیلمنامه یا کتاب بنویسند و در ازای آن مبالغی را چه به عنوان پیش‌پرداخت و چه به عنوان درصدی از فروش اثر دریافت کند.

حال، وقتی فردی مثل آقای فرهادی بدون اجازه، این داستان را می‌سازد، فرصت فروش این داستان به دیگران را نیز از بین می‌برد. به عبارت دیگر، به واسطه ساخت فیلم قهرمان، هنرمند دیگری سراغ آقای محمدرضا نمی‌رود تا فیلمی از زندگی او بسازد. پس می‌توان گفت که آقای فرهادی به آقای شکری ضرر مالی وارد کرده است. در این پرونده مبنای دریافت خسارت را قوانین عام مسئولیت مدنی در ضمانت‌های غیرقراردادی درنظر گرفتیم و دادخواست خود را مطرح کردیم. اکنون، این دادخواست را مطرح کردیم اما هنوز به شعبه‌ای ارجاع داده نشده است.

من فکر می‌کنم دادخواست ما تاکنون نظیر نداشته و برای اولین بار است که چنین دادخواستی مطرح می‌شود. با توجه به اینکه دادگستری تجربه‌ای در این موضوع خاص ندارد، ما نگرانی‌هایی در مورد برخورد با آن داریم. در بسیاری از کشورها چنین چیزی حل شده است و رویه قضایی برای آن وجود دارد اما در کشورمان چنین چیزی تازگی دارد و هنوز جا دارد.

کیا با طرح یک مثال گفت: می‌خواهم مثالی بزنم که شرایط پرونده را بیشتر مشخص کند؛ حتما فیلم «کلوز آپ» را دیده‌اید که آقای عباس کیارستمی ساخته است. این فیلم براساس یک داستان واقعی است و شخصی که به محسن مخملباف شبیه است، از آن شباهت استفاده کرده و وارد زندگی یک خانواده متمول می‌شود و مسائلی را رقم می‌زند. دقت داشته باشید که در سینمای ایران، بزرگانی را داشتیم که سراغ زندگی‌ها و داستان‌های واقعی رفتند؛ این افراد نه تنها از آن افراد اجازه گرفتند بلکه آنها در اثرشان بازی گرفتند، بهشان بازیگری یاد دادند و جهانی‌شان کردند. البته کسانی را هم داریم که این موضوع را رعایت نکردند و دست به سواستفاده زدند.

حتی در ساخت آثار سفارشی مثل ساخت فیلم از زندگی شهدا و بزرگان، از خانواده‌شان اذن و اجازه می‌گیرند. حتی اگر خانواده شهیدی راضی به گفتن مطالبی نباشند، آنها را مقابل دوربین نمی‌برند. جالب است بدانید که چنین موضوعی در پرونده آقای شکری هم وجود دارد؛ او دوست نداشته کسی بفهمد برادرش لکنت زبان دارد اما در فیلم آقای فرهادی، این برادر تبدیل به فرزند می‌شود و با محوریت قرار دادن آن، احساسات افراد را درگیر فیلم می‌کند.

در پایان باید بگویم که در پرونده شکایت خانم مسیح‌زاده علیه آقای فرهادی، بازپرس پرونده، جمله جالبی دارد که بیانگر اهمیت این پرونده است؛ او می‌گوید: این پرونده یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های نیم قرن اخیر دادگستری است.

۲۴۵۲۴۵

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *