شهید مطهری علیه کدام فیلمساز و نویسنده مشهور قبل از انقلاب مقاله نوشت؟

هفت سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شرایط رویارویی فرهنگی یاران امام‌خمینی با رویکردهای دین ستیزانه حکومت پهلوی، به جایی رسید که حتی برخی علما و اهل قلم مجبور شدند، وارد عرصه نقدنویسی بر فیلم‌های سینمایی شوند.

شهید مطهری علیه کدام فیلمساز و نویسنده مشهور قبل از انقلاب مقاله نوشت؟

به گزارش خبرآنلاین، روزنامه جوان نوشت: البته این به معنای آن نبود که علما و در نگاه کلی مذهب، با سینما مخالف باشند؛ به قول امام اسلام با «فحشا» و سینمایی که مروج فحشاست، مخالف بوده و هست. هم از این روی، شهید مطهری در مقطعی مجبور شد، به نوشتن نقدفیلم روی بیاورد و در مقابل از سینمای پاک و مروج پاکی، حمایت کند.

در بهمن ۱۳۵۰. ش، فیلم مبتذلی به نام «محلل»، روی پرده سینما رفت. این فیلم به تهیه کنندگی «مهدی میثاقیه» و به کارگردانی نصرت کریمی ساخته شده بود. در اینکه پایه و اساس فیلم فارسی در ایران بر ابتذال بنا شده است، سخنی نیست، اما فیلم «محلل» علاوه بر ابتذال، یک مشکل بسیار بزرگ‌تر هم داشت، مشکلی که آن را به عنوان ننگین‌ترین فیلم تاریخ سینمای قبل از انقلاب اسلامی، مشهور کرد. البته اگر تنها اقلیت بسیار کوچکی در زمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، می‌دانستند که مهدی میثاقیه، عنصری بهایی و دشمن رسمی اسلام و احکام اسلامی است، امروز خیلی‌ها از نقش پررنگ شرکت فیلم‌سازی میثاقیه، در ترویج ابتذال و خط آشکار اسلام ستیزی آن در ساخت فیلم فارسی‌ها خبر دارند. 

به هرحال در زمان اکران این فیلم، شهید مطهری نقدی بر آن نگاشت که در روزنامه کیهان آن زمان چاپ شد و البته بعدها همان نقد فیلم، در سال ۱۳۵۴. ش و به همراه چند مقاله دیگر، در کتابی با عنوان «امدادهای غیبی» به چاپ رسید. به واقع وقتی به شهید مطهری خبر رسید، فیلمی بر پرده‌های سینما در حال اکران است که احکام اسلام را به مسخره گرفته، تعدادی از طلبه‌ها را راهی سینما کرد، تا فیلم را با دقت دیده و برای او شرح دهند. سپس از مجموع تعاریف آنها برای این فیلم مبتذل که احکام فقهی مربوط به مسئله «سه طلاقه» کردن را تحریف کرده و به سخره گرفته بود، نقد نوشت.

دو نکته اصلی که شهید مطهری در نقد محلل بر آن تمرکز کرده بود، یکی توجه به تحریف فقه ۱۲ امامی و توهین به احکام دینی بود و دیگری توجه به کرامت «زن» در اسلام و توهین این فیلم به کرامت زنان. شهید مطهری در نقد فیلم محلل، احکام مربوط به طلاق و انواع آن در اسلام را کاملاً توضیح داد و با تأکید براینکه، چون در نگاه خداوند کرامت «زن» بسیار مهم است، اگر مردی براساس فقه جعفری، سه بار همسرش را طلاق داد و سپس به او رجوع کرد، بعد از دفعه سوم طلاق نمی‌تواند او را به همسری دوباره خود درآورد. زیرا در چنین حالتی، کرامت زن زیر سؤال می‌رود و خداوند برای تنبیه و هشدار شدید به مردان، حکم محلل را قرار داده است. حکمی که به عنوان عامل بازدارنده، برای حفظ کرامت زنان قرار داده شده است. یعنی شهید مطهری با نوشتن نقد بر فیلم محلل، نسبت به وهن کیان اسلام و کرامت زن در فیلم مبتذل محلل، اعتراض کرد.

خودکشی جوانان و صادق هدایت

توجه شهید مطهری به مسائل اجتماعی و فرهنگی جوانان در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، در کتاب‌های گوناگون ایشان قابل رصد و پی‌جویی است. به طور مثال شهید مطهری در کتاب فلسفه تاریخ، زمانی که به بررسی اندیشه فیلسوفان پوچگرا یا به قول ایشان «فیلسوفان بدبین و گریان» می‌پردازد و مبانی تفکر و کیفیت فلسفه آنها را درباره انسان و زندگی شرح می‌دهد، گریزی هم به تأثیرگذاری منفی «صادق هدایت» بر جوانان آن دهه‌ها می‌زند و می‌گوید:

«در عصر ما هم، می‌دانیم که این فکرها وجود داشته. در میان غربی‌ها وجود داشته و در میان شرقی‌ها هم، وجود داشته. این مردک، صادق هدایت، پیام آور این پیام بود. این فکر را تبلیغ می‌کرد و همیشه در نوشته‌هایش، آن چهره‌های زشت زندگی را مجسم می‌کرد. همه زندگی را مثل لجنزاری مجسم می‌کرد که جز لجن و گندیدگی چیز دیگری در آن وجود ندارد. یک عده کرم‌هایی در این لجن به نام انسان، دل‌شان را خوش کرده‌اند و دارند به همین زندگی کثیف خودشان ادامه می‌دهند. خودکشی را تبلیغ می‌کرد. آخر خودش هم تحت‌تأثیر حرف‌های خود قرار گرفت و در سال ۱۳۲۰، خودش را کشت؛ و چقدر جوان‌هایی در ایران که تحت‌تأثیر کتاب‌های او قرار گرفتند و خودکشی کردند…». 

شهید مطهری سپس در ادامه این تحلیل، تفکر امثال هدایت را نقد می‌کند و با زبان قرآن، به آنها پاسخ می‌دهد: «در قرآن آمده است وقتی خداوند با آن طمطراق و تشریفات اعلام فرمود، من خلیفه و جانشین قرار می‌دهم «انی جاعل فی الارض خلیفه»، ملائکه در جهت عکسش اظهار کردند «انجعل فی‌ها من یفسد فی‌ها و یسفک الدماء». با تعجب سؤال کردند یک موجود مفسد خونین؟! معنایش این است که در سرشت این موجود که جز فساد و خونریزی چیزی وجود ندارد! قرآن می‌گوید خدا به آنها جواب داد، من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. از آن مقداری که آنها می‌دانستند تخطئه نکرد، نگفت شما بیجا می‌گویید، دروغ می‌گویید، اینطور نیست. 

بلکه گفت ورای آنچه شما می‌دانید، من چیزی می‌دانم… شما یک‌طرف سکه را خوانده‌اید. من که آفریننده هستم، چیزی‌هایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. بعد آدم را خلق کرد، آنگاه علّم آدم اسماءالحسنی. سپس به ملائکه عرضه کرد و بعد ملائکه اعتراف کردند، به علم آدم، و بر او سجده کردند…».

23302

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *